1
Source: iStock

شش اشتباهی که حامیان افراد ترنس مرتکب می‌شوند

مترجم: سعید.ش

به عنوان فردی ترنس که انرژی محدودی هم دارد، در مواقعی که از به دور خود چرخیدن خسته شده‌ام، هیچ چیزی بیش از حامی خوبی که پیش‌قدم می‌شود، مرا دلگرم نمی‌کند.

به همین دلیل است که از نوشتن این مقاله واقعا خوشحال هستم.

شاید دارید می‌گویید که: «صبر کن، سم. شما که گفتی ما داریم اشتباهاتی را مرتکب می‌شویم. پس چطور شده که خوشحالی؟»

اشتباهات، به‌خصوص وقتی که از حامیان افراد ترنس سر می‌زنند، فرصت خوبی هستند تا گفتگوهای بسیار مهمی را با هم داشته باشیم. وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوید معنایش این است که دارید عمل می‌کنید – یعنی تصمیم گرفته‌اید به جای منفعل بودن، فعال باشید.

معنایش این است که به جای این‌که دست روی دست بگذارید و تماشاگر باشید، تصمیم گرفته‌اید پیش‌قدم شوید و حمایت کنید.

دلم می‌خواهد به فعالیت‌تان ادامه دهید، حتی اگر اشتباهاتی را مرتکب می‌شوید. اگر اشتباهی از شما سر زد (که البته اشتباه از همه ما سر می‌زند)، امیدوارم به این اشتباهات به چشم فرصتی برای عمیق‌تر نگریستن و پیشرفت کردن بنگرید.

این نوع تعهد – یعنی تعهد به یادگیری و رشد – چیزی است که واقعاً مرا به وجد می‌آورد.

پس بیاییم سطح حمایت از افراد ترنس را بالاتر ببریم.

در ادامه به شش مورد از رایج‌ترین تله‌هایی می‌پردازیم که حامیان افراد ترنس را گرفتار خود می‌کنند، و روش‌های خودداری از این مسائل را نیز توضیح می‌دهیم.

🔳1. درصد موفقیت ما را براساس «عبور کردن»مان می‌سنجید (و بیشتر روی ظاهرمان تمرکز می‌کنید)

می‌دانم که خوشتیپ‌ترین پسر دنیا هستم، و قدردان لطفی هستم که نسبت به من دارید – واقعا قدردانم. اما حائز اهمیت است که بدانید گاهی تعریف و تمجیدهایتان مشکل‌آفرین می‌شوند، البته بسته به این‌که از چه چیزی بخواهید تعریف و تمجید کنید.

در بیشتر اوقات، در پس تعریف و تمجید از ظاهر فردی ترنس این مفهوم نهفته است که «اصلا از روی ظاهرت مشخص نیست که ترنس هستی!»

از این مدل تعریف و تمجیدها اینگونه برداشت می‌شود که افراد ترنس بهتر است خود را با استانداردهای زیبایی همسوجنسیت‌هنجار هماهنگ کنند، و فقط افراد ترنسی زیبا هستند که خود را با این استانداردها هماهنگ کرده باشند.

خوب پس در چنین وضعیتی تکلیف افراد ترنسی که «عبور نکرده‌اند» چه می‌شود؟ یا تکلیف افراد ترنسی که دل‌شان نمی‌خواهد خود را با استانداردهای زیبایی همسوجنسیت‌هنجار هماهنگ کنند؟

ارزش ما افراد ترنس براساس این که چقدر «شبیه به افراد سیسجندر شده‌ایم» تعیین نمی‌شود. ارزش ما افراد ترنس براساس این که چقدر توانسته‌ایم خود را با کلیشه‌های جنسیتی هماهنگ کنیم تعیین نمی‌شود. ارزش ما افراد ترنس براساس این که چقدر در چشم افراد سیسجندر جذابیت جنسی داریم تعیین نمی‌شود.

حقیقت را بخواهید، «سیسجندر به نظر رسیدن» بی‌معناست – و اینگونه نیست که براساس ظاهر افراد بتوانید به ترنس بودن یا نبودن آنها پی ببرید.

