
چگونه خود را به عنوان فردی ترنس دوست بداریم؟
مترجم: سعید.ش
یاد آن روزی میافتم که برای اولین بار از هویت جنسیتیام آگاه شدم و دریافتم که شاید فردی ترنسجندر باشم. برخلاف بعضی از دوستان ترنسم، اصلاً احساس راحتی، آسودگیخاطر، یا هیجان نکردم – بلکه درست برعکس، حس تنفر عمیق نسبت به خود و سرخوردگی را در خودم احساس کردم.
میپرسید چرا؟
من باور دارم که نگرشهای اجتماعی درمورد افراد ترنسجندر و پیامهای منفی که رسانهها مدام درباره افراد ترنس منتشر میکنند، بخشی از علت حس تنفری بود که از درون نسبت به خودم احساس میکردم.
ما افراد ترنس غالباً غرق در پیامهای سمی و منفی میشویم که درمورد هویت ترنس منتشر میگردند، و در نتیجه غالباً بیشتر ترنسستیزیهایی که با آن مواجه میشویم را به نوعی درونیسازی میکنیم، چه از آن آگاه باشیم چه نباشیم.
به همین دلیل است که تلاش در جهت خوددوستی و مراقبت از خود برای ما افراد ترنس اقدامی بسیار مهم و حیاتی است.
ما افراد ترنس اگر با کلیشههای غالب شرم و خجالت و «بیگانه» پنداشته شدنی که تجربه میکنیم مقابله نکنیم، سلامت و ثبات روانی خود را به خطر میاندازیم.
لازم است که موقع مواجهه با سرکوب و تبعیض، به انتخاب خودمان خوددوستی را تمرین کنیم – بهخصوص وقتی که جریان اصلی رسانهها ما را به گونهای به تصویر میکشند که گویا موجودانی از خود بیزار و بدبخت هستیم.
پس چرا به انتخاب خودمان خوددوستی را تمرین نکنیم؟
برای شروع، در این مقاله به شش روش اشاره میکنیم که با به کارگیری آنها میتوانید خوددوستی را تمرین کنید و پیامهای سمی و منفی رسانهها که درمورد ما و جامعهمان انتشار مییابد را به چالش بکشید.
🔳1. یادتان باشد: خوددوستی سفر است، نه مقصد
ما افراد ترنس اغلب خود را تحتفشار میبینیم که تا انتهای پروسه ترنزیشن پیش برویم – یعنی با خود فکر میکنیم بعد از اینکه تمامی مداخلات پزشکی یا اجتماعی موجود را پشت سر گذاشتیم، آن وقت است که به افرادی که باید میبودیم تبدیل میشویم و در نتیجه میتوانیم عشق بیقیدوشرطی را از درون نسبت به خودمان احساس کنیم.
درست است که پروسه ترنزیشن ما مهم و غالباً نجاتبخش است، اما عزت نفس ما در گرو این نیست که تا به حال چقدر در پروسه ترنزیشن خود پیشرفت کردهایم یا تصمیم گرفتهایم چگونه پروسه ترنزیشن خود را طی کنیم.
این طرز تفکر اغلب آسیبزننده است، چون به ما میگوید که فعلاً نمیتوانیم خودمان را دوست داشته باشیم، و خوددوستی چیزی است که قرار است آن را از بیرون کسب کنیم، نه از درون خود.
خوددوستی بهسان خط پایان یا مقصدی نیست که ما بعد از طی کردن مراحلی جادویی یا مداخلات جراحی به آن دست پیدا کنیم. خوددوستی لامپی نیست که دکمهاش را بزنیم و آن را روشن کنیم، وسیلهای نیست که بتوانیم آن را بسازیم، یا خط پایانی نیست که از آن عبور کنیم.
بنابراین به جای تصورات فوق، بهتر است خوددوستی را به چشم پروسهای ممتد، مهارتی برای یادگیری، و عضلهای برای تقویت کردن بنگریم.
من خوددوستی را درست مثل خوردن و آشامیدن، کاری مهم و ضروری میدانم که هر روز برای تقویت کردن خودم باید انجامش دهم.
البته واقعبینانه نیست که انتظار داشته باشید به حد نهایی خوددوستی برسید؛ با چنین نگاهی فشار بیموردی به خودتان وارد میکنید. به جای این طرز تفکر، خوددوستی را به چشم تمرینی بنگرید که لازم است در زندگی روزمره خود انجامش دهید.
