آیا افراد ترنس به چند دسته طبقهبندی میشوند؟
نویسنده: سعید.ش
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
یکی از سوالاتی که ذهن بسیاری از افراد ترنس و حامیان آنها را به خود مشغول میکند این است که آیا افراد ترنس چند دسته هستند و براساس فاکتورهای مختلف به انواع مختلفی طبقهبندی میشوند؟ دانستن پاسخ این پرسش، درک ما را از مقوله ترنس بالاتر برده و ما را از بسیاری از مفاهیم نادرستی که با تعریف ترنس همراه شده آگاه میسازد. بنابراین اگر کنجکاو هستید بدانید که آیا افراد ترنس به انواع مختلفی طبقهبندی میشوند یا نه، با ما همراه باشید.
⚫️1. تنوع آری؛ طبقهبندی خیر
بر کسی پوشیده نیست که جامعه ترنس، جامعهای بسیار متنوع است. همانطور که هیچ دو زن سیسجندری مثل و مانند هم نیستند، هیچ دو زن ترنسجندری هم مثل و مانند هم نیستند. همانطور که هر مرد سیسجندری علایق، سلیقه، توانایی، و کشش جنسی یا عاطفی متفاوت و منحصربهفردی دارد، هر مرد ترنسجندری نیز علایق، سلیقه، توانایی، و کشش جنسی یا عاطفی متفاوت و منحصربهفردی دارد.
بعضی از افراد ترنس از کودکی متوجه ترنس بودن خود میشوند؛ بعضی دیگر تا سن بزرگسالی یا حتی میانسالی متوجه ترنس بودن خود نمیشوند. بعضی از افراد ترنس احساس ملال جنسیتی میکنند، یعنی به دلیل ناهمخوانی جنسیت خود با جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده احساس ناراحتی و پریشانی میکنند؛ بعضی از افراد ترنس هم احساس ملال جنسیتی نمیکنند.
بعضی از افراد ترنسی که احساس ملال جنسیتی میکنند، صرفاً احساس ملال اجتماعی میکنند، یعنی از این که نمیتوانند با جنسیت صحیح خود در جامعه حضور پیدا کنند، احساس ناراحتی میکنند؛ بعضی از افراد ترنس هم علاوه بر ملال اجتماعی، احساس ملال جسمی هم میکنند – یعنی به دلیل ناهمخوانی بدنشان با تصویری که از بدن حقیقی خود در ذهن دارند، احساس ناراحتی و پریشانی میکنند.
بعضی از افراد ترنسی که احساس ملال اجتماعی میکنند، ممکن است ترجیح دهند فقط پوشش خود را تغییر داده و با نقش جنسیتی صحیح خود در جامعه حضور پیدا کنند، و نیازی به تغییر نام، تغییر مدل مو، منطبق کردن خود با کلیشههای جنسیتی و … در خود احساس نکنند؛ بعضی از افراد ترنسی که احساس ملال اجتماعی میکنند نیز، ممکن است ترجیح دهند نام، پوشش، ظاهر و … خود را تغییر داده و خود را با کلیشههای جنسیتی منطبق کنند.
بعضی از افراد ترنسی که احساس ملال جسمی میکنند، ممکن است فقط به هورمون درمانی بسنده کنند و نیازی به جراحی در خود احساس نکنند؛ بعضی از افراد ترنسی که احساس ملال جسمی میکنند نیز ممکن است علاوه بر هورمون درمانی، به یک یا چند عمل جراحی نیاز داشته باشند.
بعضی از افراد ترنس ترجیح میدهند قبل از سپری کردن پروسه ترنزیشن با شریک جنسی خود رابطه جنسی برقرار کرده یا بچهدار شود؛ بعضی از افراد ترنس نیز ترجیح میدهند بعد از سپری کردن پروسه ترنزیشن خود بچهدار شوند.
نکته مهمی که در این جا باید به آن توجه داشته باشیم این است که جامعه ترنس جامعهای یکدست و یکپارچه نبوده، بلکه بسیار متنوع است. اما این تنوع به معنای طبقهبندی افراد ترنس به دستههای مختلف نیست!
ترنس یا ترنسجندر، به فردی گفته میشود که خود را با جنسیتی که در بدو تولد به او نسبت داده شده هویتیابی نمیکند. تعریف ترنس هیچ شاخ و برگ اضافهای ندارد. در تعریف ترنس نیامده که فقط افرادی که جراحی میکنند ترنس هستند! یا فقط افرادی که ملال جنسیتی را در خود احساس میکنند ترنس هستند! یا فقط آنهایی ترنس هستند که خود را با کلیشههای جنسیتی مرسوم در جامعه منطبق نموده یا از بدو تولد به ترنس بودنشان پی بردهاند!