این که بیایید از افراد ترنس بابت عبور کردن‌شان (حضور یافتن همانند افراد سیسجندر در جامعه) تعریف و تمجید کنید، عملاً دارید اینگونه می‌گویید که ترنس به نظر رسیدن نامطلوب، یا کمتر از حد مطلوب است. این دقیقاً یعنی این‌که بگویید ترنس بد است و سیسجندر خوب!

همچنین، کار درستی نیست که تمرکزتان را بیش از حد معطوف به ظاهر ما کنید بطوریکه ظاهرمان تبدیل به کانون موجودیت ما شود.

تا به حال نیز گفتگوهایی که درمورد افراد ترنس انجام می‌گرفته، بیشتر حول محور ترنزیشن فیزیکی ما می‌چرخیده‌اند. بسیاری از ما افراد ترنس به طرز خستگی‌ناپذیری تلاش کرده‌ایم تا محور گفتگوها را از بدن‌هایمان فاصله داده و به روی حقیقت وجودی خویش و همینطور مسائل مهمی که زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد متمرکز کنیم.

تعریف و تمجید از ظاهر خوب ما جایگزینی برای فعالیت واقعی در جهت احقاق حقوق ما نیست.

خوب، پس آیا می‌توانید از یک فرد ترنس تعریف و تمجید کنید؟ بدون شک! اما اگر از این‌که ما شبیه به افراد ترنس به نظر نمی‌رسیم شگفت‌زده شده‌اید، اگر استانداردهای زیبایی‌شناسی شما افراد ترنس را معتبر نمی‌داند، و اگر تمام تمرکز و توجه خود را روی بدن ما گذاشته‌اید بطوریکه چیزی غیر از آن نمی‌بینید، لطفاً از این چیزها تعریف و تمجید نکنید.

تعریف و تمجیدهایتان نباید به گونه‌ای باشد که به ظلم و ستم علیه ما دامن بزند – و یادتان باشد که تعریف و تمجید کردن جای خالی حمایت واقعی را پر نمی‌کند.

🔳2. همه فکر و ذکرتان حول محور باینری‌انگاری جنسیت می‌چرخد

بیاییم همین حالا با هم تکرار کنیم: فقط دو تا جنسیت نداریم. فقط دو تا جنسیت نداریم. فقط دو تا جنسیت نداریم.

ما حتی مفهومی به عنوان بی‌جنسیتی (یا ای‌جندر بودن) داریم، که بسیاری از حامیان افراد ترنس غالباً آن را فراموش می‌کنند.

حامیان بسیار زیادی هستند که فقط می‌خواهند درمورد افراد ترنس باینری (زنان/مردان ترنس) صحبت کنند و فقط آنها را به رسمیت بشناسند، و در عین حال موجودیت افراد غیرباینری، جندرکوئیر، و جنسیت نامنطبق را به کل فراموش می‌کنند.

افراد ترنس غیرباینری وجود دارند و در کنار ما زندگی می‌کنند، و اگر موقع حمایت از افراد ترنس آنها را به حساب نمی‌آورید، دیگر زمان آن فرا رسیده که در رویکرد خود تجدیدنظر کنید. این‌که با خود بگویید فقط افراد ترنس باینری (زنان/مردان ترنس) ارزش دیده شدن و حمایت شدن دارند، معنایش این است که دارید بخش عظیمی از جامعه ما را نادیده می‌گیرید.

و پیش از این‌که بگویید «من از وجود افراد غیرباینری آگاه هستم!»، می‌خواهم بدانید که بهتر است از خودتان بپرسید که تا به حال چقدر آنها را فعالانه به حساب آورده‌اید.

به حساب آوردن افراد غیرباینری در ادبیاتی که به کار می‌برید نمود پیدا می‌کند. مثلاً شاید در دل خود قصد داشته باشید همه را به حساب آورید، اما در کلام خود به جای این‌که بگویید «دوستان، حاضرین محترم، همه انسان‌ها با هر جنسیتی و …»، می‌گویید «خانم‌ها و آقایان». یا مثلاً به جای این‌که بگویید «دوستان ترنسم»، می‌گویید «خواهر و برادرهای ترنسم».