🔳2. مراقبت از خود را جزء اولویتهای اول لیست انجام کارهایتان بگذارید، نه اولویتهای آخر
گاهی اوقات تمایل داریم که مراقبت از خود را به چشم چیزی بنگریم که فقط موقعی که با مشکل مواجه شدیم باید انجامش دهیم. وقتی که اصطلاحاً به آخر خط رسیدیم و حالمان حسابی پریشان شد، آن وقت است که تازه به استراتژیهای سازگاری روی میآوریم و روی بهبودی خودمان کار میکنیم.
اما چطور است به جای اینکه اینقدر دست نگه داریم تا با بحران مواجه شویم، شروع کنیم و متعهد شویم که مراقبت از خود را در برنامه روزانهمان بگنجانیم؟
ظلم و تبعیض و ترنسستیزی که از طرف رسانهها، جامعه، یا حتی خانوادههای خودمان متحمل میشویم همانند باری است که همواره بر دوش ما سنگینی میکند.
برای اینکه بتوانیم در چنین شرایطی دوام آوریم، لازم است مراقبت از خود را جزء اولویتهای اول خود بگذاریم، صرفنظر از این که زندگیمان چطور پیش رفته یا طی روز چه احساسی داشتهایم.
وقتی مدام در معرض استهلاک قرار داریم، باید مدام مراقب خودمان باشیم، مگر نه؟ در حالت ایدهآل، ما برای تعمیر کردن نشتی کوچک آب آنقدر دست نگه نمیداریم تا زیر ده فوت آب غرق شویم.
میپرسید که چگونه باید حال خود را خوب کنید؟
لازم است به طور مرتب خود را مشغول انجام فعالیتهای آرامشبخش و مفید کنید. مثلاً میتوانید در وان حمام دراز بکشید و ریلکس شوید، کتاب مورد علاقهتان را بخوانید، یا جشن رقص تکنفرهای برای خودتان برگزار کنید. شاید هم نیاز به همراهی فرد مورد علاقهتان، صرف شکلات مورد علاقهتان، و تماشای نتفلیکس داشته باشید.
هر تصمیمی که میگیرید، عشقورزی به خود را به عادتی برای خودتان تبدیل کنید، و حتی (و بهخصوص!) در روزهایی که فکر میکنید نیازی به آن ندارید، آن را تمرین کنید. میتوانید لیستی از کارهایی که برایتان لذتبخش است تهیه کنید و آن را همیشه سر دست بگذارید.
میدانید، عشق چیزی نیست که فقط در ذهن ما باشد؛ لازم است به خودمان نشانش دهیم.
🔳3. به شجاعتی که برای خود واقعی بودنتان به خرج میدهید افتخار کنید
خود واقعی خویش بودن در دنیایی که ما را ناشنیده و نادیده میانگارد، قدرت فوقالعادهای را میطلبد. حائز اهمیت است که شجاعت خود را به یاد داشته باشید و گرامیاش بدارید.
افراد ترنسجندر با تهدیدهای بسیار جدی، اعم از خشونت، آزار و اذیت، هدف حمله قرار گرفتن، و تبعیض مواجه میشوند. ما افراد ترنس حتی در فضاهای به اصطلاح امن نیز، اغلب با بیاعتبار خوانده شدن هویتهایمان، متهم شدن به «کافی» نبودن، و طرد شدن از این فضاها یا گروهها مواجه میشویم.
وقتی که با کلیشههای منفی و خصومت دیگران بمباران میشویم، به آسانی فراموش میکنیم که برای دوام آوردن و زندگی کردن، هر روزه چقدر تلاش میکنیم.
شاید همیشه اینگونه به نظرتان نیاید، اما لازم است بدانید که شهامت شما در رویارویی با این کشمکشها شایسته احترام و گرامیداشت بیقیدوشرط است.
بنابراین چند لحظه زمان بگذارید و همه شجاعتهای ریز و درشتتان را در نظر آورید. اجازه ندهید این لحظات ارزشمند با غفلت و بیتوجهی نادیده انگاشته شوند. احتمال میدهم از توجه به این موضوع غافلگیر خواهید شد.
