11
Source: iStock

چگونه به تبعیض همه‌جانبه علیه افراد ترنس در صنعت بهداشت و درمان پایان دهیم؟

مترجم: سعید.ش

سال اول کارآموزی‌ام به عنوان درمانگر در یک کلینیک بهداشت روان مشغول به کار بودم، که با زن ترنس جوانی مواجه شدم که از روانپزشکان وحشت کرده بود.

برای این‌که آسوده‌خاطرش کرده باشم، به او گفتم که: «اشکالی ندارد. من روانپزشک نیستم. و می‌خواهم بدانی که حامی توام و در کنارت هستم.»

با صدای بلند این جمله را بر زبان نیاوردم، اما می‌دانستم که بخشی از وجودم در تلاش است پنهانی به او این پیام را برساند که :»من هم زنی ترنس هستم. مثل بقیه افرادی نیستم که اینجا هستند.»

او با چشمانی وحشت‌زده به من نگاهی انداخت و گفت: «افرادی مثل تو هرگز حامی افرادی چون من نیستند.»

من به عنوان زنی ترنسجندر که در بیمارستانی عمومی به شغل مددکاری اجتماعی و درمان اشتغال دارم، در بیشتر مواقع احساس می‌کنم عامل نفوذی در صف دشمن هستم.

بیمارستان‌ها و مطب دکترها برای بسیاری از افراد ترنس – و همینطور افراد سرکوب‌شده و به حاشیه رانده شده دیگر – جایی برای درمان نیست؛ بلکه در عوض، به‌سان منطقه‌ای برای جنگ‌های پیچیده فرهنگی، و به عبارت دیگر میدان جنگی است که دو طرف با هم بر سر حق‌وحقوق انسانی افراد ترنسجندر در حال نبرد هستند.

بسیاری از افراد ترنس برای دسترسی به خدمات پزشکی اولیه، چه مرتبط با پروسه ترنزیشن آنها باشد و چه غیرمرتبط به آن، توسط پزشکان، درمانگران، و سایر پزشکان متخصص مورد انکار، طرد، توهین، و پایمال شدن حق‌وحقوق خود قرار می‌گیرند.

افراد ترنسی که به گروه‌های نژادی خاصی تعلق دارند، افراد ترنس مهاجری که فاقد مدارک شناسایی بوده، و/یا افراد ترنسی که توان‌خواه هستند، برای یافتن مراقبت پزشکی مناسب با موانع بسیار بزرگتری مواجه می‌شوند.

حتی افرادی که آنقدر خوش‌شانس هستند که می‌توانند پزشکانی را بیابند که مایل به ارائه خدمات درمانی به آنها باشند نیز، غالبا با موقعیت‌های آزاردهنده‌ای همچون نسبت دادن مکرر جنسیت اشتباه، پیوند زدن هویت‌شان با مسائل پزشکی و آسیب‌شناسی، و سوءاستفاده از بدن‌شان برای مقاصد تحقیقاتی مواجه می‌شوند.

در چنین شرایطی، دفاع کردن از خود هم پیچیده است و هم اضطراب‌آور – چون ناراحت کردن پزشکان متخصص این ریسک را مطرح می‌کند که همین حداقل امکانات پزشکی که در دسترس خود داریم را نیز از دست بدهیم.

بشخصه به عنوان فردی که در پشت‌صحنه به عنوان ارائه‌دهنده خدمات بهداشت روان مشغول به کار هستم، واقعا شمارش تعداد دفعاتی که شاهد بی‌ملاحظگی و حتی ردوبدل شدن ایده‌های نفرت‌آمیز درمورد افراد ترنس در ملاقات‌های بالینی و کنفرانس‌های تخصصی بوده‌ام از دستم خارج شده است (که البته در بیشتر این مواقع، اما نه همیشه، همکارانم از ترنس بودن من بی‌اطلاع بوده‌اند).

این مسائل برای هر کسی در هر موقعیتی ناراحت‌کننده است، اما در حوزه کاری ما اگر بی‌ملاحظگی و سهل‌انگاری‌هایی صورت گیرد، بیش از حد ناراحت‌کننده و توهین‌آمیز تلقی می‌گردد: چنین رفتارهایی هم خطرناک است و هم عمیقاً خشونت‌آمیز.

درست است که افراد ترنسجندر بیش از پیش دیده شده‌اند و سطح «آگاهی» عمومی درمورد این افراد بالاتر رفته است، اما این دیده شدن متاسفانه سبب تغییر رویکرد جامعه پزشکی نسبت به افراد ترنس نشده است.