به حساب آوردن افراد غیرباینری به تصورات شما نیز بازمی‌گردد. مثلاً وقتی فردی به عنوان ترنس آشکارسازی می‌کند، فرض را بر این می‌گیرید که حتماً یا FTM است یا MTF. و تصور نمی‌کنید که شاید آن فرد ترنس اصلاً خود را در چهارچوب جنسیت‌های باینری هویت‌یابی نکند.

بشخصه گاهی شده پیجی در تامبلر یا اکانتی در شبکه‌ای اجتماعی دیده‌ام که با این هدف ایجاد شده که صدای تمامی اقشار جامعه ما باشد، اما فقط روی صدای افراد ترنس باینری تمرکز کرده است.

وقتی که ما را نادیده می‌انگارید، عملاً دارید ما را بیش از پیش به حاشیه می‌رانید. اگر می‌خواهید از جامعه ترنس حمایت کنید، نمی‌توانید از بین ما گلچین کنید – یا حامی هستید و از همه افراد ترنس حمایت می‌کنید، یا حامی نیستید.

اگر با نویسندگان، تولیدکنندگان محتوا، یا فعالان غیرباینری آشنا نیستید، لازم است کمی جستجو کنید.

من لورن کاکس را دوست دارم، اما اگر وی تنها فرد ترنسی است که توئیت‌هایش را بازنشر می‌کنید، لازم است از خودتان علتش را بپرسید.

🔳3. فراموش می‌کنید که «جنس بیولوژیکی» حقیقتی عینی نیست

وقتی درمورد جنس بیولوژیکی به نحوی صحبت می‌کنیم که آن را «چیزی که بین پاهایمان است» تعریف می‌کنیم، عملاً داریم این حقیقت را که جنس بسیار پیچیده‌تر از این صحبت‌هاست، به دست فراموشی می‌سپاریم. ناحیه تناسلی، کروموزوم‌ها، هورمون‌ها، و صفات ثانویه جنسی همه به جنسی که در بدو تولد به ما نسبت داده شده مربوط می‌شوند، اما نکته مهم اینجاست که جنس «نسبت داده می‌شود».

جنس بیولوژیکی یک برساخت اجتماعی است، یعنی چیزی است که خود ما انسان‌ها مفهومی برای آن ایجاد کرده‌ایم. البته این گفته بدین معنا نیست که جنس ارتباطی با سلامت ما نداشته یا روی واقعیت‌های شخصی ما تاثیری نمی‌گذارد، بلکه منظور این است که دسته‌بندی «مونث» و «مذکر» باید به همان صورتی که واقعاً هستیم به رسمیت شناخته شود.

اینها دسته‌بندی‌هایی هستند که دیگران براساس دید و قضاوت خودشان به مردم نسبت داده‌اند – حتی این دسته‌بندی‌ها به افرادی که بدن‌هایشان در قالب تعریف شده جنس در جامعه نمی‌گنجیده (یا به عبارت دیگر اینترسکس متولد شده‌اند) نیز نسبت داده شده‌اند.

قبلاً اغلب اینگونه گفته می‌شد که افراد ترنس افرادی «با جسم مونث» یا «جسم مذکر» هستند تا هویت‌های جنسیتی ما را دست کم گرفته و بدن‌هایمان را به شیوه‌ای که خود به آن راضی نبودیم دسته‌بندی کنند. حتی اگر شما چنین قصد و هدفی نداشته باشید نیز، با به کار بردن چنین ادبیاتی این موضوع را تایید می‌کنید و باعث می‌شوید تا دیگران نیز این موضوع را قابل قبول پنداشته و آنها هم همین ادبیات را به کار ببرند.

به عنوان مثال، من به عنوان فردی ترنس‌مردانه، هیچ‌یک از اندام‌های بدنم را «زنانه» یا «مونث» نمی‌دانم – این صرفاً بدن من است، و همانطور که مثلاً آرنج یا بینی‌ام را «مونث» نمی‌دانم، هیچ‌کدام از سایر قسمت‌های بدنم را نیز مونث نمی‌دانم. بدن ما فقط بدن است، همین.

سال‌های درازی است که ما جنس و جنسیت را در هم می‌آمیزیم – و باور داریم که هر دوی اینها حقیقت محض هستند. اما حقیقت این است که تنوع بدن انسان‌ها، و تنوع جنسیت‌ها آنقدر زیاد است که ضرر تحمیل کردن این دسته‌بندی‌ها به مردم بسیار بیشتر از نفع آن است.

وقتی که جنس بیولوژیکی را به شکل دو قالب مشخص – مذکر و مونث – در نظر گرفته و اینگونه تصور می‌کنیم که همه انسان‌ها در این دو قالب جای می‌گیرند، عملاً داریم افراد اینترسکس را، و همچنین حقیقت تنوع مطلق بدن انسان‌ها را نادیده می‌گیریم. و این حقیقت را نادیده می‌گیریم که درک و برداشت هر انسان از بدن خویش بسیار متنوع و متفاوت است.

به عنوان حامی افراد ترنس، چنین جایگاهی را ندارید که بدن افراد ترنس را توصیف نموده و درمورد جنس آنها یا شیوه‌ای که آنها درباره بدن خودشان صحبت می‌کنند به حدس و گمان بپردازید. و به طور مشابه، چنین جایگاهی را ندارید که جنسیتی را به فردی نسبت دهید یا هویت وی را حدس بزنید.

پس لطفا دیگر از مفاهیم پوچی چون «جسم مونث»یا «جسم مذکر» استفاده نکنید، بسیار خوب؟

اگر علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه هستید، توصیه می‌کنم مطالب مرتبط را در اینجا و اینجا مطالعه نمایید.

🔳4. به مفهوم «اینگونه متولد شده» اتکا می‌کنید

ترک کردن این یکی بسیار بسیار دشوار است.

مردم برایشان بسیار راحت‌تر است – خیلی راحت – که بگویند که ما افراد ترنس صرفاً اینگونه متولد شده‌ایم. بله، صرفاً گفتگوی کوتاهی درمورد جنسیت انجام می‌دهید و سر و ته موضوع را با گفتن این جمله به هم می‌آورید.

تا به حال فرض می‌کرده‌ایم که جنسیت آنقدر ضروری است که همه ما الزاماً با آن متولد شده‌ایم. به همین دلیل پذیرش این موضوع که اینگونه نیست که هر فردی با جنسیت خاصی متولد شده باشد، برایمان سخت و دشوار است. این موضوع همه فرضیاتی که درمورد جنسیت در سر خود پرورانده‌ایم را به هم می‌ریزد.

شاید گفتنش راحت باشد که افراد ترنسجندر «اینگونه متولد شده‌اند»، اما حقیقت این است که بسیاری از افراد ترنس به این قضیه اصلاً اینگونه نمی‌نگرند.

تعمیم دادن کلیشه‌ای به همه افراد ترنس، با این تصور که برای همه افراد ترنس صادق است، شباهت چندانی به فعالیت ضدتبعیض ندارد.

من به عنوان فردی ترنس، باور ندارم که ترنس متولد شده‌ام. ترنس هویتی است که پس از گذشت سال‌ها از شروع زندگی‌ام و موقعی که ناراحتی شدیدی نسبت به جنسیت نسبت داده شده به خود را در خود احساس کردم، آن را پذیرفتم. من نمی‌دانم که آیا قرار است این احساس ناراحتی تا همیشه همراهم باشد یا نه، اما نکته مهم اینجا است که وجود این ناراحتی لازمهٔ ترنس بودن نیست.

مسائل بسیاری هستند که پس از گذشت سال‌ها از شروع زندگی‌مان به آنها پی می‌بریم، و این باعث نمی‌شود که ارزش، اعتبار، یا اهمیت کمتری پیدا کنند.

احقاق حق و حقوق افراد ترنسجندر نباید در گرو این باشد که آیا «اینگونه متولد شده‌اند» یا خیر.

حقیقتی که حائز اهمیت است، این است که همه ما انسان‌ها در تلاش هستیم تا به صورت خود واقعی خویش زندگی کنیم. ما شایسته پذیرش، احترام و برابری قانونی هستیم، چه در سن سه سالگی متوجه ترنس بودنمان شده باشیم، چه در سن 73 سالگی.

لطفا دیگر اینگونه استدلال نکنید که برابری برحق، برابری موروثی است.

یک نفر ممکن است در سن 20 سالگی دچار معلولیت شود، پس یعنی چون از بدو تولد با معلولیت متولد نشده است، نباید با تبعیض‌هایی که علیه او صورت می‌گیرد مقابله کرد؟ به عنوان مثالی دیگر، شاید شما فقیر متولد نشده باشید، اما تصور نمی‌کنم بتوانید تعصب و تبعیض علیه افرادی که عضو طبقه کارگر هستند را تاب آورید.

پس اگر شما مخالف هر نوع تعصب و ظلم و تبعیض هستید، مطمئنا در می‌یابید که این‌که ما از روزی که به دنیا آمده‌ایم ترنس بوده‌ایم یا نه، موضوع کاملاً بی‌ربطی به احقاق حقوق ما است.

🔳5. فقط موقعی راجع به ما صحبت می‌کنید که یا سلبریتی هستیم یا مُرده‌ایم

با چه نوع رسانه‌هایی در ارتباط هستید، و چه نوع محتوایی را به اشتراک می‌گذارید؟ آیا فقط به افراد ترنسی علاقه‌مند هستید که به درجه سلبریتی بودن رسیده یا این‌که مرده‌اند؟

البته اینجا منظورم این نیست که صحبت کردن درمورد دو موضوع فوق کم‌اهمیت است. منظورم این است که حائز اهمیت است که علاوه بر سلبریتی‌ها و قربانی‌ها، به افراد دیگر هم بپردازید.

چرا؟

وقتی که فقط به سلبریتی‌ها اهمیت می‌دهید، عملاً دارید به دیده شدن افرادی کمک می‌کنید که خودشان به اندازه کافی موفق بوده و دیده شده‌اند، و بنابراین واقعیت‌های زندگی بیشتر افراد ترنس را آنگونه که هست نشان نمی‌دهید.

وقتی که پس از مرگمان به ما اهمیت می‌دهید نیز، عملاً در جهت جلوگیری از چنین مرگ‌های غم‌انگیزی گامی بر نمی‌دارید. و وقتی تمام تمرکز و توجه‌تان روی مرگ افراد ترنس است، این پیام را به جامعه ما می‌رسانید که سرانجام افراد ترنس مرگ است.

لازم است تعادل را رعایت کنید – یعنی هم می‌توانید به موضوع قربانی‌های جامعه ترنس بپردازید، و هم فرصتی برای دیده شدن تمامی جنبه‌های زندگی ما فراهم آورید.

افراد ترنس به روایت‌های متنوعی نیاز دارند که به صورت واقع‌بینانه‌ای هم نشان‌دهنده پیروزی‌هایمان باشد و هم نشان‌دهنده کشمکش‌هایمان. یعنی نه فقط بهترین و بدترین سناریو، بلکه تجربیات متنوعی که بین این دو قطب قرار دارند.

ما در حال حاضر در حال انجام کارهای مهمی هستیم تا از جامعه‌مان حمایت کنیم. و اگر شما همه تجربیات را پوشش ندهید و در انجام این کار از ما حمایت نکنید، این دیده نشدن ما فقط سیستمی را تغذیه می‌کند که روایت‌های غم‌انگیز بیشتری را به بار آورده و قربانی‌های بیشتری از ما می‌گیرد.

🔳6. فقط موقعی که ما را نظاره‌گر می‌بینید، اشتباهات افراد سیسجندر را اصلاح می‌کنید

من دوستانی دارم که موقعی که در کنار آنها هستم، اشتباه افراد دیگری که مرا با جنسیت اشتباه خطاب می‌کنند را اصلاح می‌کنند؛ اما موقعی که در کنار آنها نیستم، هیچ تلاشی برای اصلاح این اشتباهات نمی‌کنند. و اجازه بدهید این را به شما بگویم که: با این کار واقعاً حس بدی به من دست می‌دهد.

قصد و هدف واقعی شما چیست؟ می‌خواهید به خاطر این‌که حامی خوبی هستید از ما جایزه بگیرید، یا این‌که واقعاً می‌خواهید تاثیر مثبتی بگذارید؟

حامیانی هستند که وقتی ما افراد ترنس را نظاره‌گر می‌بینند از حق و حقوق ما دفاع می‌کنند، اما اگر فرد ترنسی را اطراف خود نبینند که او را تحت‌تاثیر قرار دهند، هیچ تلاشی در زمینه اصلاح اشتباهات افراد سیسجندر نمی‌کنند.

اگر شما حامی افراد ترنس هستید، لازم است اشتباهات افراد سیسجندر را اصلاح کنید – و نباید اینگونه باشد که فقط موقعی که فرد ترنسی را نظاره‌گر می‌بینید سعی در اصلاح اشتباهات افراد سیسجندر داشته باشید تا احیاناً به شما بیسکویت یا ستاره طلائی جایزه بدهند. باید هر موقع چنین مسائلی پیش آمد و اصلاح کردن این اشتباهات برایتان خطری نداشت پیش‌قدم شوید، چون کار درستش این است.

اگر در حضور ما فردی حامی هستید و در غیاب ما فردی تماشاچی، لازم است درمورد انگیزه‌ها و اهدافتان با دقت بیاندیشید.

از خودتان بپرسید که چرا فقط موقعی که فرد ترنسی حضور دارد پیش‌قدم می‌شوید. آیا به خاطر این است که حس می‌کنید مجبور به انجام این کار هستید؟ یا این‌که فکر می کنید اگر کسی نباشد که شما را تایید کند یا به شما پاداش دهد، مسئله مهمی نیست که بخواهید خود را درگیرش کنید؟

من نمی‌توانم به جای شما به این سوالات پاسخ بدهم. تنها کاری که از دستم برمی‌آید این است که تشویق‌تان کنم به این‌که دیگران را آموزش دهید، به‌خصوص در مواقعی که ما افراد ترنس حضور نداریم و نظاره‌گر نیستیم. امتیاز سیسجندر بودن‌تان به شما این اجازه و اختیار را می‌دهد که با ترنس‌ستیزی مقابله بکنید یا نکنید، اما ما افراد ترنس چنین گزینه‌ای پیش روی خود نداریم.

***

شاید دارید با خود فکر می‌کنید که «اوه، سم. با این اوصاف بعید می‌دانم هیچ‌موقع بتوانم حامی خوبی برای افراد ترنس باشم، مگر نه؟»

حقیقت را بخواهید اصل موضوع درمورد حامی خوب یا بی‌عیب‌ونقص بودن نیست – اصل موضوع درمورد یادگیری است.

اصل موضوع درمورد این است که از تاثیر عملکردتان آگاه باشید، به انتقادات به‌جای افراد ترنس گوش سپارید، بدانید چگونه و چه موقع عذرخواهی کنید، نهایت تلاش‌تان را بکنید تا با امتیازات خود مقابله کنید، و از جایگاه خود برای توان‌بخشی به دیگران و نه به حاشیه راندن آنها بهره جویید.

به عبارت دیگر، این یک پروسه است. به هر شکل و فرمی که آن را در نظر بگیریم، پروسه‌ای است که هر فرد حامی خواه ناخواه پشت سر می‌گذارد.

جا دارد بگویم همین که تا اینجای مقاله را مطالعه کرده‌اید، مشخص است که سطح حمایت‌تان از افراد ترنس آنقدرها هم نیم‌پخته و ناقص نیست.

حتی اگر تمامی اشتباهاتی که در این مقاله ذکر شده است را مرتکب می‌شده‌اید نیز، «تعهد شما نسبت به تغییر» مهم‌ترین نکته‌ای است که باید به آن توجه داشته باشیم.

مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
مرجع:
https://everydayfeminism.com

Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved