واژهنامۀ جنس و جنسیت
نویسنده و مترجم: سعید.ش
🔻فایل پیدیاف واژهنامۀ جنس و جنسیت را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
ادبیات و واژهها در درک ما انسانها از مفهوم جنسیت نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند. با دانستن ادبیات و واژههای مناسب، میتوانیم بهتدریج به خودشناسی رسیده و جنس و جنسیت خویش را بهتر توصیف کنیم، میتوانیم به درک و شناخت بهتری از جنسیت خود برسیم، جنسیت خود را به شیوهای که میخواهیم ابراز کنیم، و طیف جنسیتی را (بهخصوص جنسیتهایی را که خارج از چهارچوب مرسوم باینری مرد و زن قرار دارند) با دید بازتری درک کنیم، و همینطور نسبت به افرادی که جنسیتهای دیگری دارند رویکردی تصدیقکننده و حامی در پیش گیریم. دانستن ادبیات صحیح و واژهنامه جنس و جنسیت برای همه حامیان، فعالان و مدافعان حقوق افراد ترنس و غیرباینری نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
واژهنامه جنس و جنسیت بسیار گسترده است، بطوریکه بعضی از واژهها معانی مشترک داشته، و معانی بعضی از واژهها نیز بهمرور زمان تغییر یافته است.
هر چند در عصر حاضر با امکان دسترسی به اینترنت و فضای مجازی، فرصت بیشتری برای یادگیری مفاهیم جنس و جنسیت در اختیار مردم جامعه قرار گرفته است، با این حال همچنان جای خالی مراجعی که به شیوهای جامع و کامل به مفاهیم جنس و جنسیت پرداخته باشند احساس میشود. در این مقاله سعی بر این داشتهایم تا با بهرهگیری از چندین منبع و مرجع معتبر، این جای خالی را با تدوین واژهنامهای که دربرگیرنده بسیاری از واژگان جنس و جنسیت و تعاریف آنهاست پُر کنیم.
واژههای به کار رفته در این واژهنامه به ترتیب حروف الفبای فارسی درج شدهاند. برای یافتن تعریف واژههای مدنظرتان کافی است به بخش حرف اول واژه موردنظرتان رجوع کنید. جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد هر واژه نیز میتوانید به دسته «ملال جنسیتی و ترنسجندر» در وبسایت هلپترنسسنتر مراجعه نمایید، یا اینکه واژه مدنظرتان را به زبان فارسی یا انگلیسی در قسمت جستجوی وبسایت هلپترنسسنتر تایپ و جستجو نمایید تا به مقالات مرتبط هدایت شوید.
💠حرف الف
▪️آپوراجندر Aporagender (جنسیت مستقل)
آپوراجندر هم چترواژه است و هم نوعی هویت جنسیتی غیرباینری، و به فردی گفته میشود که جنسیت مشخصی را در خود احساس میکند که با مرد بودن، زن بودن، یا ترکیبی از مرد و زن بودن متفاوت است. بهطورکلی، آپوراجندر چترواژهای برای جنسیتهایی است که مستقل از مرد بودن، زن بودن، و هر چیزی بین مرد و زن بودن بوده و در عین حال با احساس قوی داشتن جنسیتی مستقل همراه هستند (به این معنا که بیجنسیت نیستند).
▪️آشکار کردن Outing
اصطلاح «آشکار کردن» به آشکارسازی غیرداوطلبانه یا ناخواسته گرایش جنسی، هویت جنسیتی، یا اینترسکس بودن فردی برای دیگر افراد گفته میشود.
▪️آشکارسازی Coming Out
آشکارسازی اصطلاحاً یک. به پروسهای گفته میشود که فردی گرایش جنسی یا هویت جنسیتی خویش را میپذیرد و/یا میشناسد (یعنی برای خودش «آشکارسازی» میکند)، و دو. به پروسهای گفته میشود که فردی گرایش جنسی یا هویت جنسیتی خویش را با دیگران درمیان میگذارد.
▪️آفاب AFAB
مخفف «متولد شده با جسم منتسب به زنان».
▪️آفجندر Offgender
آفجندر نوعی هویتی جنسیتی است و به فردی گفته میشود که جنسیت خود را به جنسیت دیگری بسیار نزدیک میداند، اما نمیتواند خود را با آن جنسیت هویتیابی کند. برای درک آسانتر، میتوان نسبت جنسیت فرد آفجندر به جنسیتی که خود را به آن بسیار نزدیک میداند را همانند نسبت رنگ سفید مایل به خاکستری به رنگ سفید دانست. آفجندر تعریفی مشابه با پاراجندر و پریجندر دارد.
▪️آلیاجندر Aliagender (جنسیت دیگر)
آلیاجندر نوعی هویت جنسیتی غیرباینری است که در الگوها یا ساختارهای جنسیتی موجود نمیگنجد. آلیاجندر جنسیتی است که بصورت جنسیتی دیگر تجربه گردیده و از ساختارهای جنسیتی موجود فاصله میگیرد. آلیاجندر هویت جنسیتی غیرباینری مشخصی است بطوریکه نه ترکیبی از مرد و زن است و نه مفهوم غیاب جنسیتی (بیجنسیت بودن) از آن برداشت میشود، بلکه در اصل هویت جنسیتی قوی و مشخصی است که نه زن است و نه مرد. واژه آلیاجندر را افرادی به کار میبرند که در اصل خود را «جنسیت سوم» هویتیابی میکنند، اما مایل نیستند الفاظی را که در فرهنگ و جامعه آنها برای جنسیت سوم تعریف شده است به کار ببرند.
▪️آماب AMAB
مخفف «متولد شده با جسم منتسب به مردان».
▪️آمنیجندر Omnigender
آمنیجندر نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که همه جنسیتها را در خود احساس میکند. این اصطلاح به طور مشخص برای رد کردن این مفهوم که فقط دو جنسیت وجود دارد به کار میرود.
▪️آنتیجندر Antigender (غیرجنسیت)
آنتیجندر به دسته جنسیتهایی گفته میشود که فقط به عنوان خلاف جنسیتی موجود تعریف میشوند. به عنوان مثال، آنتیبوی به عنوان خلاف جنسیت پسر تعریف میشود. یا آنتیگرل به عنوان خلاف جنسیت دختر تعریف میشود. آنتیایجندر Antiagender (غیربیجنسیت)، آنتیآپوراجندر Antiaporagender (غیرآپوراجندر)، آنتیبوی Antiboy (غیرپسر)، آنتیفلوید Antifluid، و آنتیگرل Antigirl (غیردختر) از جمله جنسیتهای زیر مجموعه آنتیجندر محسوب میشوند.