واقعیت این است که هر فردی که خودش را به عنوان ترنس هویتیابی میکند، ترنس است؛ صرفنظر از اینکه ملال جنسیتی داشته یا نداشته باشد، دگرجنسگرا باشد یا نباشد، مطابق با کلیشههای جنسیتی باشد یا نباشد، هویتی باینری (زن/مرد) داشته یا نداشته باشد، از بدو تولد متوجه ترنس بودنش شده یا نشده باشد.
چترواژه ترنس، تمامی افراد ترنس با همه تنوعهایشان را دربرمیگیرد، بدون هیچ اما و اگری.
⚫️2. ترنسجندر دربرابر ترنسکشوال
بعضی از افراد تصور میکنند که افراد «ترنسکشوال» دستهای خاص و مجزا بوده و با افراد «ترنسجندر» متفاوت هستند؛ عاملی که آنها را خاص و مجزا میکند نیز، تمایل این افراد به انجام اقدامات پزشکی در مسیر تصدیق جنسیتشان است.
اما واقعیت این است که دسته خاص و مجزایی وجود ندارد! افرادی که در گذشته در جامعه پزشکی و روانپزشکی به آنها «ترنسکشوال» گفته میشد، در واقع افراد ترنسجندری بودند که طی پروسه ترنزیشن خود نیاز به انجام اقدامات پزشکی داشتند.
چرا افراد ترنسجندری که نیاز به اقدامات پزشکی داشتند را از دیگر افراد ترنسجندر تفکیک میکردند؟ چون هویت آنها و نیازی که به انجام اقدامات پزشکی در خود احساس میکردند را نوعی بیماری و اختلال روانی میدانستند و از این رو ضوابطی را نیز برای «تشخیص» و «درمان» این اختلال تدوین کرده بودند.
با توجه به اینکه سالهاست که هویت افراد ترنس که از لیست بیماریها و اختلالات روانی خارج شده، امروزه بسیاری از افراد ترنس – حتی آنهایی که طی پروسه ترنزیشن خود نیاز به اقدامات پزشکی دارند – اصطلاح «ترنسکشوال» را به دلیل سابقه بیماریانگاری و پیوند زدن هویت افراد ترنس با مسائل پزشکی و آسیبشناسی، منسوخ و توهینآمیز دانسته، و واژه «ترنسجندر» را به جای آن ترجیح میدهند.
بنابراین خیر، دسته مجزا و متفاوتی به عنوان «ترنسکشوال» وجود ندارد، و افرادی که خود را ترنسکشوال هویتیابی میکنند نیز، در واقع زیر چترواژه ترنسجندر قرار میگیرند.
💠شاید میپرسید که پس یعنی فرد ترنسی که از ملال جنسیتی شدیدی رنج میبرد و حاضر میشود تن به عملهای جراحی دردناک بدهد، با فرد ترنس دیگری که هیچ تمایلی به جراحی کردن ندارد و فقط میخواهد نوع پوشش و آرایش خود را تغییر دهد یکسان است؟
پاسخ مثبت است؛ زیرا جراحی کردن یا نکردن، ملال جنسیتی داشتن یا نداشتن، طبق کلیشههای جنسیتی رفتار کردن یا نکردن و … هیچ فرد ترنسی را «ترنستر» از بقیه نمیکند و او را در دستهای مجزا یا گروهی خاص قرار نمیدهد.
هدف از طی کردن پروسه ترنزیشن توسط افرادی که به این پروسه نیاز دارند نیز، دستیابی به آرامش درونی و شادمانی جنسیتی است. پروسه ترنزیشن مسابقهای نیست که هر چه کسی بیشتر در آن جلو برود، امتیاز بیشتری بگیرد!
هویت همه افراد ترنس، چه پروسه ترنزیشن را بگذرانند چه نگذرانند، معتبر و محترم است.
⚫️3. مقیاس هری بنجامین
هری بنجامین پزشک غدد درونریز و سکسولوژیست آلمانی-امریکایی، حامی افراد ترنس بودند و نقش برجستهای در معرفی افراد ترنس به جامعه پزشکی و روانپزشکی آن دوران ایفا نمودند. ایشان با تدوین مقیاسی که به نام مقیاس هری بنجامین معروف است، افراد ترنس را براساس نوع گرایشهای جنسی، تمایلات جنسی، شدت و ضعف ملال جنسیتی، بیان جنسیتی و … به هفت دسته مختلف طبقهبندی نمودند.
اما تئوری هری بنجامین عاری از اشکال نبود. استدلالی که در پس این تئوری نهفته بود، عمیقاً همسوجنسیتزده بوده و براساس فرضیات نوروسکسیستی بنا شده بود. امروزه بعضی از افراد ترنس از تئوری هری بنجامین با اصطلاح «سندرم هری بنجامین» یاد میکنند.
🔻طبق مقیاس دکتر هری بنجامین، فقط افرادی «ترنسکشوال واقعی» محسوب میشدند که:
🔸1. پروسه ترنزیشن اجتماعی را تکمیل کرده باشند؛
🔸2. هورمون درمانی «به اندازه کافی» ناراحتیشان را برطرف نکرده باشد؛ و
🔸3. نیاز یا تمایل آنی به انجام برخی از جراحیهای تصدیق کننده جنسیت داشته باشند.
طبق ایدئولوژی هری بنجامین، هر فرد ترنسجندری که از این ضوابط پیروی نمیکرد، ترنسکشوال واقعی نبوده و یا از اختلال توهم و هذیان رنج میبرد، یا مبتلا به اختلال پارافیلیا (انحراف جنسی) بوده، و یا اینکه وانمود میکرد که فردی ترنسجندر است.
معنایش این است که همه افراد ترنسی که هویتهای غیرباینری داشتند، افرادی که در سن بالا میخواستند روند ترنزیشن خود را آغاز کنند (از جمله افراد ترنسی که در سن بالا متوجه ترنس بودنشان شده بودند)، افراد ترنس غیرهتروسکشوال (غیردگرجنسگرا)، افراد ترنسی که نسبت به ناحیه تناسلی خود احساس ملال جنسیتی نداشته یا اینکه کلاً از ملال جنسیتی رنج نمیبردند، به عنوان «ترنسکشوال واقعی» به رسمیت شناخته نمیشدند. (درمورد مقیاس هری بنجامین از اینجا بیشتر بخوانید).
مقیاس هری بنجامین امروزه دیگر در دنیای علمی و روانشناسی جایگاهی نداشته و منسوخ شده است. نام سازمان بینالمللی ملال جنسیتی هری بنجامین (HBIGDA) نیز در سال 2006 به سازمان تخصصی جهانی بهداشت افراد ترنسجندر (WPATH) تغییر یافت. با این وجود هنوز تا هنوزه هم از خود مقیاس هری بنجامین و هم از دستآوردهای آن برای ایجاد تبعیض طبقاتی در جامعه ترنس و سرکوب کردن و به حاشیه راندن افراد ترنس – مخصوصاً افراد غیرباینری – هم از درون جامعه ترنس و هم از بیرون آن استفاده میگردد.
بعضی از افراد هنوز تصور میکنند که ترنس بودن را روانشناس باید «تشخیص» دهد و جراح باید «درمان» کند. بعضی از افراد هنوز تصور میکنند که افراد ترنس براساس «شدت یا ضعف» ملال جنسیتی خود به چند دسته مختلف طبقهبندی میشوند. بعضی از افراد هنوز تصور میکنند که بعضی از افراد ترنس (یا مشخصاً آنهایی که جراحی میکنند) ترنس واقعی هستند و آنهایی که طبق «عرف» و «کلیشههای جنسیتی» مرسوم در جامعه رفتار نمیکنند، ترنسنما!
اما واقعیت این است که هر فردی که خود را ترنس میداند، درست به اندازه بقیه ترنس است. هر فردی که خود را با جنسیتی به جز آنچه که در بدو تولد به او نسبت داده شده هویتیابی میکند، ترنس است. ترنس بودن نوعی بیماری نیست که روانشناس «تشخیصش» دهد و جراح «درمانش» کند. ترنس بودن هویتی کاملاً طبیعی و عادی است، درست مثل سیسجندر بودن. جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد باورهای نادرستی که پیرامون هویتهای افراد ترنس و مسائل مربوط به آنها شکل گرفته، سری مقالات چهارگانه در این زمینه را از اینجا، اینجا، اینجا و اینجا مطالعه نمایید.
⚫️4. تعریف ترنس طبق علم و فرهنگ مغربزمین
سالیان سال پیش از اینکه مغربزمین با مفهوم «ترنسجندر» آشنا شود، افراد «ترنس» در جوامع بسیاری در سراسر جهان وجود داشته و میزیستهاند. امروزه ما بعضی از هویتهای ترنس در جوامع غیرغربی را با نامهای هیجرا، کتواِی، دو-روح، فاآفافینه و … میشناسیم.
واقعیت این است که تصور اشتباهی که از معنا و مفهوم ترنس بودن در ذهن بعضی از افراد جا افتاده، پیوند زدن هویت افراد ترنس با مسائل پزشکی و روانپزشکی، تصور «ترنس واقعی» و «ترنسنما» بودن بعضی از افراد ترنس، رویکرد «تشخیص» و «درمان»، و شاخ و برگهای اضافهای که به تعریف ترنس نسبت داده شده، ریشه در درک و برداشت مغربزمین از مفهوم ترنس دارد.
منشأ این تصورات اشتباه نیز به سابقه بیماریانگاری هویتهای افراد ترنس و پیوند زدن هویتهای آنها با مسائل پزشکی و روانشناسی بازمیگردد، نه تعریف واقعی «ترنس» که بالاتر ذکر گردید. تعمیم چنین تصورات نادرستی هویت افراد ترنسی که در جوامع غیرغربی زندگی میکنند را زیر سوال میبرد، از نمایان شدن تنوع زیبای جامعه ترنس جلوگیری میکند، و به تصور اشتباه «چند دسته بودن» جامعه ترنس، تبعیض طبقاتی در جامعه ترنس، و برتری دادن بعضی از افراد ترنس بر بعضی دیگر دامن میزند.
⚫️5. ترنس استریسک
آخرین نکتهای که لازم است در این زمینه به آن اشاره کنیم، مسئله استفاده از ترنس استریسک (ترنس*) توسط بعضی از افراد است. در گذشته، بعضی از افراد به جای واژه «ترنس»، از «ترنس*» استفاده میکردند تا واژه ترنس را همهشمولیتر جلوه دهند. این افراد میخواستند با افزودن استریسک به واژه ترنس، به نوعی به دیگران گوشزد کنند که موقع صحبت کردن درباره افراد ترنس، افراد غیرباینری و دیگر هویتهای غیرسیسجندر را نیز در نظر داشته باشند.
اما واقعیت این است که واژه «ترنس» بهخودیخود افراد غیرباینری و تمامی هویتهای غیرسیسجندر را دربرمیگیرد، و شامل همه افرادی میشود که خود را با جنسیتی به جز آنچه که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده هویتیابی میکنند. استفاده از استریسک این تصور را به وجود میآورد که واژه «ترنس» بهتنهایی واژهای همهشمولی نیست – که تصوری غلط و آسیبزا است.
وقتی میگویید استریسک «همهشمولیتر» است، مثل این است که بگویید بعضی از افراد غیرسیسجندر به اندازه «کافی» ترنس نیستند که به عنوان «ترنس» شناخته شوند. استریسک به جای اینکه همهشمولی بودن چترواژه ترنس را یادآوری کند، در واقع دارد افراد غیرباینری و زنان ترنس را از چترواژه ترنس (بدون استریسک) کنار گذاشته و آنها را به اندازه کافی ترنس محسوب نمیکند.
بنابراین نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که واژه ترنس بهخودیخود تمامی افراد ترنس و غیرباینری را با همه تنوعها و تفاوتهایشان دربرمیگیرد. هر فرد ترنسی درست به اندازه دیگران ترنس است، و تفاوتهای افراد ترنس تاثیری روی ارزش و اعتبار هویتشان نمیگذارد.
🔰به عنوان نکته پایانی مقاله؛ همواره لازم است توجه داشته باشیم که تعریف ترنس تعریفی است ساده و مشخص. افراد ترنس بسیار متنوع هستند، اما با تمامی تنوعها و تفاوتهایشان، جامعه واحدی را تشکیل میدهند. افراد ترنس براساس نوع پوشش، آرایش، تطابق یا عدم تطابقشان با کلیشههای جنسیتی، نیاز به انجام اقدامات پزشکی یا بینیازی از این اقدامات، نوع گرایش جنسی، نوع روابط جنسی و … به دستههای مختلفی طبقهبندی نمیشوند. هر فردی که خودش را با جنسیتی به جز آنچه که در بدو تولد به او نسبت داده شده هویتیابی میکند، ترنس است؛ و هویت همه افراد ترنس، بدون هیچ اما و اگری، شایسته پذیرش و احترام است.
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
نویسنده: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
Copyright © 2021 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.