🔳4. در جستجوی گروهها باشید و گروهی را تشکیل دهید
برای من بشخصه، یافتن سایر افراد ترنسی که تجربیات و احساس مرا درک میکردند، به طرز فوقالعاده ارزشمندی باعث شد تا حس سالمتری نسبت به خودم پیدا کنم.
حضور در جامعه ترنس برای معتبر دانسته شدن، دریافت حمایت، و یافتن مراجع ضروری واقعاً حیاتی و لازم است. ما میتوانیم از سایر افراد ترنسی که در جامعه ما حضور دارند چیزهای بسیاری را بیاموزیم.
جوامع حضوری بسیار عالی هستند. بسیاری از مراکز مربوط به جامعه ترنس نیز گروههای حمایتی مختص هویتهای مختلف افراد ترنس دایر کردهاند که میتوانید به عضویت آنها درآیید.
البته شاید هر کسی امکان دسترسی به این جوامع را نداشته باشد. علاوه بر جوامع حضوری، جوامع آنلاین فوقالعادهای نیز وجود دارد که عضویت در آنها نیز مفید است.
در هر مسیری که در آن قدم برمیدارید، همیشه به یاد داشته باشید که مجبور نیستید طی این مسیر تنها باشید. به عنوان بخشی از تمرین خوددوستی، لازم است حمایتی که برای سالم و شاد زیستن به آن نیاز داریم را برای خودمان فراهم آوریم.
🔳5. ضدکلیشه ایجاد کنید
گاهی اوقات پیامهای ترنسستیزانه یا سمی را بارها و بارها میشنویم، و همین موضوع باعث میشود تا کمکم این مسائل را برای خودمان درونیسازی کنیم، و تا جایی پیش میرویم که حتی دیگر نمیتوانیم اندیشهها و صدای خودمان را از اندیشهها و صدایی که جامعه به ما تحمیل کرده تفکیک کنیم.
گفتگوی درونی منفی برای سلامت روان ما فوقالعاده مضر است، و من بر این عقیده هستم که این مسئله از پیامهای اجتماعی و فرهنگی که مدام و مدام دریافت میکنیم نشات میگیرد.
به چالش کشیدن گفتگوهای درونی منفی بخش مهمی از تمرین خوددوستی است. برای شروع لازم است موقع شنیدن منفیگرایی بتوانیم آن را تشخیص دهیم، منشأ آن را بیابیم، و برای به چالش کشیدن آن ضدکلیشه ایجاد کنیم.
به عنوان مثال، احساس شرم و خجالت از ترنس بودن بخش عمده کشمکشهای من بود. بارها صدایی در سرم از من انتقاد میکرد و به من میگفت که به عنوان فردی ترنس واقعاً منزجرکننده و منفور هستم.
بهمرور زمان یاد گرفتم که با این صدای منفی مقابله کنم – متوجه شدم که شرم و خجالت چیزی است که آموختهام، و چیزی نیست که عمیقاً به آن باور داشته باشم. لازم بود دوباره صدا و اندیشه خودم را پیدا کنم – و از صدا و اندیشه خودم برای مقابله با ترنسستیزی درونیسازی شدهام بهره جویم.
من این بحث یکجانبه که در سرم شکل گرفته بود را به گفتگویی دوجانبه تبدیل کردم. دیالوگی درست کردم. به جای اینکه اجازه دهم نگرش و کلیشههای سمی که ذهن مرا آلوده میکردند به کار خود ادامه دهند، تصمیم گرفتم تلاش کنم و این اندیشهها را به چالش بکشم.
شناسایی و از بین بردن گفتگوی درونی منفی کار دشواری است، اما وقتی که انجامش میدهید، تفاوت بسیار بزرگی را در زندگیتان ایجاد میکنید.
گاهی اوقات میتوانیم به تنهایی از پس این کار برآییم. گاهی نیز به یاری دیگران، مثلا یاری دوستان، گروه حامی، یا درمانگر آشنا به مسائل ترنس نیاز پیدا میکنیم. برای من اینگونه بود که به یاری همه مواردی که اشاره کردم نیاز داشتم، و واقعاً ارزش زمانی که صرف این موضوع کردم را داشت.
گفتگوی درونی منفی مانعی بسیار بزرگ بر سر راه خوددوستی است، اما چیزی نیست که نتوانید از پس آن برآیید.
