آیا افراد ترنس، ترنس متولد میشوند؟
نویسنده: سعید.ش
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
یکی از رایجترین جملاتی که درباره افراد ترنس از زبان بعضی از خود این افراد و همینطور حامیان آنها شنیده میشود این است که افراد ترنس از بدو تولد به عنوان فردی ترنس متولد میشوند. معنای این جمله این است که: «افراد ترنس انتخاب نمیکنند که ترنس باشند». اما این جمله تا چه اندازه صحیح است؟ آیا این تنها مفهومی است که از این جمله برداشت میشود؟ و آیا این جمله برای تمامی افراد ترنس صادق است؟ در این مقاله سعی بر این داریم تا به مفاهیمی که در پس این جمله نهفته بپردازیم و متوجه شویم که آیا این جمله، جمله صحیحی است یا خیر؟
🔳1. این جمله پروسه خودشناسی و هویتیابی افراد را به مسئلهای موروثی و مادرزادی تقلیل میدهد
وقتی میگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند»، معنایش این است که افراد ترنس از بدو تولد ترنس بودهاند و نقشی در ترنس بودنشان نداشتهاند. بسیاری از افراد ترنس ممکن است این جمله را برای شرایط خودشان صادق ببینند. بعضی از افراد ترنس از دوران کودکی متوجه تفاوتهایی با همسن و سالهای خود میشوند و بعداً بهتدریج با خودشناسی بیشتر و با دانستن ادبیات صحیح، خود را به عنوان فردی ترنس هویتیابی میکنند.
اما نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم، این است که تجربیات افراد ترنس مثل و مانند هم نیستند. بسیاری از افراد ترنس در سن بزرگسالی یا حتی میانسالی به ترنس بودن خود پی میبرند. بعضی از افراد ترنس در دوران کودکی متوجه هیچگونه تفاوتی با همسن و سالان خود نمیشوند. بعضی از افراد ترنس، ماهها یا حتی سالها طول میکشد تا به خودشناسی کافی رسیده و بتوانند با اطمینان خودشان را به عنوان فردی ترنس هویتیابی کنند.
وقتی میگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند»، عملاً داریم تجربیات بسیاری از افراد ترنسی که از بدو تولد چنین احساسی نداشتهاند را نفی میکنیم. این جمله باعث میشود تا اهمیت پروسه خودشناسی و هویتیابی را نادیده انگاریم.
ترنس بودن مثل سیاهپوست بودن نیست که از بدو تولد مشخصهای بارز و آشکار باشد. ترنس بودن نیازمند پروسه خودشناسی است؛ پروسهای که هیچگاه یکشبه و «از بدو تولد» به تکامل نمیرسد و گاهی ماهها و یا حتی سالها به طول میانجامد.
🔳2. این جمله هویت افراد را ایستا و غیر قابل تغییر میخواند
وقتی میگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند» یعنی هویت افراد ترنس از بدو تولد کاملاً مشخص بوده و قابل تغییر نیست. حال آن که هویت جنسیتی برای بعضی از افراد، مفهومی سیال دارد.
بعضی از افراد، بین سیسجندر بودن و ترنسجندر بودن جابهجا میشوند. مثلاً فرد جندرفلویدی را در نظر بگیرید که در بدو تولد جنسیت زن به او نسبت داده شده است. این فرد ممکن است روزی خود را پسر بداند (که در تعریف ترنس میگنجد) و روز دیگری خود را دختر بداند (که در تعریف سیسجندر میگنجد).
فردی ممکن است تا سالها خود را به عنوان زنی ترنس هویتیابی کرده باشد، اما بعداً با خودشناسی بیشتر عنوان «غیرباینری» یا «نوتوا» را عنوان مناسبتری برای خود ببیند.
بعضی از افراد خود را با هیچ جنسیتی هویتیابی نمیکنند، و باور ندارند که الزاماً با «جنسیت» مشخصی متولد شدهاند!
واقعیت این است که هویت انسانها بهسان مُهری نیست که از بدو تولد روی روان آنها حک شده و تا آخر عمر بدون هیچگونه تغییری همراهشان باشد!
و همانطور که توضیح دادیم، هویتیابی و خودشناسی مسئلهای مادرزادی نبوده، بلکه پروسهای مادامالعمر است.
🔳3. از این جمله اینگونه برداشت میشود که ترنس بودن هیچگاه یک «انتخاب» نیست، چون «مطلوب» نیست
وقتی میگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند»، در حقیقت میخواهیم بگوییم که ترنس بودن چیزی نیست که کسی آن را به میل خودش «انتخاب» کرده باشد. بعضی از افراد ترنس و حامیانشان این تعریف را بسط میدهند و میگویند: «چه کسی به میل و خواسته خودش انتخاب میکند که ترنس باشد؟ مگر غیر از این است که ترنس بودن برای بسیاری از افراد یعنی با تبعیض فراوان مواجه شدن، از خانواده طرد شدن، برای جلب حمایت و پذیرش تقلا کردن، با ترنسستیزی روزمره مواجه شدن، یا زیر تیغ جراح رفتن؟» و با بیان این جملات سعی بر این دارند تا حقانیت و اعتبار هویت افراد ترنس را به دیگران نشان دهند.
اما از این جملات اینگونه برداشت میشود که ترنس بودن یک «انتخاب» نیست، چون «مطلوب» نیست. این جملات میگویند که ترنس بودن مساوی است با زحمت بیشتر، بدبختی بیشتر، و ناراحتی و عقبماندگی بیشتر، و سیسجندر بودن مساوی است با خوشبختی بیشتر، راحتی بیشتر، و موفقیت بیشتر. به همین دلیل است که هیچ فرد سیسجندر «خوشبختی» هیچگاه نمیآید از روی سرگرمی خودش را به عنوان فردی ترنس جا بزند! مگر نه؟
واقعیت این است که چنین جملاتی صحت ندارند. تجربیات زیستهٔ افراد تحتتاثیر یک یا دو عامل شکل نمیگیرد، بلکه عوامل مختلفی دست به دست هم داده و «تقاطع» تکتک آنها، تجربیات زیستهٔ افراد را شکل میدهد. به عنوان مثال، مرد ترنسی که جزء طبقه متوسط جامعه است و امکان درس خواندن و ادامه تحصیل را دارد، شاید به واسطه ترنس بودنش با تبعیضهایی مواجه شود، اما در عوض از امتیاز مرد بودن و امکان ادامه تحصیل در جامعه برخوردار است.
یا مثلاً زن سیسجندری که جزء طبقه کارگر در جامعه است، شاید بهواسطه سیسجندر بودنش از امتیازهای اجتماعی برخوردار باشد، اما بهخاطر زن بودن و عضو طبقه کارگر بودنش با تبعیضها و محرومیتهایی مواجه میشود که مرد ترنس مثال فوق آنها را تجربه نمیکند.
بنابراین نه سیسجندر بودن خوبِ مطلق است، و نه ترنس بودن بدِ مطلق! ضمناً، اگر نگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند» معنایش این نیست که ترنس بودن انتخابی و از روی سرگرمی است! به عنوان فردی ترنس متولد شدن و ترنس بودن را «انتخاب» کردن دو جمله متضاد هم نیستند که یا این درست باشد یا آن!
ممکن است فرد ترنسی «ترنس متولد نشده باشد» و بعد از سالها زیستن به عنوان فردی سیسجندر، خودش را به عنوان فردی ترنس هویتیابی کرده باشد؛ «هویت» و «باوری» که این فرد ترنس نسبت به خودش دارد انتخابی و از روی سرگرمی نیست، حتی با وجود اینکه از بدو تولد به عنوان فردی ترنس متولد نشده است.
🔳4. این جمله ترنس بودن را مسئلهای مادرزادی معرفی نموده و ذاتباوری جنسیتی را تقویت میکند
ذاتباوری جنسیتی میگوید جنسیت نوعی هویت ذاتی یا خصوصیتی تغییرناپذیر متعلق به فرد یا گروهی از افراد است. به بیان دیگر، تئوری ذاتباوری جنسیتی، جنسیت را به عنوان برساختهای اجتماعی یا درک و برداشت فردی نمیشناسد، بلکه جنسیت را خصوصیتی قابل اندازهگیری و خارجی میداند که با ویژگیهای مشخصی تعریف میشود.
وقتی میگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند» یعنی در حقیقت داریم ترنس بودن را مشخصهای ذاتی، مادرزادی، قابل اندازهگیری، و غیر قابل تغییر عنوان میکنیم که با «خصوصیات» تعریفشدهای مشخص میگردد.
این تفکر بخشی از تئوری منسوخ شده هری بنجامین است که میگفت «ترنسکشوالیسم» (یا همان ترنس بودن) نوعی وضعیت پزشکی بوده که به دلیل «ناهمخوانی» رشد و نمو مغز با جنسیت نسبت داده شده به فرد بروز میکند (یا همان ایده معروف زنی که در جسم مردانه گرفتار شده است). طبق این چهارچوب، زنان ترنس را افرادی با مغز «زنانه» و جسم «مردانه»، و مردان ترنس را نیز افرادی با مغز «مردانه» و جسم «زنانه» توصیف میکردند (دقت کنید که افراد غیرباینری اصلاً در این تعریف جایگاهی نداشته و به رسمیت شناخته نمیشدند).
و طبق همین تئوری منسوخ شده، افراد ترنسی که در سن بالا متوجه ترنس بودنشان شده بودند یا در سن بالا بهتازگی میخواستند روند ترنزیشن خود را آغاز کنند، به عنوان «ترنس واقعی» به رسمیت شناخته نمیشدند! بله، اگر فردی واقعاً «ترنس» باشد، باید از همان بدو تولد به ترنس بودنش پی ببرد، مگر نه؟
اما واقعیت این است که نه مغز انسان «جنسیت» دارد، نه تفاوتهای مغز منتسب به زنان و مردان به جنسیت و «کلیشههای جنسیتی» جا افتاده در اجتماع ارتباط دارد، نه جنسیت امری «ذاتی» است، و نه ترنس بودن مسئلهای مادرزادی و ژنتیکی است که از بدو تولد قابل «تشخیص» باشد!
وقتی میگوییم «افراد ترنس، ترنس متولد میشوند» در حقیقت داریم به ایدئولوژی سمی ذاتباوری جنسیتی دامن میزنیم که میگوید «مردان، با جسم منتسب به مردان متولد میشوند و زنان، با جسم منتسب به زنان»؛ همان ایدئولوژی که میگوید جنسیت افراد از بدو تولد قابل تشخیص و غیر قابل تغییر است، و از نوزادی که با جسم منتسب به مردان/زنان متولد شده انتظار دارد تا پوشش و رفتار خود را با استانداردهای اجتماعی مردانگی/زنانگی هماهنگ ساخته، و در بزرگسالی نیز از لحاظ جنسی و عاطفی فقط نسبت به زنان/مردان کشش جنسی و عاطفی داشته باشد.
تا به حال هیچیک از دانشمندان نتوانستهاند ژنی برای ترنس بودن پیدا کنند! تا به حال هیچیک از دانشمندان نتوانستهاند به شیوه قابل قبولی اثبات کنند که ترنس بودن با استفاده از تکنیکهای عکسبرداری عصبی، مثلاً از روی نتیجه امآرآی قابل «تشخیص» است. تا به حال هیچیک از دانشمندان نتوانستهاند اثبات کنند که ترنس بودن از والدین به فرزندان آنها منتقل میشود!
اگر ترنس بودن مسئلهای ذاتی و مادرزادی باشد، پس باید «قابل اندازهگیری» و «قابل تشخیص» باشد، در صورتی که میدانیم چنین نیست.
🔳5. پذیرش افراد ترنس و حمایت از آنها، نباید در گرو مادرزادی بودن هویتشان باشد
آخرین نکتهای که لازم است به آن توجه داشته باشیم این است که پذیرش افراد ترنس و حمایت از آنها، نباید در گرو مادرزادی بودن هویتشان باشد. افراد ترنس لایق پذیرش و احترام هستند، نه بهخاطر اینکه «ترنس متولد شدهاند»، بلکه بهخاطر اینکه انساناند و باید مثل هر انسان دیگری از فرصتی برابر برای رشد و شکوفایی برخوردار باشند.
بسیاری از افراد ترنس باور ندارند که از بدو تولد به عنوان فردی ترنس متولد شدهاند. بسیاری از افراد ترنس پس از سالها خودشناسی، خودشان را به عنوان فردی ترنس هویتیابی کردهاند. هویتیابی به عنوان فردی ترنس در سن بالا از ارزش، اعتبار، یا اهمیت ترنس بودن یا هویتیابی به عنوان فردی ترنس نمیکاهد.
هویت همه افراد ترنس به یک اندازه معتبر است، چه خود را از بدو تولد به عنوان فردی ترنس هویتیابی کرده باشند، چه در سن 50 سالگی به ترنس بودن خود پی برده باشند! و همه افراد ترنس، صرفنظر از اینکه چگونه و در چه سن و سالی خود را به عنوان فردی ترنس هویتیابی کرده باشند، لایق پذیرش و احترام هستند.
🔰به عنوان نکته پایاتی مقاله؛ همیشه این موضوع را یادتان باشد که جامعه ترنس آنقدر متنوع و پیچیده است که هیچگاه نمیتوان هیچ کلیشهای را به کل اعضای این جامعه نسبت داد! ترنس به فردی گفته میشود که جنسیت خود را همسو با جنسیتی نمیداند که در بدو تولد به او نسبت داده شده است. تعریف ترنس هیچگونه شاخ و برگ اضافهای ندارد؛ تعریفی است ساده و مشخص. هر شاخ و برگ اضافهای، یک کلیشه است، کلیشهای که شاید برای بعضی از افراد ترنس صدق کند، اما مطمئناً برای همه افراد ترنس صدق نمیکند. رواج کلیشهها و «شاخ و برگ»های اضافی مساوی است با سایه انداختن روی بخشی از تنه اصلی این درخت تنومند. بیاییم با اجتناب از رواج کلیشهها، به همه افراد اجازه بدهیم تا خودشان را با خیالی آسوده هویتیابی کنند، مسیر خودشناسی را با آرامش و قدمبهقدم طی کنند، لذت خود واقعی بودن را بچشند، و با احساس تعلق به جامعه ترنس و معتبر دانسته شدن هویتشان، در مسیری که آنها را به شادمانی و شکوفایی میرساند گام بردارند.
🔻مطالب مرتبط:
🔸تعریف سندرم هری بنجامین
https://helptranscenter.org/2020/08/27/1227/
🔹تعریف نوروسکسیسم Neurosexism
https://helptranscenter.org/2020/08/26/1226/
🔸شش اشتباهی که حامیان افراد ترنس مرتکب میشوند
https://helptranscenter.org/2020/03/31/1101/
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
نویسنده: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.