
اگر در ایران، شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود …
نویسنده: سعید.ش
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
افراد ترنسی که ساکن کشور ایران هستند، برای اینکه بتوانند از لحاظ قانونی به رسمیت شناخته شده و مدارک شناسایی منطبق با جنسیت صحیح خود داشته باشند، الزاماً باید از روند قانونی-پزشکی تعیینشدهای پیروی کنند. شرط به رسمیت شناخته شدن هویت افراد ترنس از لحاظ قانونی و دسترسی به خدمات پزشکی مورد نیاز این افراد، این است که این افراد بتوانند مجوزی رسمی را که توسط قاضی دادگاه خانواده صادر میشود اخذ نمایند. و شرط تغییر مدارک شناسایی افراد ترنس در ایران نیز، این است که این افراد الزاماً باید مراحل پزشکی تعیینشدهای را بگذرانند و سپس جهت تغییر مدارک شناسایی و قانونی خود اقدام نمایند.
پیشتر در مقاله دیگری به کلیات و جزئیات روند اخذ مجوز تصدیق جنسیت در ایران پرداختیم، و توضیح دادیم که هیچگونه چهارچوب و قانون واحدی برای اخذ مجوز تصدیق جنسیت در ایران وجود ندارد و روندی که در مراکز و شهرهای مختلف صورت میگیرد ممکن است تفاوتهایی با هم داشته باشد.
در این مقاله قصد داریم شرایطی را توصیف کنیم که اگر هویتیابی افراد ترنس – همانگونه که سازمان جهانی بهداشت و انجمن تخصصی جهانی بهداشت افراد ترنسجندر (دبلیوپَث) نیز توصیه کردهاند – بر عهده خود این افراد قرار گیرد و شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، زندگی افراد ترنس چگونه تحتتاثیر قرار میگیرد.
⚫️1. از شدت بیماریانگاری هویت افراد ترنس در سطح جامعه کاسته میشود
وقتی رواندرمانی و عمل جراحی لازمهٔ به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی باشد، این تصور در بین عموم مردم جامعه – از جمله خود افراد ترنس و خانوادههایشان – رواج پیدا میکند که ترنس بودن نوعی بیماری است که رواندرمانگر باید تشخیصش دهد و جراح باید درمانش کند!
وقتی به رسمیت شناخته شدن هویت افراد ترنس از لحاظ قانونی را مشروط به تاییدیه رواندرمانگر، پزشک و قاضی میدانیم، عملاً حق هویتیابی را از افراد ترنس سلب نموده و تشخیص هویت افراد ترنس را برعهده دیگران میگذاریم!
و عملاً داریم این باور را جا میاندازیم که هویتیابی افراد ترنس به اندازه کافی معتبر نیست و خودشناسی آنها به اندازه کافی قابل اعتماد نیست، مگر اینکه رواندرمانگر «علائم» ترنس بودن آنها را تایید کرده و در نهایت قاضی مجوزی را در اختیارشان قرار دهد. گویی ترنس بودن نوعی بیماری روانی است که «علائمش» را رواندرمانگر و پزشک باید تشخیص دهند!
از همین رو، کاملاً واضح است که اگر هویتیابی افراد ترنس را برعهده خود این افراد بگذاریم و براساس درک و برداشتی که افراد ترنس از خودشان دارند، جنسیتشان را از لحاظ قانونی به رسمیت شناخته و امکان دسترسی به خدمات مورد نیازشان را فراهم آوریم، از شدت بیماریانگاری هویت افراد ترنس در سطح جامعه کاسته میشود و ترنس بودن به چشم هویتی کاملاً طبیعی نگریسته میشود که افراد مختلف میتوانند خود را با آن هویتیابی کند.
⚫️2. خانواده و جامعه، هویت افراد ترنس را بهتر از گذشته به رسمیت میشناسد
وقتی از شدت بیماریانگاری هویت افراد ترنس در سطح جامعه کاسته شود و ترنس بودن هویتی تلقی گردد که افراد مختلف میتوانند خود را با آن هویتیابی کند، رفتهرفته ظرفیت پذیرش افراد ترنس در سطح خانواده و جامعه بالا میرود.
یکی از دلایلی که خانوادهها افراد ترنس عضو خانواده را نمیپذیرند یا نهایت تلاش خود را میکنند تا به روشهای آسیبزایی هویت افراد ترنس را انکار کنند، در واقع این است که نمیخواهند بپذیرند عضو ترنس خانوادهشان «بیمار و مبتلا به اختلال» بوده و برای «درمان» بیماریاش نیاز به «عمل جراحی» دارد، یا فرد مورد ترحم و بیآتیهای در جامعه است.
جملاتی مثل «تو که دوران کودکی سالم و نرمالی داشتی، چی شد یکمرتبه ترنس شدی؟ هیچکس حاضر نمیشود با فردی ترنس ازدواج کند؛ فکر میکنی این همه آدم سالم را رها میکنند و به سراغ تو میآیند؟ چرا میخواهی بدن سالمت را ناقص کنی؟ تو ترنس نیستی و این تصورات نتیجه فشارهای اجتماعی و اقتضای سن تو است و …» که بیشتر افراد ترنس ساکن کشور ایران از خانوادهها و عزیزان خود میشنوند، مصداق بارز جا افتادن تصور «بیماریانگاری» هویت افراد ترنس در جامعه، انگ و بدنامی شدید اجتماعی که حول هویت این افراد شکل گرفته، و تبعیض اجتماعی علیه افرادی است که خود را به عنوان ترنس هویتیابی میکنند.
اگر شرط رواندرمانی و تاییدیه رواندرمانگر و پزشک و قاضی برای به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، و تغییر مدارک شناسایی و قانونی افراد ترنس مشروط به انجام عمل جراحی نگردد، همانطور که در نکته قبلی توضیح دادیم از شدت بیماریانگاری افراد ترنس و بدنامی اجتماعی که حول هویت این افراد شکل گرفته، در سطح خانواده و جامعه کاسته شده و ظرفیتها برای پذیرش افراد ترنس به عنوان انسانی کاملاً نرمال و دارای حق و حقوق انسانی بالا میرود.
⚫️3. افراد ترنس با خیال آسودهتری به خودشناسی میرسند
اگر شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، و متعاقباً از شدت بدنامی اجتماعی که حول هویتهای افراد ترنس شکل گرفته کاسته شود و ظرفیت پذیرش افراد ترنس در سطح جامعه و خانواده بالاتر برود، افراد ترنس با خیال آسودهتری میتوانند به خودشان فرصت بدهند و به خودشناسی برسند.
اگر شرط تاییدیه رواندرمانگرها برای به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس برداشته شود، افراد ترنس دیگر مجبور نمیشوند خود را در قالبهای کلیشهای مردانه و زنانه گنجانده و از خودشان «علائم» ملال جنسیتی و ترنس بودن را ابراز کنند تا بلکه رواندرمانگر آنها را تایید کرده و بدینترتیب بتوانند حق دسترسی به خدمات بهداشتی و پزشکی مورد نیاز و حمایت احتمالی خانواده و جامعه را کسب کنند!
اگر هویتیابی به عهده خود افراد ترنس قرار گیرد و هر فرد ترنسی خیالش آسوده باشد که به هر صورتی که خودش را هویتیابی کند، قانون از او حمایت کرده و مدارک شناسایی منطبق با هویتش را برایش صادر میکند، آنگاه افراد ترنس بهتر و با خیال آسودهتری میتوانند به خودشناسی برسد و در مسیر ترنزیشن (یا عدم ترنزیشن) مورد نیاز خویش گام بردارند.
و آنگاه دیگر افراد ترنس خود را تحتفشار نمیبینند که برای به رسمیت شناخته شدن هویتشان، بخواهند روانشناس، قاضی، پزشک، جامعه و خانواده را «راضی» کنند یا خودشان را به دیگران «اثبات» کنند. و هر فردی به دور از فشارهای خارجی، قضاوتها، زیر سوال رفتنها و … میتواند به خودشناسی برسد و اقداماتی را که برای شادی و سلامتیاش لازم میبیند انجام دهد.
⚫️4. افراد ترنس با خیال آسودهتری در جامعه زندگی میکنند
اگر شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن هویت و جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود و متعاقباً با انگزدایی از هویت افراد ترنس و کاهش شدت «بیماریانگاری» هویتهای این افراد، ظرفیت پذیرش افراد ترنس در سطح خانواده و جامعه بالاتر رود، و این افراد بتوانند با خیال آسوده و با حمایت قانونی به خودشناسی برسند و اقداماتی را که برای شادی و سلامتیشان لازم میبینند انجام دهند، آنگاه واضح است که این افراد میتوانند با خیال آسودهتری در جامعه زندگی کنند.
بسیاری از افراد ترنس ساکن کشور ایران به دلایل مختلفی موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت نمیشوند. بعضی از این افراد خشونتهای خانگی را تحمل میکنند. بعضی از این افراد از لحاظ اقتصادی و مالی تحتفشار هستند و نمیتوانند از پس هزینههای روند اخذ مجوز برآیند. بعضی از این افراد به دلیل داشتن تفاوتهای کاملاً طبیعی که با «چهارچوبها و کلیشههای» ترنس بودن که در ذهن درمانگرها جا افتاده مغایرت دارد، موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت نمیشوند.
بعضی از افراد ترنسی که موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت میشوند، نمیتوانند یا نمیخواهند عمل جراحی انجام دهند. بعضی از افراد ترنس نیازی به انجام عمل جراحی در خود نمیبینند. بعضی از افراد ترنس به دلیل بیماریهای زمینهای توان جسمی لازم برای انجام عملهای جراحی را ندارند. بعضی از افراد ترنس نیز نمیتوانند از پس هزینههای عملهای جراحی مرتبط با پروسه تصدیق جنسیت برآیند.
اگر شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن هویت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، افراد ترنس میتوانند به دور از فشارهای اجتماعی و با خیال آسودهتری در جامعه زندگی کنند. این افراد میتوانند بدون نگرانی از مورد تایید قرار نگرفتن، مشکلات اقتصادی، قضاوت شدن، به رسمیت شناخته نشدن، جراحی کردن یا نکردن، و … هویت قانونی خودشان را داشته و همانند سایر شهروندان از حق و حقوق انسانی خود برخوردار شوند.
⚫️5. افراد ترنس بهتر از قبل میتوانند زندگی و تصمیمات خود را مدیریت کنند
آخرین و مهمترین نکتهای که لازم است به آن توجه داشته باشیم این است که اگر شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن هویت و جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، افراد ترنس بسیار بهتر میتوانند زندگی و تصمیمات خود را مدیریت کنند.
همانطور که در نکته قبلی نیز اشاره کردیم، بسیاری از افراد ترنس به دلایل مختلفی موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت نمیشوند یا نمیتوانند یا نمیخواهند که تحت عمل جراحی قرار گیرند. وقتی به رسمیت شناخته شدن هویت و جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی مشروط به رواندرمانی و عمل جراحی گردد، ظلم و تبعیض فراوانی متوجه بسیاری از افراد ترنس میشود. اجازه بدهید مبحث را با ذکر چند مثال واقعی و ملموس، بازتر کنیم.
🔹یک. فرد ترنسی را در نظر بگیرید که به دلایل مختلفی موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت نشده است. این فرد ترنس چون از حمایت قانونی برخوردار نبوده و جنسیتش از لحاظ قانونی به رسمیت شناخته نشده است، در جامعه و شاید حتی خانواده با جنسیت صحیح خود مورد پذیرش قرار نمیگیرد و هویتش مدام از سوی دیگران زیر سوال میرود. اگر این فرد ترنس بخواهد اقدامات پزشکی انجام دهد، اجازه دسترسی به او داده نمیشود. اگر وی به صورت خودسرانه اقدام به هورمون درمانی کند نیز، به دلیل تفاوت ظاهر با مدارک شناساییاش با ظلم و تبعیضهای بسیار بیشتری در سطح جامعه مواجه میشود و در نوعی بیهویتی مطلق فرو میرود.
🔸دو. فرد ترنسی را در نظر بگیرید که موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت شده است، مایل است هورمون مصرف کند اما نمیخواهد یا نمیتواند جراحی کند. این فرد ترنس تا زمانی که جراحی نکند، از هویت شناسنامهای برخوردار نخواهد شد، در نتیجه ناچار است یا همه جا برای همه افرادی که با مدارک شناساییاش سر و کار دارند به عنوان فردی ترنس آشکارسازی کرده و مجوز خود را به عنوان «تاییدی» بر ترنس بودنش به این و آن نشان دهد؛ یا بیهویتی را تحمل کند و از حق دسترسی به خدمات بهداشتی، ادامه تحصیل، اشتغال، تشکیل خانواده و … محروم بماند؛ یا اینکه ناچاراً و علارغم میلش تن به عمل جراحی دهد.
🔹سه. فرد ترنسی را در نظر بگیرید که موفق به اخذ مجوز تصدیق جنسیت شده است و مایل است هورمون درمانی یا عمل جراحی انجام دهد. این فرد ترنس نیز با وجود اینکه مایل به انجام اقدامات پزشکی است، همچنان تا زمانی که جراحی نکرده و شناسنامهای مطابق با هویتش دریافت نکرده از فشارهای اجتماعی و بیهویتی در اجتماع رنج میبرد.
🔸چهار. فرد ترنسی را در نظر بگیرید که در قالبهای باینری زن یا مرد نمیگنجد و خودش را غیرباینری هویتیابی میکند. این فرد ترنس نیز درست مثل مورد یک و دو، با تبعیضهای فراوان در جامعه مواجه گردیده و در نهایت ناچار میشود خود را علارغم میلش در یکی از دو قالب زن یا مرد بگنجاند.
در حالت کلی نیز، جراحیها و اقدامات پزشکی پروسه ترنزیشن به گونهای نیستند که افراد ترنس بتوانند پشت سر هم و با شتاب انجامشان دهند. بسیاری از افراد ترنسی که مایلاند عمل جراحی انجام دهند، میخواهند پس از انجام هر عمل جراحی به جسم خود فرصت استراحت و بهبودی بدهند و با آرامش به سمت عمل بعدی پیش بروند. بعضی از افراد ترنسی که نیاز به جراحی دارند، تصمیم دارند هزینه بیشتری جمعآوری کنند و عمل خود را تحتنظر پزشک مجربتری به انجام برسانند.
اما وقتی تغییر مدارک شناسایی افراد ترنس مشروط به جراحی کردن است و جنسیت این افراد تا پیش از انجام جراحی از لحاظ قانونی به رسمیت شناخته نمیشود، این افراد چطور میتوانند با آرامش اقدامات پزشکی مورد نیاز خود را انجام دهند؟ چطور میتوانند با وجود تبعیضها و فشارهای اجتماعی و بیهویتی، شغل مناسبی دست و پا کرده و برای هزینهٔ عمل باکیفیتتر پسانداز کنند؟ چطور میتوانند تا زمانی که «جراحی» نکردهاند با بیهویتی ادامه تحصیل بدهند؟ تشکیل خانواده بدهند؟ یا در یک کلام، در جامعه به عنوان خود واقعی خویش «زندگی» کنند و شکوفا شوند؟
واقعیت این است که شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن هویت و جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی، نه تنها سبب تشدید انگ اجتماعی حول هویتهای این افراد میشود، بلکه بسیاری از افراد ترنس را به سمت انجام عمل جراحی و کلیشههای «ترنس بودن» و «ترنزیشن» سوق میدهد.
بهطوریکه «ترنس» در جامعهای مانند ایران اینگونه تعریف میشود: فردی بیمار و مبتلا به اختلال که باید توسط رواندرمانگر تشخیص داده و «تایید» گردد و در نهایت با انجام عمل جراحی «تحت درمان» قرار گیرد، و هر فردی که در این تعریف نگنجد «ترنس واقعی» محسوب نگردیده و عملاً به چشم مانعی بر سر راه دسترسی «افراد ترنس واقعی» به خدمات بهداشتی و درمانی نگریسته میشود.
لازم به ذکر است که شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی فقط مختص کشور ایران نیست، و متاسفانه هنوز تا هنوزه بعضی از کشورهای اروپایی، آسیایی، و چندین ایالت امریکا نیز همچنان از قوانین پیشین خود پیروی میکنند. شورای اروپا و بسیاری از دستورات سازمان ملل متحد اعلام داشتهاند که الزامی دانستن تشخیص پزشکی سلامت روان، یا دیدگاه پزشک، قاضی، یا هر شخص سوم دیگری برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی، ناقض شأن افراد ترنس و حقوق این افراد برای تعیین هویت جنسیتی خود میباشد.
انجمن تخصصی جهانی بهداشت افراد ترنسجندر (دبلیوپَث) نیز مخالفت خود را با الزامی دانستن تشخیص پزشکی یا هر گونه روان درمانی اجباری جهت به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی، اعلام کرده است.
سازمان ملل متحد نیز، الزامی دانستن عقیمسازی را نوعی شکنجه، و درمانی ظالمانه، غیرانسانی، و تحقیرآمیز دانسته است. شورای اروپا باقطعیت اعلام داشته که تمامی اعضای شورا لازم است این پیششرط آسیبزننده را لغو کنند. دادگاه حقوق بشر اروپا نیز در سال 2017، عقیمسازی اجباری را اقدامی ناقض حقوق افراد ترنس در زمینه زندگی خصوصی و خانوادگی این افراد برشمرده است.
اگر هویتیابی افراد ترنس به دست خود این افراد صورت گیرد و هویت آنها از لحاظ قانونی به رسمیت شناخته شود، آنگاه این افراد بسیار بهتر میتوانند زندگی و تصمیمات خود را مدیریت کنند. میتوانند بهتر تصمیم بگیرند که نیاز به جراحی دارند یا نه، و اگر نیاز به جراحی داشته باشند نیز، میتوانند بهتر تصمیم بگیرند که چه موقع تحت عمل جراحی قرار گیرند و بدن خود را به دست کدام جراح بسپارند.
🔵افرادی که مخالف برداشته شدن شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی هستند، چه میگویند؟
🔶بعضی از افراد اینگونه فکر میکنند که اگر هویتیابی افراد ترنس بر عهده خودشان قرار گیرد، آنگاه بسیاری از افرادی که ترنس نیستند خودشان را به عنوان فردی ترنس جا میزنند و از عنوان «ترنس» سوءاستفاده میکنند. مثلاً مردان سیسجندر خودشان را ترنس معرفی میکنند تا بتوانند وارد فضاهای مخصوص زنان شوند و آنها را آزار و اذیت کنند یا از خدمت سربازی معاف شوند!
اما واقعیت این است که هیچ فردی بهخاطر معافیت از سربازی، وارد شدن به فضاهای مخصوص زنان، یا آزار و اذیت کردن دیگران حاضر نمیشود تحت پروسه زمانبر و هزینهبر «تغییر مدارک شناسایی و قانونی» قرار گرفته و یک عمر با جنسیت دیگری که خود واقعیاش نیست در جامعه زندگی کند! مطمئن باشید برای این جور کارها، راههای بسیار سادهتری هم پیش روی این افراد است!
اما نکته جالب توجه اینجاست که وقتی هویت افراد ترنس از لحاظ قانونی به رسمیت شناخته نمیشود، این افراد به راحتی میتوانند به فضاهای مختص جنسیت دیگر دسترسی داشته باشند! مرد ترنسی که حق دسترسیاش به شناسنامه مطابق با هویتش سلب شده، بهصورت کاملاً قانونی میتواند در فضاهای مختص زنان حضور یابد! زن ترنسی که از لحاظ قانونی هویتش به رسمیت شناخته نشده، به راحتی میتواند در مدارس پسرانه تحصیل کند!
و واقعیت تلخ این است که موارد فوق به هیچ عنوان «امتیازی» برای افراد ترنس محسوب نمیشود، و به جز نسبت دادن جنسیت اشتباه به این افراد یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتنشان از سوی دیگران، «منفعتی» برایشان ندارد! بنابراین اینگونه تصور نکنید که ترنس بودن روشی برای نفوذ به فضاهای مختص جنسیت دیگر و آزار و اذیت کردن دیگران است!
🔷بعضی از افراد نیز اینگونه فکر میکنند که اگر برای انجام عملهای جراحی نیاز به تاییدیه روانشناس و قاضی نباشد، بسیاری از افرادی که «فکر میکنند» ترنس هستند، تحت عمل جراحی قرار میگیرند و در نهایت پشیمان میشوند، و پشیمانی آنها باعث میشود تا حق دسترسی به امکانات پزشکی از «افراد ترنس واقعی» سلب شود.
اما واقعیت این است که تصور فوق نه با واقعیت جور درمیآید و نه حتی تصور صحیحی است! اولاً چیزی به عنوان «ترنسنما» و «ترنس واقعی» وجود ندارد و هر فردی که خودش را ترنس میداند، به اندازه دیگران «ترنس» است.
ثانیاً، پروسه اخذ مجوز (رواندرمانی یا تاییدیه قاضی) هیچگاه فرد ترنس را با واقعیتهای هورمون درمانی و عمل جراحی آشنا نمیکند. چه تعداد از رواندرمانگرها از تاثیرات یا عوارض هورمون درمانی یا تکنیکهای جراحی آگاه هستند؟ ضمن اینکه وظیفهٔ رواندرمانگر تشخیص «ملال جنسیتی» مراجعهکننده است، نه «آگاه» کردن او از تکنیکهای مختلف جراحی یا روشهای هورمون درمانی!
و ثالثاً، تحت هیچ شرایطی حق دسترسی هیچ فرد ترنسی نباید به امکانات پزشکی مورد نیازش سلب شود! و وقتی هویتیابی افراد ترنس برعهده خودشان قرار میگیرد، معنایش این است که حق دسترسی به امکانات پزشکی نیز برعهده خود این افراد قرار میگیرد، و هیچکس نمیتواند طبق برداشت و قضاوت خویش و به بهانهٔ پشیمان شدن، افراد ترنس از دسترسی به امکانات پزشکی مورد نیازشان محروم کند!
وقتی شرط رواندرمانی برای به رسمیت شناخته شدن هویت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته میشود و هویتیابی و خودشناسی به خود افراد ترنس واگزار میگردد، افراد ترنسی که مایلاند اقدامات پزشکی انجام دهند، از مدل «رضایت آگاهانه» پیروی میکنند. به این صورت که مثلاً فرد ترنسی که میخواهد هورمون درمانی را آغاز کند، ابتدا توسط پزشک مربوطه از تمامی تاثیرات و عوارض داروهای هورمونی آگاه میگردد و با در نظر داشتن وضعیت اجتماعی، جسمی و اقتصادی خویش، «آگاهانه» برای شروع یا عدم شروع هورمون درمانی تصمیمگیری میکند.
مدل رضایت آگاهانه بسیار بهتر و کارآمدتر از مدل تایید رواندرمانگر و پزشک و قاضی است، و اینگونه هر فرد ترنسی دقیقاً میداند که در چه مسیری دارد قدم میگذارد.
آیا افراد غیرترنسی که مایلاند جراحی بینی انجام دهند، سینههای خود را بزرگ یا کوچک کنند، موهای صورت یا بدن خود را لیزر کنند، آلت تناسلی خود را بلندتر یا قطورتر کنند، کاشت مو انجام دهند، یا عمل فک و لیپوساکشن شکم انجام دهند، پیش از اقدامات پزشکی تحت رواندرمانی قرار میگیرند و تاییدیه پزشک دریافت میکنند یا ملزم به اخذ مجوز دادگاه میشوند؟ آیا رواندرمانگر آنها را تحت «درمان» قرار میدهد تا جسم فعلی خود را بپذیرند و جراحی نکنند؟ آیا رواندرمانگر به آنها میگوید مشکل از «عزت نفس» شماست و شما را برای جراحیهای مورد نیازتان تایید نمیکنم؟
افراد ترنس نیز برای دسترسی به اقدامات پزشکی مورد نیاز خود، نیازی به تاییدیه روانشناس ندارند! نیاز به «آگاهی» دارند. آگاهی صحیح و واقعبینانهای که هر پزشک هورمون و غدد یا هر پزشک جراحی موظف است پیش از انجام اقدامات پزشکی در اختیار مراجعهکنندگانش قرار داده و تمامی سوالات و نگرانیهایشان را پاسخگو باشد.
🔶بعضی از افراد نیز اینگونه فکر میکنند که اگر شرط عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن هویت و جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، آنگاه در جامعه شاهد زنانی با آلت تناسلی «مردانه» و مردانی با ناحیه تناسلی «زنانه» خواهیم بود!
اولاً لازم به ذکر است که «زنانه» و «مردانه» بودن اندام تناسلی برساختی اجتماعی است، یعنی درست است که شکل ظاهری اندام تناسلی افراد با هم متفاوت است، اما اینکه بیاییم شکل خاصی از اندام تناسلی را منتسب به جنس یا جنسیت خاصی بدانیم، در حقیقت داریم از برساختهای اجتماعی تبعیت میکنیم.
یک زن میتواند پروستات و پینس داشته باشد، و یک مرد نیز میتواند پستان و واژن داشته باشد. اندامهای بدن بهخودیخود جنسیتی ندارند، و این برساختهای اجتماعی است که اندامها را به جنس یا جنسیت خاصی منتسب میکند.
مردان ترنس پیش از ترنزیشن بدن «زنانه» ندارند، بلکه بدنشان «منتسب» به زنان است. یعنی طبق برساختهای اجتماعی، این شکل از بدن به زنان و زنانگی نسبت داده شده است. زنان ترنس نیز پیش از ترنزیشن بدن «مردانه» ندارند، بلکه بدن «منتسب» به مردان دارند، یعنی طبق برساختهای اجتماعی، این شکل از بدن به مردان و مردانگی نسبت داده شده است.
بعضی از مردان ترنس، بدن خود را بدون هیچگونه هورمون درمانی یا عمل جراحی، کاملاً «مردانه» میدانند. بعضی از زنان ترنس، بدن خود را بدون هیچگونه هورمون درمانی یا عمل جراحی، کاملاً «زنانه» میدانند.
ملاک، هویت هر فرد است، نه شکل اندام تناسلیاش! یک مرد ترنس، صرفنظر از اینکه شکل اندام تناسلیاش چگونه باشد، یک مرد است. یک زن ترنس نیز، صرفنظر از اینکه شکل اندام تناسلیاش چگونه باشد، یک زن است. هویت انسانها با شکل ناحیه تناسلیشان تعریف نمیشود، بلکه با آنچه که از درون نسبت به خود احساس میکنند – یعنی هویت جنسیتیشان – تعریف میشود.
و جالب است بدانید که بسیاری از افراد ترنس، حتی موقعی که شناسنامهای مطابق با هویت خود دریافت نکردهاند نیز، تلاش میکنند در نقش جنسیتی صحیح خود در جامعه حضور پیدا کنند! شما هیچگاه نمیتوانید به چهره افراد نگاهی بیاندازید و از روی ظاهر افراد، ترنس بودن یا نبودنشان، یا شکل اندام تناسلیشان را حدس بزنید! شکل اندام تناسلی افراد ترنس کوچکترین ارتباطی به دیگران ندارد و فقط به خود این افراد، پارتنر یا پزشکشان مربوط میشود.
بنابراین تصور بر اینکه «اگر شرط عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن هویت و جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، آنگاه در جامعه شاهد زنانی با آلت تناسلی «مردانه» و مردانی با ناحیه تناسلی «زنانه» خواهیم بود»، تصوری بیمعنا و اشتباه است.
🔰به عنوان نکته پایانی مقاله؛ امید است روزی نه تنها در کشور ایران، بلکه در تمامی کشورهای جهان، شرط رواندرمانی و عمل جراحی برای به رسمیت شناخته شدن جنسیت افراد ترنس از لحاظ قانونی برداشته شود، از شدت بیماریانگاری هویت افراد ترنس در سطح جامعه کاسته شود، متعاقباً ظرفیت پذیرش افراد ترنس در سطح خانواده و جامعه بالاتر برود، و این افراد بتوانند با خیالی آسوده و به دور از فشارهای اجتماعی و انتظارات دیگران به خودشناسی رسیده، زندگی و تصمیمات خود را مدیریت کنند، در مسیری که برای شادی و سلامتی خود ضروری میبینند گام بردارند، و از حق و حقوق برابر اجتماعی و فرصت رشد و شکوفایی برخوردار شوند.
🔻فایل پیدیاف این مقاله را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
نویسنده: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.