🔳6. صدای افراد ترنس باشید
کنار آمدن با پیامهای سمی و منفی به ما کمک میکند تا به حس خوددوستی برسیم، اما علاوه بر این موضوع، حائز اهمیت است که با این دست پیامها به طور مستقیم نیز مبارزه کنیم و در مقیاس بزرگتری نیز آنها را به چالش بکشیم.
باور دارم که لازم است به دنبال رسانههایی باشید که توسط خود افراد ترنس ایجاد شده، نوشته شده یا تهیه شده، و تا جایی که میتوانید از آنها حمایت کنید.
معنایش این است که کتابهایی که نوشتهایم را بخوانید، مطالب وبلاگهایمان را مطالعه کنید، فیلمهایمان را تماشا کنید، مقالاتی که مینویسیم را به اشتراک بگذارید، و اگر برایتان مقدور است به سازمانهایی که ویژه افراد ترنس تشکیل شدهاند کمک مالی کنید.
معنایش این است که از ما حمایت نموده و به ما کمک کنید تا بتوانیم صدای خود را به گوش مخاطبین بسیاری برسانیم.
همچنین معنایش این است که رسانههای بزرگ، کنفرانسهای مهم، و مراکز بزرگی که افراد ترنس را در حوزه فعالیت خود نمیگنجانند یا درباره ما صحبت نمیکنند را به چالش بکشید. ما هرگز نباید از تقاضای دیده شدن و ابراز شدن دست بکشیم.
اگر آدم جسور و با اعتمادبهنفسی هستید، میتوانید صدای خودتان را به عنوان فردی نویسنده، هنرمند، سخنران، مربی، یا حتی رهبری در جامعه خودتان به گوش همگان برسانید و بدینترتیب روی این فضا تاثیری بگذارید.
بهترین روش برای مقابله با پیامهای سمی رسانهها این است که بتوانیم به حوزه کاری این رسانهها شکل و شمایل تازهای ببخشیم.
***
بشخصه مدتهای زیادی غرق در پیامهای منفی و ترنسستیزی جامعه شده بودم، و اجازه داده بودم این پیامهای سمی و منفی تاثیر مخرب خود را روی وجود من اعمال کنند. من مثل اسفنج همه منفیگراییها را به خود جذب کرده بودم. نتیجهاش این شد که تا مدت زیادی از خودم متنفر و منزجر بودم، در حالی که در تمام این مدت میتوانستم خودم را در آغوش بکشم.
همچنین باور کرده بودم که تا وقتی که پروسه ترنزیشن خویش را تا نقطهای خاص پیش نبرم، نمیتوانم خودم را دوست داشته باشم. اما هر چقدر که به سمت نقطههای خاصی که برای خودم تعیین کرده بودم پیش میرفتم و آنها را سپری میکردم، متوجه میشدم که خوددوستیام نسبت به قبل از این پروسه هیچ تغییری نکرده و حتی ذرهای بیشتر نشده است.
در این حقیقت شکی نیست که ما افراد ترنس نیازهای بسیار ویژهای داریم که تاثیر بزرگی روی شادی و سلامتی ما میگذارند، و پروسه ترنزیشن برای ما نجاتبخش است.
اما نکتهای که لازم است به آن توجه داشته باشیم، این است که صرفنظر از اینکه کجای پروسه ترنزیشن خود ایستادهایم، هرگز نباید اهمیت خوددوستی منظم و مداوم را دست کم بگیریم.
خوددوستی باید بخشی از پروسه ترنزیشن ما باشد. هر قدمی که در پروسه ترنزیشن خود برمیداریم باید با خوددوستی همراه باشد. خوددوستی چیزی است که هم در شرایط بحرانی به آن رجوع میکنیم، و هم در زندگی روزمره آن را تمرین میکنیم.
خوددوستی یک الزام، و یک ضرورت است. ما افراد ترنس به چنین خوددوستی بیقیدوشرطی نیاز داریم تا بتوانیم با ظلم و تبعیضی که هر روز و هر لحظه با آن مواجه میشویم، به مبارزه و مقابله برخیزیم.
برای اینکه بتوانیم خود را به عنوان فردی ترنس دوست بداریم، لازم است بدانیم که رسیدن به خوددوستی همیشه مثل آب خوردن ساده نیست. خوددوستی سفری است که هر قدمی که در آن برمیداریم ارزشش را دارد. خوددوستی ما، قدرت ماست.
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
مرجع:
https://everydayfeminism.com
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved