
آیا ترنس بودن نیاز به «علت» خاصی دارد؟
نویسنده: سعید.ش
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
یکی از سوالاتی که از گذشته تا کنون ذهن بسیاری از افراد – از جمله خود افراد ترنس، خانوادهها، و حامیانشان – را به خود مشغول کرده، این سوال است که علت ترنس بودن چیست؟ چرا بعضی از افراد ترنس هستند و بعضی دیگر ترنس نیستند؟
تا کنون فرضیههای مختلفی در این زمینه مطرح گردیده که هیچیک از آنها به اثبات نرسیده است. فرضیههایی مانند تفاوت مغزی افراد ترنس و غیرترنس، تاثیر هورمونها و استرس روی مغز جنین در زمان بارداری، ژن ترنس بودن، اکتسابی بودن هویت ترنس، نقش آزار و تجاوز جنسی در شکلگیری هویت ترنس، نقش تربیتی والدین و محیط در شکلگیری هویت ترنس، مادرزادی و ذاتی بودن هویت ترنس و …
بسیاری از افراد ترنس و حامیانشان، برای اثبات حقانیت ترنس بودن و معتبر دانسته شدن هویت افراد ترنس، تلاش میکنند به علت مشخصی برای ترنس بودن استناد کنند. به بیان دیگر، بسیاری از افراد ترنس و حامیانشان در تلاشاند تا فرضیههایی که در زمینه «اکتسابی» بودن هویت ترنس، تاثیر محیط و نقش تربیت در شکلگیری هویت ترنس، و فرضیههای دیگری از این قبیل که روی «ترنس شدن» افراد تاکید دارند را پس بزنند، و به جای اینها دست به دامان فرضیههای دیگری شوند که ترنس بودن را مسئلهای «مادرزادی» عنوان میکنند تا از این رو به دیگران «اثبات» کنند که افراد ترنس در ترنس بودنشان کوچکترین نقشی نداشته و اصطلاحاً «اینگونه متولد شدهاند».
از همین رو، دو عدد از فرضیههایی که بیشتر از بقیه در جامعه ترنس مورد پذیرش واقع شده است، یکی فرضیه ژنتیکی بودن ترنس بودن و دیگری فرضیه تفاوت مغزی افراد ترنس با افراد سیسجندر است. هر دوی این فرضیهها نیز روی «مادرزادی» بودن هویت افراد ترنس تاکید داشته و تا جایی پیش رفتهاند که گاهاً به اشتباه به عنوان کلیشهای در جهت حمایت از افراد ترنس بیان میشوند؛ کلیشه «اینگونه متولد شدن» افراد ترنس، که در مقاله دیگری به این موضوع پرداختیم.
اما سوال اصلی که در اینجا مطرح میشود این است که، آیا ترنس بودن حتماً باید علت خاصی داشته باشد؟ چرا ترنس بودن باید حتماً وابسته به علت خاصی باشد؟ و چرا حمایت از افراد ترنس و معتبر دانستن هویتهایشان حتما باید در گرو کشف علت خاصی برای ترنس بودن باشد؟
بسیاری از افراد تصور میکنند که اگر علتی ژنتیکی یا پزشکی برای ترنس بودن کشف شود، و ترنس بودن مسئلهای مادرزادی و غیر قابل تغییر عنوان شود، آنگاه هم افراد ترنس بهآسانی در خانواده و جامعه مورد پذیرش قرار میگیرد، و هم ترنس بودن بهسادگی با یک تست ژنتیک یا اسکن مغزی تشخیص داده شده و پروسه گاهاً زمانبر و استرسزای خودشناسی بهصورت اتوماتیک برداشته میشود، و افراد ترنس نیز بیش از پیش نسبت به هویت خود اطمینان پیدا کرده و در جامعه نیز متعاقباً بیشتر از قبل مورد پذیرش قرار میگیرند.
درست است که اگر علتی ژنتیکی یا پزشکی برای ترنس بودن کشف شود، فرضیههای (عمدتاً ترنسستیزانه) دیگری که ترنس بودن را اکتسابی و در اثر تاثیر محیط و تربیت والدین میدانند، مردود اعلام میگردند. اینگونه دیگر هیچ بهانهای برای افراد ترنسستیز باقی نمیماند که بخواهند هویتهای افراد ترنس را نفی کرده یا در جهت درمان «هویت»های این افراد تلاش کنند. همچنین تصور میشود که اینگونه خیال افراد ترنس و خانوادههایشان نیز راحت میشود که ترنس بودن قابل «تغییر» نبوده و خواهناخواه باید مورد پذیرش قرار گیرد.
اما متاسفانه بیشتر این افراد از این حقیقت غافلاند که این تنها یک روی سکه است.
روی دیگر سکه اینگونه است که اگر علتی پزشکی یا ژنتیکی برای ترنس بودن کشف شود، نه تنها هویت افراد ترنس بهسادگی محترم شمرده نمیشود، بلکه هویتهای افراد ترنس مجدداً با مسائل پزشکی و آسیبشناسی پیوند زده میشود. به بیان دیگر، اینبار به جای اینکه ترنس بودن را بیماری و اختلالی روانی بدانند، آن را بیماری و اختلالی ژنتیکی و مغزی خواهند دانست؛ بیماری و اختلالی که نیازمند «درمان» خواهد بود.
ناگفته نماند که با کشف علتی پزشکی یا ژنتیکی برای هویتهای افراد ترنس، با توجه به اینکه پژوهشها در این زمینه عمدتاً روی افراد ترنس باینری (زنان و مردان ترنس) صورت میگیرد، هویتهای افراد جندرفلوید، غیرباینری، جندرکوئیر و بسیاری از هویتهای دیگر نیز به لطف سیستم باینریانگاری جنسیتی و «تشخیص» افراد ترنس باینری، اعتبار خود را در جامعه از دست میدهد!
و این مسئله را نیز باید در نظر داشت که تفسیر نتایج اسکن مغزی کار سادهای نبوده، و عصبشناسان نیز از تفسیر کردن مشاهدات خود برپایه کلیشههای جنسی و جنسیتی مصون نیستند – حتی وقتی که یافتههای علمیشان کوچکترین ارتباطی با آنچه که برداشت کردهاند ندارد. درست همانگونه که سالهاست باورهای نوروسکسیستی به واسطه تفسیرهای اشتباه عصبشناسان رواج پیدا کرده و به تبعیضهای جنسیتی بیش از پیش دامن زده است؛ باورهای اشتباهی که میگویند تفاوتهای جنسیتی که از شخصیت و رفتار آدمها برداشت میشود، ریشه در تفاوتهای بیولوژیکی مغز انسانها دارد!
نکته و سوال بسیار مهمی که در اینجا باید به آن توجه داشته باشیم این است که: آیا در دورانی که ترنس بودن به چشم بیماری و اختلال روانی نگریسته میشد، و هویتهای افراد ترنس با مسائل پزشکی و آسیبشناسی پیوند زده میشد، افراد ترنس بیشتر مورد پذیرش خانواده یا جامعه قرار میگرفتند؟ یا اجازه دسترسی به خدمات پزشکی به سادگی به آنها اعطا میشد؟ یا از بدنامی اجتماعی که حول هویتهای افراد ترنس شکل گرفته بود کاسته میشد؟
پاسخ منفی است.
اگر برای ترنس بودن علتی ژنتیکی یا پزشکی کشف گردد، ترنس بودن متعاقباً به عنوان اختلال و بیماری ژنتیکی یا مغزی تشخیص داده میشود. آنگاه نه تنها افراد ترنس بهسادگی مورد پذیرش قرار نمیگیرند، بلکه اعتبار هویتشان مشروط به تستها و آزمایشهای پزشکی مختلف میگردد، انگ و بدنامی اجتماعی شدیدتری حول هویتهایشان شکل میگیرد، رویکرد کنترل و دروازهبانی تقویت گردیده و اجازه دسترسی به خدمات بهداشتی یا پزشکی مورد نیاز بهسادگی به آنها اعطا نمیشود، و «تشخیص» هویتهایشان نیز همچنان برعهده دیگران قرار میگیرد.
واقعیت این است که شرط پذیرش هویت افراد ترنس در جامعه، این است که انگ اختلال و بیماری از هویتهای آنها کاملاً زدوده شود، و ترنس بودن به چشم هویتی کاملاً طبیعی نگریسته شود، نه اینکه هویتهای افراد ترنس مجدداً با مسائل پزشکی و آسیبشناسی پیوند زده شود.
ترنس بودن همانقدر طبیعی و عادی است که سیسجندر بودن طبیعی و عادی است. آیا تا به حال کسی به دنبال کشف علت «سیسجندر» بودن رفته است؟ آیا تا به حال برای مردم این سوال پیش آمده که چرا بسیاری از افراد سیسجندر هستند؟ آیا تا به حال کسی این فرضیه را ساخته که شاید سیسجندر بودن اکتسابی و در اثر عوامل محیطی یا تفاوتهای مغزی شکل گرفته باشد؟ آیا تا به حال کسی به سیسجندر بودن انگ بیماری و اختلال زده است؟
پاسخ منفی است.
پس چرا میخواهیم ترنس بودن را در حیطه علم آسیبشناسی بررسی کنیم؟ چرا میخواهیم باور کنیم که ترنس بودن مسئلهای «غیرطبیعی» است، و حتماً «علت خاصی» باید داشته باشد تا مورد پذیرش عموم قرار گیرد؟ چرا برای پذیرش افراد ترنس و حمایت از آنها، اصلاً باید به دنبال علت خاصی باشیم؟ و چرا باید به جای اینکه تعریفی که هر فردی از خود واقعیاش ارائه میکند را محترم شماریم، بیاییم اعتبار هویت افراد را در بوته آزمایش قرار داده و وابسته به ژن خاص یا تفاوت مغزی مشخصی بدانیم؟
اگر ترنس بودن علتی داشته باشد نیز، علتش چیزی به جز علت سیسجندر بودن نیست. ترنس بودن، سیسجندر بودن، جنس، جنسیت، هویت جنسیتی، گرایش جنسی و … از دست به دست هم دادن عوامل بسیاری شکل گرفتهاند. میدانیم که جنس و جنسیت برساختهای اجتماعی هستند؛ یعنی بشر با توجه به تفاوتهای زیستی افراد، مفهومی به نام «جنس» را در دو قالب مشخص مذکر و مونث به وجود آورده، و این دو قالب مشخص را نیز به جنسیتهای باینری مشخصی تحت عنوان مرد و زن نسبت داده است.
سیسجندر بودن و ترنس بودن، در قالب همین برساختهای اجتماعی است که معنی پیدا میکنند. سیسجندر بودن به معنای همسو بودن هویت جنسیتی فرد با جنسیتی است براساس شکل اندام جنسی در بدو تولد به وی نسبت داده شده، و ترنسجندر بودن نیز به معنای ناهمسو بودن هویت جنسیتی فرد با جنسیتی است براساس شکل اندام جنسی در بدو تولد به وی نسبت داده شده است.
اگر برساختههای اجتماعی برچیده شوند، یعنی شکل ناحیه تناسلی خاصی به جنس یا جنسیت خاصی نسبت داده نشود، آنوقت است که سیسجندر بودن و ترنسجندر بودن نیز معنا و مفهوم خود را از دست میدهند. آنوقت است که هر انسانی خودش تعیینکننده جنسیت و البته جنس خویش میشود. و آنوقت است که هر انسانی صرفنظر از جنس یا جنسیتش میتواند خود واقعیاش باشد، بدون اینکه خود واقعیاش به چشم هویتی غیرعادی، عجیب و غریب، یا مشکل پزشکی نیازمند درمان نگریسته شود!
پذیرش افراد ترنس در سطح خانواده و جامعه، نباید در گرو ژنتیکی یا مادرزادی بودن هویتشان باشد. ترنس بودن هویتی کاملاً طبیعی بوده که هزاران سال است در فرهنگها و جوامع مختلف وجود داشته است. کلید پذیرش افراد ترنس و حمایت از آنها در این است که هویتیابی هر فردی را محترم شماریم، از این موضوع آگاه باشیم که هویتیابی به عنوان ترنس یا هر هویت دیگری فقط و فقط برعهده خود افراد است، و تلاش کنیم انگ اختلال و بیماری را تا جای ممکن از هویتهای افراد ترنس بزداییم.
باشد که روزی فرا رسد تا تنوع هویتهای انسانها آنگونه که شایسته است به رسمیت شناخته شود و هر انسانی صرفنظر از جنس، جنسیت، یا هویت جنسیتیاش، بتواند بدون احساس ترس و نگرانی و بینیاز از اثبات کردن هویت خود به دیگران، خود واقعیاش باشد و در خانواده و جامعه احساس پذیرش و تعلق کند.
🔻جهت مطالعه بیشتر:
🔸علت پزشکی ترنس بودن؟
https://helptranscenter.org/2020/11/17/1292/
🔹آیا افراد ترنس، ترنس متولد میشوند؟
https://helptranscenter.org/2020/10/19/1274/
🔸تعریف سندرم هری بنجامین
https://helptranscenter.org/2020/08/27/1227/
🔹تعریف نوروسکسیسم Neurosexism
https://helptranscenter.org/2020/08/26/1226/
🔸شش اشتباهی که حامیان افراد ترنس مرتکب میشوند
https://helptranscenter.org/2020/03/31/1101/
🔹آیا افراد ترنس به «مجوز» نیاز دارند؟
https://helptranscenter.org/2020/10/12/1258/
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
نویسنده: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.