البته در اینجا جا دارد به پزشکان، روانپزشکان، و مددکاران اجتماعی اشاره کنم که مدافع حقوق افراد ترنس بوده و تلاش کرده‌اند استانداردهای بهتری برای مراقبت بهداشتی از افراد ترنس تدوین کنند. من شخصاً با بعضی از این افراد ملاقات داشته‌ام، و واقعاً حامیانی پروپاقرص برای جامعه ترنس بوده و آموزگار من نیز بوده‌اند.

اما اینجا در این مقاله نمی‌خواهم درمورد طرز برخورد افراد یا پزشکان صحبت کنم. قصدم این نیست که رفتار پزشکان را تجزیه و تحلیل کرده و آن را به دو دسته «خوب و بد» تقسیم کنم. چون می‌دانم مشکل بسیار گسترده‌تر و ریشه‌دارتر از اینهاست.

مشکل از فرهنگ پزشکی ما است که روی بهداشت افراد ترنسجندر سایه افکنده، و با قدرتی که دارد بدن‌های ما را گروگان گرفته و صداهای ما را خاموش می‌کند.

به زبان ساده، مشکل ما فرهنگ تبعیض و سوءاستفاده است: در اینجا، فرهنگ تبعیض و سوءاستفاده پزشکی از افراد ترنس.

افراد ترنس در رابطه‌ای مسموم با صنعت بهداشت و درمان گرفتار گردیده و هیچ راهی برای رهایی از آن پیش روی خود نمی‌بینند.

در ادامه به شش مورد از شایع‌ترین تبعیض‌هایی که علیه افراد ترنس روا داشته می‌شود اشاره می‌کنیم. با شناخت این موارد می‌توانیم به این مسائل پایان دهیم.

🔳1. سلب حق دسترسی افراد ترنس به مراقبت بهداشتی

اولین مانعی که بسیاری از افراد ترنس موقع تلاش برای دسترسی به سیستم بهداشت با آن مواجه می‌شوند این است که از حق دسترسی به مراقبت‌های موردنیازشان محروم می‌گردند.

بیشتر طرح‌های بیمه – چه بیمه‌های عمومی و چه بیمه‌های تکمیلی – از پوشش مراقبت‌های پزشکی مربوط به پروسه ترنزیشن اعم از مشاوره، هورمون درمانی، و جراحی‌های تصدیق جنسیت امتناع می‌ورزند.

این نوع مراقبت‌ها برای بسیاری از افراد ترنس جنبه حیاتی دارد. عدم دسترسی بعضی از افراد ترنس به خدمات پزشکی مربوط به روند ترنزیشن ریسک اقدام به خودکشی و بروز بیماری‌های روانی در این افراد را افزایش می‌دهد. بعضی از افراد ترنس نیز با انجام ترنزیشن پزشکی موقع حضور در جامعه احساس امنیت بیشتری نموده و فرصت‌های شغلی بیشتری پیدا می‌کنند، که در صورت عدم ترنزیشن، تمامی این فرصت‌ها از آنها سلب می‌شود.

در بعضی موارد حتی دیده شده که پزشکان از ارائه خدمات پزشکی اولیه به افراد ترنس امتناع ورزیده‌اند.

به عنوان مثال تایرا هانتر زنی ترنس بود که در تصادفی آسیب دید و برای دریافت خدمات اورژانسی به بیمارستان مراجعه کرد، اما کادر بخش اورژانس از پذیرش او امتناع جستند. نتیجه‌اش این شد که متاسفانه وی جان خود را از دست داد.

سلب کردن حق دسترسی افراد ترنس به مراقبت‌های بهداشتی و پزشکی نه تنها جان ما را به خطر می‌اندازد، بلکه پیامی را از طرف انستیتوهای مراقبت از بهداشت به ما می‌رساند که می‌گوید: بدن‌های ما ارزش درمان شدن، و جان‌های ما ارزش نجات دادن را ندارند.

🔳2. حذف کردن بدن‌های افراد ترنس از علم و آموزش پزشکی

حتی موقعی که پزشکان مخصص می‌خواهند خدمات بهداشتی به افراد ترنس ارائه کنند نیز، این متخصصان اغلب فاقد دانش و تجربه لازم برای ارائه خدمات مناسب به افراد ترنس هستند.

پایه‌های آموزش پزشکی و روانشناسی تقریبا به طور کامل بر مبنای بدن‌ها و بهداشت روان افراد سیسجندر (غیرترنس) بنا شده است. معنایش این است که بیشتر فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف پزشکی و بهداشتی هیچگونه آشنایی با نیازهای ما افراد ترنس ندارند.

در خصوص پزشکان نیز، حتی مجرب‌ترین پزشکان با تخصص های مختلف نیز شاید طی دوران تحصیل خود تنها کمتر از یک ساعت آموزش درمورد بهداشت جامعه LGBTQIA+ دیده باشند، یا کلاً هیچگونه آشنایی با این مقوله نداشته باشند.

دلیلش این است که مسائل مربوط به افراد ترنس بخش بسیار ناچیزی از علم پزشکی را تشکیل داده – و تنها تعداد کمی متون علمی درمورد بهداشت افراد ترنس در دست است، که البته ضرر بیشتر آنها بیش از منفعت آنهاست.

خوب این مسئله چه نقشی در زندگی روزمره افراد ترنس ایفا می‌کند؟

این مسئله آنجایی خود را نشان می‌دهد که ما افراد ترنس بالاخره بعد از پشت سر گذاشتن همه موانع اجتماعی، راه خود را به مراقبت‌های بهداشتی باز می‌کنیم، و آنجا نیز دوباره از زبان پزشکان می‌شنویم که «بسیار پیچیده» هستیم. و اینگونه است که مردان ترنس از حیطه پروتکل‌های مراقبتی بارداری، و زنان ترنس از تحقیقات سرطان پستان کنار گذاشته می‌شوند. گویی که ما اصلاً وجود خارجی نداریم.

🔳3. بیماری روانی دانستن هویت‌های افراد ترنس

بسیاری از مسائل و مشکلاتی که در فرهنگ پزشکی حول افراد ترنس شکل گرفته، ریشه در تاریخچه روانپزشکی دارد که ایده معروف ترنسجندر بودن نوعی «بیماری روانی» است را ساخت و به آن دامن زد.

سازمان‌های تخصصی روانپزشکی و روانشناسی عمدتا مسئول شکل‌گیری عبارات تشخیصی همچون «فتیش ترنس‌وستیک»، «اختلال هویت جنسیتی»، و «ملال جنسیتی» در توصیف افراد ترنس هستند.

این تشخیص‌ها باعث ‌شد تا به ما برچسب «دیوانه» بزنند. تا همین اواخر نیز، درمان‌های پزشکی مثل الکتروشوک‌تراپی و حبس افراد ترنس علارغم میل‌شان جنبه قانونی داشت.

درست است که امروزه دیگر اوضاع در بسیاری از انستیتوهای مراقبت از بهداشت به وخامت گذشته نیست، اما با این حال رویکرد بیماری‌انگاری هویت‌های افراد ترنس همچنان در میان بسیاری از متخصصان شایع است.

این نوع برداشت متاسفانه روی امکان دسترسی به اقدامات درمانی موردنیاز افراد ترنس تاثیر گذاشته و فرصت‌ها را برای ما به‌شدت محدود می‌کند – و بدتر این‌که، روی برداشتی که ما افراد ترنس نسبت به خود داریم نیز تاثیر منفی می‌گذارد.

اگر ما متخصصان که در زمینه سلامت جسم و روان مورد اعتماد مردم و جامعه هستیم، هویت جنسیتی افراد ترنس را به چشم یک بیماری و اختلال بنگریم، آنگاه چه انتظاری از افراد ترنس می‌رود که نسبت به خود حس بدی پیدا نکرده و خود را بیمار ندانند؟

🔳4. مشروط کردن دسترسی افراد ترنس به ترنزیشن پزشکی براساس ملال جسمی

محور مرکزی رابطه تبعیض‌آمیز این است که فرد قربانی یا نجات یافته از این تبعیض نسبت به خود احساس نفرت پیدا می‌کند. بسیاری از سیستم‌های پزشکی که افراد ترنس را تحت «درمان» قرار می‌دهند، به چنین مسئله‌ای دامن می‌زنند.

پزشکان برای این که به افراد ترنس اجازه دسترسی به هورمون درمانی یا جراحی‌های تصدیق جنسیت را بدهند، معمولاً ابتدا لازم می‌دانند که این افراد تشخیص رسمی ملال جنسیتی بگیرند. هر چند که خوشبختانه ضوابط تشخیص ملال جنسیتی طی سال‌های اخیر منعطف‌تر شده است، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان در عمل همان استانداردهای منسوخ را پیاده می‌کنند.

معنایش این است که افراد ترنس برای این که اجازه ترنزیشن را پیدا کنند، ابتدا لازم است روانشناسان، مددکاران، روانپزشکان، و سکسولوژیست‌ها را قانع کنند که «واقعاً» ترنسجندر هستند.

همین باعث می‌شود که ما افراد ترنس مدام و مدام تکرار کنیم که احساس می‌کنیم «در بدن اشتباهی به دام افتاده‌ایم» و از ناحیه تناسلی خود متنفر یا منزجر هستیم – در حالی که همیشه چنین احساسی نسبت به خودمان نداریم.

ملال جسمی تجربه‌ای کاملاً واقعی و معتبر است، و بعضی از افراد ترنس بدون‌شک آن را تجربه می‌کنند. اما بسیاری از افراد ترنس نیز هستند که ملال جسمی را تجربه نمی‌کنند، و می‌خواهند به دلایل دیگری – که البته آن دلایل نیز کاملاً معتبر هستند – ترنزیشن کنند؛ مثلاً ممکن است بخواهند در جامعه بیشتر احساس امنیت نموده و به عنوان فردی سیسجندر در جامعه حضور پیدا کنند.

این‌که بیایید ما افراد ترنس را مجبور کنید تا بگوییم که از ملال جنسیتی رنج می‌بریم (در حالی که بعضی از ما واقعاً چنین احساسی نداریم)، پیامدهای جدی به بار می‌آورد؛ از جمله این‌که اولاً به نوعی باعث سبک شمرده شدن روایت‌های افرادی می‌شوید که واقعاً از ملال جنسیتی رنج می‌برند.

ثانیاً تنوع گسترده تجربیات افراد ترنس را محو نموده، و باعث می‌شوید که افراد ترنس احساس کنند دارند برای پذیرش خود به شما «دروغ» می‌گویند، و از همین رو از لحاظ روانشناختی به آنها آسیب وارد می‌کنید – اگر فردی مجبور شود بارها بگوید که از بدنش متنفر است، بخشی از وجودش شروع به باور کردن این مسئله می‌کند.

🔳5. نسبت دادن کلیه مسائل پزشکی به ترنس بودن افراد ترنس

بسیاری از مراجعه‌کنندگان ترنسم به من می‌گویند که از مراجعه به متخصصان بهداشت روان می‌هراسند، چون اگر هر مسئله‌ای داشته باشند یک‌راست به هویت ترنس‌شان ربط داده می‌شود.

درست است که افراد ترنس با ریسک بالاتر ابتلا به بیماری‌های روانی مشخصی مثل اضطراب، افسردگی، و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مواجه هستند (چون مثلاً بیشتر در معرض خشونت‌های اجتماعی قرار داریم)، اما باید به این نکته توجه داشته باشید که ما هم انسانیم و مثل هر انسان دیگری مشکلات و مسائل خاص خود را داریم.

شاید این موضوع برایتان واقعاً بدیهی به نظر برسد، اما واقعیت این است که ما باید مرتب به پزشکان یادآوری کنیم که هر چیزی که برایمان اتفاق می‌افتد به خاطر ترنس بودن ما نیست!

ما ممکن است بیمار شویم یا آسیب ببینیم، افسرده یا مضطرب شده، یا مثل هر فرد دیگری که روی این کره خاکی زندگی می‌کند با ناملایمات زندگی دست به گریبان شویم.

وقتی که درمانگران حاضر نیستند دیدگاه‌هایی که ما نسبت به بهداشت روان خود داریم را بپذیرند، با این کار خود عملاً دارند «گس‌لایتینگ» (به انگلیسی: Gaslighting) می‌کنند: یعنی در وجود ما شک ایجاد کرده و بدین‌ترتیب اطمینان ما را نسبت به شناخت واقعیات و تجربیات‌مان از بین می‌برند.

و بدتر از آن، دوباره این پیام را می‌رسانند که ترنسجندر بودن منشأ بیماری و بدبختی است – و هر چیز بدی که برای ما اتفاق بیفتد به خاطر ترنس بودنمان است.

🔳6. سوءاستفاده از بدن و سلامت افراد ترنس برای مقاصد پژوهشی

یادتان هست که در توضیحات نکته دوم گفتم که لازم است افراد ترنس نیز در پژوهش‌های پزشکی گنجانده شوند؟

لازم است در این خصوص مسئله مهمی را بیان کنم، و آن این است که پژوهش در اصل باید به نفع افراد ترنس باشد، نه به نفع پژوهشگر.

چند هفته پیش همراه با چند دوست ترنسم در حال گشت‌وگذار بودیم و داشتیم با هم شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم که تا الان چندمرتبه از ما درخواست شده تا در مطالعات روانشناختی یا ساخت مستند شرکت کنیم یا پرسشنامه اچ‌آی‌وی/ایدز را تکمیل کنیم.

این مطالعات تقریباً همیشه توسط افراد سیسجندر (غیرترنس) انجام پذیرفته و به‌ندرت می‌شود که نظر و عقیده ما افراد ترنس درمورد چگونگی انجام این پژوهش‌ها خواسته شود، و تقریباً هیچ‌وقت منفعت خاصی به حال جامعه ترنس نداشته‌اند.

این موضوع موقعی بسیار جدی‌تر می‌شود که با توجه به این‌که می‌دانیم بسیاری از افراد ترنس استطاعت مالی برای دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی را ندارند، می‌آییم شرط مشارکت در پژوهش‌های تجربی و آموزشی را پیش روی آنها قرار می‌دهیم تا از طریق برآورده کردن این شرط بتوانند به خدمات پزشکی موردنیاز خود دسترسی پیدا کنند.

درست است که مشارکت در پژوهش‌های علمی همواره باید با رضایت شرکت‌کنندگان همراه باشد، اما واقعیت این است که وقتی افراد ترنس احساس می‌کنند که عدم پذیرش در مشارکت در پژوهش روی کیفیت خدمات مراقبتی که دریافت می‌کنند تاثیر منفی می‌گذارد، اخذ چنین رضایتی همواره ممکن نیست.

در عین حال لازم به ذکر است که در تمامی مشاغل حوزه پزشکی بارها پیش آمده که برخورد سوءاستفاده‌گرانه‌ای نسبت به افراد ترنس و کودکان جنسیت متنوع داشته‌اند.

در مطالعه منفوری که تحت عنوان پروژه هویت جنسیتی UCLA انجام گرفت، پزشکی به نام جورج ریکرز صدها پسر «دخترانه» را تحت رفتاردرمانی تجربی قرار داد تا آنها را «مردانه»تر سازد. ریکرز به عنوان روانپزشک اصلی در این زمینه معرفی شده بود، در حالی که دست‌کم یک نفر از مراجعه‌کنندگانش بعدا در اثر خودکشی جان سپرد.

وقتی که پژوهش‌های پزشکی قدیمی (و گاهی جدید) درمورد افراد ترنس را مطالعه می‌کنیم، موضوع ناراحت‌کننده و آزاردهنده‌ای نظر ما را به خود جلب می‌کند. در این پژوهش‌ها با ما افراد ترنس مثل موش‌آزمایشگاهی، ابزاری برای ارضای کنجکاوی‌های علمی، و ناهنجاری‌هایی که باید طبقه‌بندی گردیده و مورد کالبدشکافی قرار گیرند رفتار شده است.

دانشی که بر پایه پژوهش‌های اینچنینی شکل گرفته، چطور می‌تواند به ما کمک کند؟ آن هم وقتی که اصلاً ما را به چشم انسان‌های کامل نمی‌نگرد؟

***

من به عنوان زنی ترنس و درمانگر، در بیشتر مواقع احساس می‌کنم عامل نفوذی در صف دشمن هستم. گاهی نیز احساس می‌کنم که یک خیانت‌کارم.

گاهی با خود فکر می‌کنم که چرا پا به عرصه‌ای گذاشتم که پیشینه‌اش با ایجاد احساس شرم نسبت به افراد ترنس، طبقه‌بندی هویت افراد ترنس در حیطه علم آسیب‌شناسی، «گس‌لایتینگ» یا ایجاد شک در افراد ترنس نسبت به تجربیات و احساسات خود، و سوء‌استفاده کردن از خویشاوندان ترنسم گره خورده، و حتی تا به امروز نیز در بسیاری از جنبه‌ها همچنان همان رویکرد سابق خود را ادامه داده است.

اما من باور دارم – باید هم باور داشته باشم – که ایجاد سیستم پزشکی بهتری برای افراد ترنس ممکن است – تغییرات هم‌اکنون نیز در حال انجام است. پشت صف‌های دشمن، حامیان قوی و شگفت‌آوری را نیز دیده‌ام.

بهتر از آن، با دیگر افراد ترنسی ملاقات کرده‌ام که راه خود را به این عرصه باز کرده و در تلاش‌اند تا تغییراتی در آن ایجاد کنند، درست همانطور که من نیز در تلاشم.

و مطمئنم روزی فرا می‌رسد که دیگر لازم نباشد از ادبیاتی همچون دشمن و حامی، عامل نفوذی و میدان جنگ، برای توصیف رابطه افراد ترنس با سیستم بهداشت و درمان استفاده کنم.

روزی می‌آید، که همه ما از مراقبت‌های بهداشتی که شایسته‌اش هستیم برخوردار خواهیم شد.

مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپ‌ترنس‌سنتر – شبکه اطلاع‌رسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org

مرجع

Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپ‌ترنس‌سنتر – شبکه اطلاع‌رسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.