▪️آندروجین Androgyne
آندروجین یا جنسیت آندروجینگونه نوعی هویت جنسیتی است که زیر چتر غیرباینری و ترنسجندر قرار میگیرد. آندروجین به فردی گفته میشود که هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتیاش خنثیجنسیتی یا آندروجینگونه بوده، یا اینکه ترکیبی از ویژگیهای منتسب به مردانه و زنانه را داراست. بعضی از نویسندگان، آندروجین را چترواژهای برای بسیاری از جنسیتهای غیرباینری میدانند. هویت جنسیتی آندروجینها ممکن است همزمان هم زنانه باشد و هم مردانه، اما ضرورتاً نه بصورت برابر؛ یا اینکه ترکیبی از دو جنسیت باینری (زن و مرد) یا فاقد هر دو باشد. آندروجینها ممکن است هویت خود را بین زن و مرد بودن، مذکر و مونث بودن، مردانه و زنانه بودن، یا طورکلی «بینابین» بودن بدانند، یا اینکه خود را نه زنانه بدانند و نه مردانه، یا نه زن و نه مرد.
▪️آندروجینی Androgyny
آندروجینی اگر در قالب اسم و به معنای آندروجینگونه به کار رود، نوعی ابراز جنسیتی است که ویژگیهای منتسب به مردانه و زنانه را توأمان داراست، و اگر در قالب صفت و به معنای آندروجین به کار برود، گهگاهی به جای واژه «اینترسکس» برای اشاره به افرادی به کار میرود که هم آناتومی منتسب به مذکر را دارند و هم آناتومی منتسب به مونث.
▪️الجیبیتی2کیوپلاس LGBT2Q+
مخفف لزبین، گی، بایسکشوال، ترنس-استریسک، دو روح، کوئیر، و هویتهای بیشتر است.
▪️الجیبیتیکیو LGBTQ
مخفف لزبین، گی، بایسکشوال، ترنسجندر، کوئیر و/یا پرسشگر. گاهی بعضی از افراد در انتهای این مخفف یک علامت مثبت + نیز میگذارند تا نشان دهند این مخفف دستههای بیشتری از افرادی که جنسیت یا گرایش جنسی غیرنرماتیو (مغایر با هنجارهای اجتماعی) دارند را شامل میشود.
▪️الجیبیتیکیوکیوآیایپیپیپلاس LGBTQQIAPP+
مخفف دستهای از هویتها (لزبین، گی، بایسکشوال، ترنس، کوئیر، پرسشگر، اینترسکس، ایسکشوال، ایرمانتیک، پنسکشوال، پلیسکشوال) میباشد. این عبارت گاهی بصورت LGBT یا LGBTQ+ خلاصه میشود. گاهی برای اشاره به کل این مخفف، از واژه «کوئیر» استفاده میشود. توجه داشته باشید که در عبارت مخفف فوق، واژه «حامی» گنجانده نشده است.
▪️ابراز جنسیتی Gender Expression
ابراز جنسیتی به نحوه ابراز عمومی جنسیت افراد گفته میشود. ابراز جنسیتی مواردی از قبیل نحوه برخورد و رفتار، ظاهر و پوشش، مدل مو، آرایش، زبان بدن، و صدا را دربرمیگیرد. انتخاب نام و ضمائر صحیح نیز یکی از روشهای رایج ابراز جنسیت محسوب میگردد. همه افراد، صرفنظر از اینکه چه نوع هویت جنسیتی داشته باشند، ابراز جنسیتی داشته و به روشهای مختلفی در جامعه حضور پیدا میکنند. ابراز جنسیتی اغلب، اما نه همیشه، با واژگانی همچون مردانه، زنانه، خنثی، آندروجینگونه، منطبق، یا نامنطبق توصیف میگردد. ابراز جنسیتی ارتباطی با هویت جنسیتی افراد ندارد؛ مثلا یک مرد میتواند ابراز جنسیتی منتسب به زنان را داشته باشد یا یک زن میتواند ابراز جنسیتی آندروجینگونه داشته باشد و … واژههایی که برای توصیف ابراز جنسیتی افراد به کار می روند به کلیشهها و هنجارهای اجتماعی یا فرهنگی بستگی داشته و ممکن است بهمرور زمان تغییر کنند.
▪️ایپسوجندر Ipso Gender
ایپسوجندر به افراد اینترسکسی گفته میشود که هویت خود را همراستا با جنسی میدانند که پزشکان در بدو تولد به آنها نسبت دادهاند. ایپسوجندر جنسیتی باینری است و از این رو با اینترجندر که جنسیتی غیرباینری است تفاوت دارد. ایپسوجندر را نمیتوان معادل با سیسجندر (همسوجنسیت) دانست، چرا که با وجود اینکه هویت فرد اینترسکس با جنسیت باینری که در بدو تولد به وی نسبت داده شده همراستا است، جسم وی بدلیل اینترسکس بودن با جنسهای باینری (زن و مرد) تطابقی ندارد.
▪️اپوجندر Apogender
پیشوند یونانی apo به معنای دور از، جدا از، در دورترین نقطه میباشد؛ اپوجندر زیرمجموعهای از ایجندر (بیجنسیت) بوده که نه تنها با احساس بیجنسیتی همراه است، بلکه مفهوم جنسیت کاملاً از آن حذف شده است.
▪️اختلال هویت جنسیتی Gender Identity Disorder
اختلال هویت جنسیتی یا اختصاراً (GID) عبارتی بحثبرانگیز بوده که در دیاسام3 و دیاسام4 نوعی تشخیص پزشکی برای افراد ترنسجندر و سایر افراد جنسیت نامنطبق تعریف میشد. عبارت اختلال هویت جنسیتی بدلیل انگ «اختلال» که به افراد ترنس میزند، عبارتی توهینآمیز درنظر گرفته میشود. «اختلال هویت جنسیتی» اغلب برای کودکانی تشخیص داده میشد که از هنجارهای جنسیتی در زمینه نوع پوشش، بازیها یا رفتار پیروی نمیکردند. این کودکان اغلب تحت رواندرمانی شدید یا درمان اصلاح رفتاری قرار میگرفتند یا بستری میشدند. در دیاسام5، عبارت «ملال جنسیتی» جایگزین «اختلال هویت جنسیتی» شد، و سازمان جهانی بهداشت نیز در سال 2018 در آخرین نسخه طبقهبندی بینالمللی آماری بیماریها (آیسیدی–11) عبارت «ناهمخوانی جنسیتی» را جایگزین این عبارت کرده و آن را در دسته «سلامت جنسی» قرار داد، و بدینترتیب انگ «اختلال» و «بیماری» را از هویتهای افراد ترنس زدود.
▪️اختلالات رشد و نمو جنسی (DSD)
اختلالات رشد و نمو جنسی (به انگلیسی: Disorders of Sex Development) به انواع وضعیتهای اینترسکس (بیناجنسی) گفته میشود. بعضی از افراد اینترسکس ترجیح میدهند به جای واژه «اختلال»، از واژه «تفاوت» استفاده کنند و بدینترتیب خود را «دارای تفاوت رشد و نمو جنسی» با مخفف DSD بدانند. بهطورکلی عبارت «تفاوت رشد و نمو جنسی (DSD)» در توصیف کروموزومها، آناتومی، یا صفات جنسی خاصی به کار میرود که نمیشود آنها را منحصراً در قالب مذکر یا مونث جای داد.
▪️استریت Straight (دگرجنسگرا)
استریت نوعی گرایش جنسی بوده و به فردی گفته میشود که نسبت به افراد جنسیت مخالف خود گرایش دارد. لفظ «استریت» با «هتروسکشوال» هممعنی است. استریت معادلی برای سیسجندر (غیرترنس) نبوده و نباید به اشتباه به جای این واژه مورد استفاده قرار گیرد.
▪️استم Stem
استم به فردی گفته میشود که ابراز جنسیتیاش چیزی بین استود و فم باشد.
▪️استون بوچ Stone Butch
استون بوچ هم نوعی هویت جنسیتی است و هم در توصیف ابراز جنسیتی نامنطبق افرادی به کار میرود که خصوصیات مرتبط با بوچ مونث یا کلیشههای مردانگی مرسوم را ابراز میدارند.
▪️اسکولیوسکشوال Skoliosexual
اسکولیوسکشوال نوعی گرایش جنسی، احساسی و/یا عاطفی نسبت به افراد جندرکوئیر، ترنسجندر، ترنسکشوال، و/یا غیرباینری است.
▪️اقلیت جنسی Sexual Minority
اقلیت جنسی به افرادی گفته میشود که گرایش جنسی آنها با هنجارهای مرسوم جامعه همراستا نیست؛ یعنی از لحاظ گرایش جنسی منحصراً هتروسکشوال (دگرجنسگرا) نیستند.
▪️اقلیت جنسیتی Gender Minority
اقلیت جنسیتی به افرادی گفته میشود که ابراز جنسیتی و/یا هویت جنسیتی آنها با هنجارهای مرسوم جامعه همراستا نیست. واژه «اقلیت جنسی» مترادف یا دربرگیرنده «اقلیت جنسیتی» نیست و این دو واژه نباید با هم به اشتباه گرفته شوند.
▪️اکسجندر E(x)gender (جنسیت مطرود)
اکسجندر واژهای شبیه به ایجندر (بیجنسیت) است اما با معنایی غلیظتر. به فردی اطلاق میگردد که مفهوم جنسیت را قبول ندارد و از کشف جنسیت خویش یا آگاهی از آن امتناع میورزد.
▪️امبونک Ambonec (جنسیت متضاد)
امبونک نوعی هویت جنسیتی غیرباینری است و به فردی گفته میشود که خود را هم مرد میداند و هم زن، و در عین حال، خود را نه مرد میداند و نه زن.
▪️امبیجندر Ambigender
امبیجندر فردی که همزمان دو جنسیت غیرقابلتغییر و با شدت مساوی دارد. به عبارت دیگر، امبیجندر فردی است که دو جنسیت را همزمان تجربه میکند بطوریکه این جنسیتها حالت سیال نداشته و تغییر نمیکنند. امبیجندر در زمینه جنسیت، مانند فردی است که توانایی استفاده یکسان از هر دو دست خود را دارد. امبیجندر را مترادفی برای بایجندر (دوجنسیتی) میدانند.
▪️امتیاز Privilege
قدرت، مزایا، امکانات، دسترسی و/یا فرصتهایی که بدون تلاش بدست میآید و سبب به وجود آمدن امتیازی غیرعادلانه برای اعضای گروه(ها)ی غالب در جامعه میشود. البته اینگونه نیست که همه افراد از امتیازاتی که دارند آگاهی داشته باشند. از جمله امتیازات اجتماعی میتوان به امتیاز سیسسکشوال (همسوجنس) بودن، امتیاز استریت (دگرجنسگرا) بودن، امتیاز مرد بودن، و امتیاز سفیدپوست بودن اشاره نمود.
▪️امورجندر Amorgender
امورجندر فردی است که جنسیت وی براساس جنسیت شریک عاطفیاش تغییر میکند.
▪️ان اُم En Homme
واژه ان ام در جوامع مبدلپوش، به فردی گفته میشود که پوشش منتسب به مردانه دارد.
▪️ان فَم En Femme
واژه ان فم در جوامع مبدلپوش، به فردی گفته میشود که پوشش منتسب به زنانه دارد.
▪️انانجندر Anongender
انانجندر جنسیتی است که برای خود فرد و دیگران ناشناخته است.
▪️انبی Enby
انبی، یا انبی NB به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی غیرباینری دارند.
▪️اندوجندر Endogender
اندوجندر فردی است که چندین جنسیت دارد بطوریکه همه این جنسیتها حول یک جنسیت خاص میچرخند.
▪️انگ اجتماعی Social Stigma
انگ اجتماعی به کلیشهها و موقعیت اجتماعی منفی فرد یا گروهی گفته میشود که طبق برداشت دیگران ویژگیهای مشخصی به آنها نسبت داده شده و طبق این ویژگیها از سایر مردم جامعه تفکیک شدهاند.
▪️انگ ساختاری Structural Stigma
انگ ساختاری به موقعیتهای اجتماعی، سیاستها، و اقداماتی گفته میشود که فرصتها، دسترسی به مراجع، و امکان رشد و سلامتی را از گروهی خاص سلب میکنند.
▪️اونروجندر Oneirogender
اونروجندر فردی است که ایجندر (بیجنسیت) بوده، اما همزمان در فانتزیها و رویاهایش، خود را در قالب جنسیتی خاص تصور میکند بدون این که واقعا ملال جنسیتی را تجربه کرده یا این که بخواهد روزانه در قالب آن جنسیت زندگی کند. اونروبوی Oneiroboy، اونروگرل Oneirogirl، اونرونانباینری Oneirononbinary و … از جمله جنسیتهای زیرمجموعه اونروجندر به شمار میروند.
▪️ایجندر Agender (بیجنسیت)
ایجندر لفظا بهمعنای «بیجنسیت» است. این واژه به عنوان نوعی هویت جنسیتی غیرباینری یا نداشتن هویت جنسیتی در نظر گرفته میشود. ایجندر به فردی گفته میشود که هیچ جنسیتی را تجربه نمیکند یا خود را با هیچ جنسیتی هویتیابی نمیکند. بعضی از افراد ایجندر نیز خود را دارای هویت جنسیتی خنثی میدانند.
▪️ایجندرفلاکس Agenderflux
ایجندرفلاکس (شبیه به ایجندر و جندرفلاکس) با نام لیبرافلوید نیز شناخته میشود، نوعی سیالیت جنسیتی است و زیر چتر جندرفلاکس قرار دارد. ایجندرفلاکس به فردی گفته میشود که هیچ ارتباط مشخصی با هیچ جنسیت/هویتی در خود احساس نمیکند، به این معنا که ایجندر است، و در عین حال بین هویت جنسیتی مردانه و/یا زنانه در حرکت است؛ یعنی این که «جنسیت پایه» وی ایجندر است، با این حال میتواند بین جنسیتهای مردانه و/یا زنانه نیز جابهجا گردد. به عبارت دیگر، ایجندرفلاکس فردی است که خود را بیجنسیت میداند، اما گاهی احساسات متغیری از زنانگی یا مردانگی (نه مرد یا زن بودن) را نیز تجربه میکند. هویتهای جنسیتی که مردانه و/یا زنانه (یا مابین این دو) محسوب میشوند عبارتاند از: دمیجندر (شامل دمیگرل و دمیبوی)، ترنسجندر (شامل زن ترنس و مرد ترنس)، جندرفلوید، جندرفلاکس، بایجندر، پلیجندر، غیرباینری، جندرکوئیر، و پنجندر.
▪️ایجندرفلوید Agenderfluid
ایجندرفلوید به فردی ایجندر (بیجنسیت) گفته میشود که علاوه بر ایجندر بودن، جندرفلوید (جنسیت سیال) نیز است. مترادف است با کنسجندر Cancegender.
▪️اینترجندر Intergender (بیناجنسیتی)
اینترجندر نوعی هویت جنسیتی غیرباینری بوده و به فردی گفته میشود که جنسیت خود را جایی بین زن بودن و مرد بودن، یا ترکیبی از مرد بودن و زن بودن میداند. بعضی از افراد بر این عقیده هستند که لفظ اینترجندر تنها مختص افرادی است که با بدن اینترسکس (بیناجنسی) متولد شدهاند.
▪️اینترسکس Intersex (بیناجنسی)
چترواژه اینترسکس در توصیف افرادی به کار میرود که با صفات جنسی (کروموزومها، غدد جنسی، هورمونهای جنسی، یا اندامهای تناسلی) مشخصی متولد گردیده که در تعریف پزشکی مرسومی که از بدن مذکر یا مونث میشود نمیگنجند. واژه اینترسکس صرفاً جهت توصیف صفات جنسی افراد به کار میرود، نه هویت جنسیتی آنها. البته بعضی از افراد اینترسکس واژه «اینترسکس» را به عنوان هویت به کار میبرند. بسیاری از افراد اینترسکس در دوران نوزادی یا اوایل کودکی بدون اخذ رضایت شخصی تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند تا صفات جنسی بدنشان با طرح «بدن نرمال» مورد پذیرش در جامعه تطبیق پیدا کند. سابقاً به افراد اینترسکس اصطلاحاً هرمافرودیت گفته میشد، که در حال حاضر واژهای منسوخ و غلط در نظر گرفته میشود.
▪️اینترسکشنالیتی Intersectionality (ظلم و ستم چندلایه)
اینترسکشنالیتی وضعیتی است که افراد به دلیل مسائل مختلف اعم از نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی، توانایی، و … مورد ظلم و تبعیض چندلایه قرار میگیرند. بهطورکلی، اینترسکشنالیتی اصطلاحی است که توسط پروفسور کیمبرلی کرنشاو در سال 1980 پدید آمده و سیستمهای سرکوبگرانه چندگانهای را توصیف میکند که در زندگی افرادی که چند هویت به حاشیه رانده شده دارند تقاطع ایجاد کرده و ظلم و ستم چندلایهای را متوجه این افراد میکند. به عنوان مثال، زنان ترنس توانخواه علاوه بر اینکه با مسئله ترنسستیزی مواجه هستند، با مسئله زنستیزی و تواناگرایی نیز دست به گریبان هستند و بدینترتیب بین این سه عامل اصطلاحاً اینترسکشنالیتی یا تقاطعی ایجاد گردیده و سبب میشود تا این افراد از ظلم و ستم چندلایهای رنج ببرند.
💠حرف ب
▪️با جسم منتسب به مردان/زنان متولد شده Assigned Male/Female At Birth
این عبارت نشاندهنده جنس/جنسیتی است که با توجه به اندام جنسی کودک در بدو تولد به او نسبت داده شده است. کودکی که با اندام جنسی منتسب به مردان متولد میشود، جنس/جنسیت مرد به او نسبت داده میشود، و کودکی که با اندام جنسی منتسب به زنان متولد شود، جنس/جنسیت زن به او نسبت داده میشود. این عبارت بصورت AMAB و AFAB مخفف میشود.
▪️بایجندر Bigender (دوجنسیتی)
بایجندر به فردی گفته میشود که خود را با دو جنسیت مجزا هویتیابی میکند. لفظ «بایجندر» صرفاً نشاندهنده تعداد هویتهای جنسیتی فرد است، نه نوع هویتهای جنسیتی فرد یا درصد هویتیابی فرد به عنوان این دو جنسیت (مثلاً یک فرد بایجندر میتواند خود را 50% مرد و 50% دمیگرل بداند). بعضی از افراد بایجندر یک شخصیت مستقل ان فَم «en femme» (پوشش و شخصیت کلیشهای زنانه) و یک شخصیت مستقل ان اُم «en homme» (پوشش و شخصیت کلیشهای مردانه) را از خود بروز میدهند.
▪️بایجندرفلاکس Bigenderflux
بایجندرفلاکس به فردی گفته میشود که هم بایجندر (دوجنسیتی) است و هم شدت جنسیتهای وی متغیر است. تغییر شدت هویت جنسیتی در افراد بایجندرفلاکس به شیوههای گوناگونی رخ میدهد. مثلا فردی بایجندرفلاکس را در نظر بگیرید که همزمان خود را با دو جنسیت هویتیابی میکند و از شدت هر دو جنسیت وی همزمان کاسته میشود. این امکان نیز وجود دارد که فقط شدت یکی از جنسیتهای فرد بایجندرفلاکس متغیر باشد (مثلا فردی را در نظر بگیرید که هم خود را دختر میداند و هم پسر، اما گاهی شدت جنسیت دختر افزایش یا کاهش مییابد).
▪️باینری Binary
باینری صفتی است که برای اشاره به جنسیتهای مونث/مذکر یا زن/مرد مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به اینکه جنسیتهای باینری (مرد و زن) تنها جنسیتهای به رسمیت شناخته شده در بسیاری از جوامع و فرهنگها هستند، لذا افراد جنسیت باینری در این جوامع معمولا از امتیازات (غیرعادلانهای) بهرهمند میگردند.
▪️باینریانگاری جنسیت Gender Binary
سیستمی اجتماعی است که فرض را بر این میگیرد که مردم فقط یکی از دو جنسیت «مرد» یا «زن» را دارند، و جنسیت مرد و زن نیز براساس جنس بدو تولد (مذکر یا مونث) تعیین میگردد. در حقیقت باینریانگاری جنسیت میگوید که افراد مذکر (که با جسم منتسب به مردان متولد شدهاند) مرد هستند و افراد مونث (که با جسم منتسب به زنان متولد شدهاند) زن هستند. در سیستم باینریانگاری جنسیت، هیچ جایی برای زیستن بین چند جنسیت یا فراتر از آن وجود ندارد. سیستم باینریانگاری جنسیت چهارچوب سفت و سختی دارد و برای بسیاری از افرادی که جنسیت خود را با جنس/جنسیت نسبت داده شده در بدو تولد به خود همراستا نمیدانند یا جنسیتی سیال دارند محدودکننده است.
▪️باینریسم Binarism (باینریگرایی)
در حالت کلی، باینریسم به سیستمهای جنسیتی گفته میشود که اساس آنها وجود دو بخش مخالف هم، مثل مذکر/مونث، مرد/زن، یا مردانه/زنانه است. در تعریف دقیقتر، باینریسم نوعی سکسیسم (جنسیتزدگی) است که اقدام به حذف نقشها و هویتهای جنسیتی مختص فرهنگ غیرباینری میکند.
▪️بوچ Butch
واژه بوچ در جوامع LGBTQIA+ به کار میرود و به فردی گفته میشود که ابراز جنسیتی، سکشوالیتی، یا جنسیتش مردانه است.
▪️بوی Boi
واژه بوی در جوامع LGBTQIA+ به کار میرود و به فردی گفته میشود که با جسم منتسب به زنان متولد شده و ابراز جنسیتی، سکشوالیتی، یا جنسیتش – خواه خودخواسته و خواه ناخواسته – «پسرانه» یا «مردانه» است. همچنین، بوی به فردی گفته میشود که دوست دارد در چشم دیگران به عنوان مرد جوانی دیده شود، و/یا اینکه خودخواسته به جای اینکه خود را «مرد» بداند، خود را «پسر» هویتیابی میکند.
▪️بویفلاکس Boyflux
بویفلاکس هویتی جنسیتی است و به فردی گفته میشود که در اغلب اوقات بیشتر احساس مرد بودن میکند یا خود را کاملاً مرد میداند، اما درجات مختلفی از هویت مرد را تجربه میکند. مثلا فردی را در نظر بگیرید که هویت مرد را با شدت 0% (ایجندر)، 50% (دمیبوی)، 100% (مرد)، یا هر چیزی بین اینها مانند پارابوی Paraboy یا لیبرامسکلن Libramasculine احساس میکند. شدت هویت جنسیتی فرد میتواند در هر بازه زمانی تغییر کند.
▪️بیان جنسیتی Gender Presentation
بیان جنسیتی نیز مانند ابراز جنسیتی، به طرز برخورد، آداب و معاشرت، علایق، خصوصیات فیزیکی، یا ظاهری در راستای بیان خارجی جنسیت افراد گفته میشود.
▪️بیان زنانه Feminine-presenting
این واژه در توصیف افرادی به کار میرود که ابراز یا بیان جنسیتی (یعنی استایل و پوشش، خصوصیات فیزیکی، طرز برخورد، یا زبان بدن) آنها در دسته زنانه قرار میگیرد. این واژه ضرورتاً نشاندهنده هویت جنسیتی، یا جنس و جنسیتی که در بدو تولد به فردی نسبت داده شده نیست، و نباید با واژه «زنانه در مرکز» به اشتباه گرفته شود.
▪️بیان مردانه Masculine-presenting
این واژه در توصیف افرادی به کار میرود که ابراز یا بیان جنسیتی (یعنی استایل و پوشش، خصوصیات فیزیکی، طرز برخورد، یا زبان بدن) آنها در دسته مردانه قرار میگیرد. این واژه ضرورتاً نشاندهنده هویت جنسیتی، یا جنس و جنسیتی که در بدو تولد به فردی نسبت داده شده نیست، و نباید با واژه «مردانه در مرکز» به اشتباه گرفته شود.
💠حرف پ
▪️پاراجندر Paragender
پاراجندر هویتی جنسیتی است و به فردی گفته میشود که خود را بسیار نزدیک به جنسیتی میداند، با این حال احساس میکند جنسیت دیگری نیز دارد که سبب میشود وی نتواند آن جنسیت غالب را به طور کامل تجربه کند. پاراجندر تعریفی مشابه با پریجندر و آفجندر دارد. افراد پاراجندر از 51 تا 99% ارتباطی با جنسیتی دیگر در خود احساس میکنند.
▪️پرسشگری Questioning
پرسشگری به دورهای گفته میشود که طی آن افراد در پی کاوش هویت جنسی، گرایش جنسی، و/یا جنسیت خود هستند.
▪️پره-آپ Pre-op (پیش از عمل)
پره-آپ به افراد ترنسی گفته میشود که در جهت تصدیق جنسیت، هنوز تحت عمل جراحی موردنیاز خود قرار نگرفته، اما در آینده قصد انجام عمل جراحی را دارند. بعضی از افراد بر این عقیدهاند که بهتر است از به کار بردن واژه پره-آپ برای اشاره به افراد ترنس خودداری گردد، چرا که این واژه تاکید روی عمل جراحی دارد، در حالی که هر فرد ترنسی میتواند بدون انجام عمل جراحی ترنزیشن کند یا روند تصدیق جنسیت را طی کند، و نباید موقع اشاره به افراد ترنس روی عمل جراحی کردن یا نکردن آنها تاکیدی داشت.
▪️پریجندر Perigender
پریجندر نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که خود را با جنسیتی هویتیابی میکند، اما آن جنسیت را جنسیتی برای خود نمیداند. پریجندر تعریفی مشابه با پاراجندر و آفجندر دارد. پیشوند «پری – Peri» را میتوان به قبل از نام جنسیتی که فرد پریجندر خود را با آن هویتیابی کرده است افزود؛ به عنوان مثال: پریگرل Perigirl، پریبوی Periboy، و پریانبی Perienby.
▪️پست-آپ Post-op (پس از عمل)
پست-آپ به فرد ترنسی گفته میشود که در جهت تصدیق جنسیت، تحت عمل جراحی موردنیاز خود قرار گرفته است. بعضی از افراد بر این عقیدهاند که بهتر است از به کار بردن واژه پست-آپ برای اشاره به افراد ترنس خودداری گردد، چرا که این واژه تاکید روی عمل جراحی دارد، در حالی که هر فرد ترنسی میتواند بدون انجام عمل جراحی ترنزیشن کند یا روند تصدیق جنسیت را طی کند، و نباید موقع اشاره به افراد ترنس روی عمل جراحی کردن یا نکردن آنها تاکیدی داشت.
▪️پسر بیولوژیکی Biological Boy
پسر بیولوژیکی یا پسر ژنتیکی، واژهای نه چندان صحیح است که برای اشاره به افرادی که با جسم منتسب به مردان (AMAB) متولد شدهاند به کار میرود. به جای واژه «پسر بیولوژیکی» بهتر است از واژه «غیرترنس» یا «سیسجندر» استفاده شود.
▪️پلیجندر Polygender (چندجنسیتی)
پلیجندر نوعی هویت جنسیتی بوده و به فردی گفته میشود که بصورت همزمان یا مخلوط، بیش از یک هویت جنسیتی دارد. به عبارت دیگر، پلیجندر به فردی گفته میشود که چندین هویت جنسیتی را (بطوریکه تعداد آنها معمولاً چهار یا بیش از چهار تا است) به صورت همزمان یا بهمرور زمان در خود احساس میکند. این واژه صرفاً بیانگر تعداد هویتهای جنسیتی است که فردی تجربه میکند، اما نوع این هویتهای جنسیتی را مشخص نمیکند.
▪️پلیفلاکس Polyflux
پلیفلاکس نوعی پلیجندر بوده و به فردی گفته میشود که حداقل دو جنسیت را تجربه میکند به گونهای که شدت این جنسیتها متغیر است. مثلا فردی را در نظر بگیرید که خود را همزمان هم پسر میداند، هم دختر، و هم بیجنسیت. افراد پلیفلاکس حداقل دو جنسیت دائمی با شدت متغیر را تجربه میکنند و جنسیتهای آنها به جنسیتهای باینری یا غیرباینری محدود نمیشود. مثلا فردی را در نظر بگیرید که خود را هم مرد میداند، هم زن، و هم ایجندر (بیجنسیت)، اما یک روز ممکن است بیشتر احساس مرد بودن/مردانگی کند، روز دیگر بیشتر خود را بیجنسیت بداند، و چند روز بعد بیشتر خود را زن بداند، با این حال همیشه جنسیتهای دیگر خود را نیز احساس کند، هر چند با شدت خیلی کم.
▪️پنجندر Pangender (همهجنسیتی)
پنجندر نوعی هویت جنسیتی غیرباینری است و به فردی گفته میشود که چندین هویت جنسیتی یا همه هویتهای جنسیتی طیف جنسیت را بصورت همزمان یا بهمرور زمان در خود احساس میکند. یک شخص پنجندر تنها میتواند با جنسیتهایی که در فرهنگ جامعه وی شناخته شدهاند خود را معرفی کند.
▪️پنجندرفلاکس Pangenderflux
پنجندرفلاکس یا پنفلاکس نوعی هویت جنسیتی با تاکید بر ترکیب پنجندر و جندرفلاکس است. پنفلاکس به فردی گفته میشود که: (1) پنجندر و جندرفلاکس است و جنسیت وی از پنجندر (همهجنسیتی) تا ایجندر (بیجنسیت) در جریان است؛ (2) در یک آن هم پنجندر است و هم بیجنسیت. به عنوان مثال، جنسیت فرد پنفلاکس از پنجندر تا ایجندر بدینترتیب در جریان است: پنجندر (همهجنسیتی) <-> دمیپنجندر (نیمههمهجنسیتی) <-> ایجندر (بیجنسیت).
▪️پنهان Closeted
پنهان اصطلاحاً به فردی گفته میشود که هویت جنسیتی یا گرایش جنسی خود را برای خود یا دیگران آشکار نکرده است. تفاوت «پنهان Closeted» و «نهان Stealth» در این است که فرد پنهان پیش از ترنزیشن موضوع ترنس بودن خویش را مخفی نگه داشته است، اما فرد نهان پس از ترنزیشن موضوع ترنس بودن خویش را مخفی نگه داشته است. هر فردی ممکن است به انتخاب خویش و/یا به دلایل دیگری از جمله ترس از به خطر افتادن امنیت، طرد شدن از طرف همسالان یا خانواده، عدم پذیرش و/یا از دست دادن شغل، خانه و … ترجیح دهد که هویت جنسیتی یا گرایش جنسی خویش را پنهان نگه دارد. به این واژه اصطلاحاً «در کمد بودن In the closet» نیز گفته میشود.
▪️پیپیام PPM و پیپیدبلیو PPW
پیپیام مخفف «برداشت شده به عنوان یک مرد» و پیپیدبلیو مخفف «برداشت شده به عنوان یک زن» است. پیپیام به افرادی گفته میشود که در چشم دیگران به عنوان مرد شناخته میشوند و همانند مردان با آنها برخورد میشود، در حالی که خود را مرد هویتیابی نمیکنند؛ مثل افراد غیرباینری مردانه یا بعضی از زنان ترنس. همچنین، پیپیدبلیو نیز به افرادی گفته میشود که در چشم دیگران به عنوان زن شناخته میشوند و همانند زنان با آنها برخورد میشود، در حالی که خود را زن هویتیابی نمیکنند. این واژه برای افرادی که اغلب جنسیت اشتباهی به آنها نسبت داده میشود کاربردی است.
💠حرف ت
▪️ترایجندر Trigender (سهجنسیتی)
ترایجندر نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که سه هویت جنسیتی را بهصورت همزمان، مخلوط یا بهمرور زمان تجربه میکند. این واژه صرفاً بیانگر تعداد هویتهای جنسیتی است که فردی تجربه میکند، اما نوع این هویتهای جنسیتی را مشخص نمیکند.
▪️ترجیح جنسی Sexual Preference
ترجیح جنسی به انواع روابط جنسی، تحریکات جنسی، و لذت جنسی مورد علاقه افراد گفته میشود. گاهی بعضی از افراد واژه «ترجیح جنسی» را با «گرایش جنسی» به اشتباه میگیرند، و از همین رو این تصور در آنها ایجاد میشود که گرایش جنسی افراد نوعی خواسته ترجیحی است، در صورتی که چنین نیست.
▪️ترنزیشن Transition (گذار)
ترنزیشن به مراحل تغییر اجتماعی، قانونی، و پزشکی گفته میشود که بعضی از افراد ترنس در جهت تصدیق هویت جنسیتی یا تسکین ملال جنسیتی خود انجام میدهند. پروسه ترنزیشن برای هر فردی با فرد دیگر متفاوت است. پروسه ترنزیشن میتواند دربرگیرنده عمل جراحی و هورمون درمانی، تغییر نام و ضمائر، تغییر ظاهر و پوشش، آشکارسازی برای دوستان و خانواده و … باشد. ترنزیشن ممکن است پروسهای طولانی و ادامهدار، یا پروسهای کوتاهمدت باشد. پروسه ترنزیشن سبب افزایش یا کاهش اعتبار هویت جنسیتی افراد نمیشود؛ یعنی مثلاً هویت فرد ترنسی که فقط دست به مراحل تغییر اجتماعی میزند با هویت فرد ترنس دیگری که مایل است یک یا دو مرحله جراحی نیز انجام دهد به یک اندازه معتبر است.
▪️ترنس Trans
چترواژه ترنس به افرادی گفته میشود که جنسیت آنها با جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده همراستا نیست. «ترنس» به معنای قدم گذاشتن فراسوی طیف جنسیتی، جایی روی طیف جنسیتی، یا عبور از طیف جنسیتی است. چترواژه ترنس افرادی را که خود را ترنسجندر، ترنسکشوال، غیرباینری یا جنسیت نامنطبق هویتیابی میکنند دربرمیگیرد، اما لیست هویتهای زیر چتر ترنس به همین چند مورد محدود نمیشود. واژه «ترنس» مخفف ترنسجندر و ترنسکشوال است.
▪️ترنس-استریسک Trans* (ترنس*)
چترواژه ترنس* دستهای از هویتهایی را که در راستای هنجارهای جنسیتی جامعه قرار ندارند دربرمیگیرد. بهطورکلی ترنس-استریسک به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی و/یا ابراز جنسیتی آنها با جنسی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده و/یا انتظارات اجتماعی و فرهنگی که از جنس منتسب به آنها انتظار میرود همراستا نیست. واژه ترنس-استریسک غالباً در فرم نوشتاری به کار میرود، نه گفتاری. این واژه وقتی مورد استفاده قرار میگیرد که بخواهیم به دسته بزرگتری از افراد اشاره کنیم، و بهخصوص هویتهای غیرباینری، و همینطور مردان ترنسجندر و زنان ترنسجندر را نیز دربرگیریم. چترواژه ترنس-استریسک افرادی که خود را آندروجین، ایجندر (بیجنسیت)، بایجندر (دوجنسیتی)، بوچ، CAFAB ،CAMAB، مبدلپوش، درگکینگ، درگکویین، فم، افتوام، جنسیتخلاق، جندرفلوید (جنسیتسیال)، جنسیتنامنطبق، جندرکوئیر، جنسیتمتنوع، امتواف، پنجندر (همهجنسیتی)، پرسشگر، ترنس، مرد ترنس، زن ترنس، ترنسزنانه، ترنسجندر، ترنسمردانه، ترنسکشوال، و دو روح هویتیابی میکنند دربرمیگیرد. لازم به ذکر است واژه ترنس-استریسک به دلیل غیرضروری بودن علامت استریسک و همینطور دامن زدن به باینریسم و ترنسمیسوجینی، منسوخ گردیده و دیگر چندان مورد استفاده قرار نمیگیرد.
▪️ترنساکتیویسم Transactivism
ترنساکتیویسم نام جنبشی است که هدف آن احقاق حقوق افراد ترنسجندر است.
▪️ترنسجندر Transgender
ترنسجندر یک چترواژه است و به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی و/یا ابراز جنسیتی آنها با جنسی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده و/یا انتظارات اجتماعی و فرهنگی که از جنس منتسب به آنها انتظار میرود همراستا نیست. افراد ترنسجندر میتوانند خود را مرد، زن یا غیرباینری (خارج از چهارچوب دوگانه مرد و زن) بدانند. این افراد میتوانند هر نوع گرایش جنسی داشته باشند، به هر روشی که ترجیح میدهند جنسیت خود را با ظاهر و پوشش خود ابراز کنند، و با کلیشهها و نقشهای جنسیتی مورد انتظار جامعه همخوانی داشته یا نداشته باشند. چترواژه ترنسجندر هویتها و تجربیات بسیار گستردهای را پوشش میدهد که از آن جمله میتوان به افراد ترنسکشوال، مبدلپوشها، درگگینگها و درگکوئینها، افراد جندرکوئیر، هویتهای جنسیتی غیرباینری و … اشاره نمود، بنابراین طبیعی است که تجربیات افراد مختلفی که زیر چتر ترنسجندر قرار میگیرند با هم متفاوت باشد.
▪️ترنسدوست Trans-Friendly
ترنسدوست (که گاهی بصورت مخفف «T-Friendly» نوشته میشود) به سازمانها یا انستیتوهایی گفته میشود که نسبت به افراد ترنس و نیازهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها با دید باز و به شیوهای پذیرا و تصدیقکننده عمل میکنند.
▪️ترنسزنانه Transfeminine
ترنسزنانه یا ترنسفِمِنِن نوعی هویت جنسیتی است و به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی زنانهای داشته که با جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده متفاوت است. افراد ترنسزنانه ممکن است هویت جنسیتی غیرباینری داشته باشند.
▪️ترنسستیزی درونیسازی شده Internalized Transphobia
ترنسستیزی درونیسازی شده به ناراحتی از احساسات یا هویت خود به عنوان فردی ترنسجندر گفته میشود که نتیجه درونیسازی کردن انتظارات جنسیتهنجار جامعه است.
▪️ترنسفوبیا Transphobia (ترنسستیزی)
ترنسفوبیا به نگرش و احساسات منفی، ترس، نفرت، یا عدم تحمل نسبت به افراد ترنس و جامعه ترنس گفته میشود. ترنسفوبیا مانند هر ظلم و ستم دیگری بر پایه کلیشهها و باورهای غلطی استوار بوده که به نوعی تبعیض، آزار و اذیت، و خشونت علیه افراد ترنس یا آنهایی که به چشم ترنس دیده میشوند را روا میدارد.
▪️ترنسمدیکالیست Trans Medicalist
در دهه 2010 میلادی، جنبشی توسط افراد ترنسکشوال (بهخصوص مردان ترنس) به راه افتاد که بحثشان سر این موضوع بود که فقط افرادی ترنس واقعی هستند که ضوابط تشخیصی ملال جنسیتی را داشته باشند، چرا که این افراد ترنسکشوال بودن را فقط به چشم وضعیتی پزشکی مینگریستند. به این افراد اصطلاحاً «تروسکام Truscum» گفته میشود. تروسکامها بر این باورند که افراد غیرباینری نیز صرفاً تظاهرکننده بوده و آبروی افراد ترنس واقعی را میبرند. واژه «تروسکام» معنای توهینآمیزی دارد، و به همین دلیل افرادی که ترنس نیستند نباید این واژه را برای اشاره به افراد ترنس به کار ببرند، و بهتر است به جای «تروسکام» از واژه «ترنسمدیکالیست» برای اشاره به این افراد استفاده کنند. افراد ترنسی که نسبت به جنبش تروسکام واکنش نشان دادند، «توکیوت Tucute» نامیده شدند. توکیوتها مخالف دستهبندی جامعه ترنس به دو دسته «ترنس واقعی» و «ترنسنما» هستند.
▪️ترنسمردانه Transmasculine
ترنسمردانه یا ترنسمَسْکِلِن (ترنسمَسک نیز گفته میشود) نوعی هویتی جنسیتی است و به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی مردانهای داشته که با جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده متفاوت است. افراد ترنسمردانه ممکن است هویت جنسیتی غیرباینری داشته باشند.
▪️ترنسمیسوجینی Transmisogyny (زن ترنس ستیزی)
ترنسمیسوجینی به تبعیض، آزار و اذیت و همینطور برخوردهای منفی گفته میشود که از طریق نفرت فرهنگی و خشونتهای فردی و دولتی علیه زنان ترنس، و بهطورکلی علیه افراد ترنس و جنسیتنامنطبقی که جنسیت آنها سمت قطب زنانه طیف جنسیتی قرار گرفته روا داشته میشود.
▪️ترنسوستایت Transvestite
ترنسوستایت به فردی گفته میشود که به دلایل مختلفی از جمله آرامسازی، سرگرمی، و لذت جنسی، پوشش جنسیت باینری مخالف خود را به تن میکند و خود را به شکل جنسیت باینری مخالف خود ابراز میکند (اصطلاحاً «کراس-درس» یا مبدلپوشی میکند). به افراد ترنسوستایت اغلب کراس-درسر یا مبدلپوش نیز گفته میشود. ترنسوستایت را نباید با ترنسکشوال به اشتباه گرفت. امروزه واژه ترنسوستایت منسوخ و توهینمیز تلقی میگردد. «کراسدرسر» معادل بهتری برای این واژه است.
▪️ترنس-اینترسکس Trans-Intersex
ترنسجندر-اینترسکس (ترنس-اینترسکس) به فرد اینترسکسی گفته میشود که هویت جنسیتی او با جنس/جنسیتی که پزشکان و/یا خانواده او در بدو تولد به وی نسبت دادهاند تطابق ندارد. این فرد خود را همزمان هم ترنسجندر و هم اینترسکس هویتیابی میکند. البته باید توجه داشت که تمامی افراد اینترسکس، هویت خود را ترنس-اینترسکس نمیدانند.
▪️ترنسآنتاگونیست Trans-antagonist
ترنسآنتاگونیست به افرادی گفته میشود که به دلایل اخلاقی، سیاسی و/یا نظری اساساً مخالف افراد ترنسجندر هستند. برخوردهای این دسته از افراد اصطلاحاً «ترنسآنتاگونیستیک» تلقی میشود. این افراد اغلب فعالانه به بحثهای ضدترنس دامن میزنند (آن هم در زمینههای مختلف، اعم از سیاست، قوانین، کمپینهای شایعهسازی و رواج اطلاعات غلط و …) و بسیار بعید است که با آموزش یا افزایش سطح آگاهی رفتارهای ترنسستیزانه خود را کنار بگذارند (البته مگر اینکه تحت پروسه دگرگونی فلسفی جامعی قرار گیرند).
▪️ترنسخواه Tranny-chaser
ترنسخواه به افرادی(معمولاً مردان سیسجندر) گفته میشود که نسبت به افراد ترنس کشش داشته و/یا میخواهند با افراد ترنس رابطه جنسی یا عاشقانه برقرار کنند، یا افراد ترنس را به چشم فتیش جنسی خود مینگرند. ترنسخواه در حالت کلی واژهای توهینآمیز در نظر گرفته میشود.
▪️ترنس-فمینیسم Trans-feminism
ترنس-فمینیسم جنبشی فمینیستی است که تجربیات و حقوق افراد ترنسجندر را در نظر میگیرد.
▪️ترنسکشوال Transsexual
ترنسکشوال واژهای است که سابقاً در جامعه پزشکی به افرادی گفته میشد که هویت جنسیتی آنها با جنسی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده متفاوت است. افراد ترنسکشوال ممکن است ترجیح دهند یک یا چند مورد از اقدامات پزشکی (نظیر هورمون درمانی، جراحی تصدیق جنسیت و …) در جهت همسوسازی جسم و هویت جنسیتی خویش انجام دهند، یا اینکه تمایلی به انجام اقدامات پزشکی نداشته باشند. واژه ترنسکشوال اغلب (اما نه همیشه) تجربه جنسیت افراد را به تشخیص پزشکی یا تغییرات پزشکی – مثلا هورمون درمانی یا جراحی – در جهت دگرگونسازی آناتومی و ظاهر فرد و همخوانسازی آن با هویت جنسیتی وی پیوند میزند. واژه «ترنسکشوال» به دلیل پیشینهای که داشته و با توجه به اینکه به اختلالات روانپزشکی یا مسائل پزشکی پیوند زده میشده است، واژه منسوخی است و بسیاری از افراد آن را توهینآمیز میدانند. بنابراین این واژه نباید برای اشاره به افرادی به کار برده شود که خود را با این واژه هویتیابی نمیکنند.
▪️ترنسناآگاه Trans-unaware
بعضی از رفتارهایی که نشان از ترنسفوبیا (ترنسستیزی) دارند، از ناآگاهی (یا کماطلاعی) مردم نسبت به افراد ترنسجندر و تجربیاتشان ناشی میشوند؛ به این دست برخوردها اصطلاحاً «ترنسناآگاهانه» گفته میشود. افراد ترنسناآگاه معمولاً «ترنسستیزان غیرفعال» محسوب میشوند (یعنی مثلاً فقط موقعی که با فرد ترنسی برخورد میکنند، یا فقط موقعی که سر صحبت درمورد افراد ترنس باز میشود، رفتارهای ترنسستیزانه را از خود بروز میدهند)، و ممکن است با افزایش سطح آگاهی و اطلاعات خود درمورد زندگی و مسائل افراد ترنسجندر، رفتارهای ترنسستیزانه خود را کنار بگذارند.
▪️ترنسنامطمئن Trans-suspicious
افراد «ترنسنامطمئن» افرادی هستند که از وجود افراد ترنسجندر آگاه هستند و میدانند که بهتر است با این افراد (تا حدی) مدارا کنند، اما مرتباً دیدگاهها و سیاستهای مربوط به ترنسجندر را زیر سوال میبرند (و گاهی نیز فعالانه تلاش میکنند تا از اعتبار آنها بکاهند). به عنوان مثال، فردی ترنسناآگاه ممکن است با من نوعی محترمانه برخورد کند و از نسبت دادن جنسیت اشتباه به من نوعی خودداری کند، اما نسبت به بقیه افراد ترنس مرتباً شک و تردید داشته باشد که آیا این افراد «ترنس واقعی» هستند یا باید اجازه ترنزیشن (گذار) را داشته باشند یا نه.
▪️ترنی Tranny
ترنی مخفف ترنس است؛ واژهای توهینآمیز بوده که برای اشاره به زنان ترنسجندر مورد استفاده قرار میگیرد. اشکالی ندارد اگر خود زنان ترنس این واژه را برای اشاره به خود به کار ببرند، اما دیگران نباید این واژه را برای اشاره به زنان ترنس به کار ببرند.
▪️تصدیق جنسیت مجدد و بازگشت به وضعیت سابق Detransition
دیترنزیشن Detransition (گذار مجدد، تصدیق جنسیت مجدد) که گاهی ریترنزیشن Retransition نیز گفته میشود، نام پروسهای است که طی آن افراد ترنسجندر دیگر خود را ترنسجندر نمیدانند و یا به وضعیت سابق خود بازمیگردند. دیترنزیشن نیز درست مانند ترنزیشن، روشی واحد و چهارچوب از پیش تعیین شدهای ندارد. افراد مختلف ممکن است متدهای بسیار متفاوتی را برای تصدیق جنسیت مجدد در پیش گیرند، که از آن جمله میتوان به تصدیق مجدد ابراز جنسیتی (بازگشت به پوشش و رفتار سابق)، تصدیق مجدد هویت اجتماعی، تصدیق مجدد مدارک شناسایی قانونی، و/یا تصدیق مجدد آناتومی اشاره نمود.
▪️تفکیک جنس/جنسیت Sex/Gender Distinction
تفکیک جنس/جنسیت باور بر این است که جنس و جنسیت دو مقوله کاملاً جدا از هم هستند. به عنوان مثال، بعضی از فمینیستها جنس فیزیکی و جنسیت اجتماعی (نقشهای جنسیتی) را کاملاً مجزا از هم میدانند. بعضی از افراد ترنسکشوال نیز تفکیک مشابهی برای این موضوع قائل هستند، یعنی جنسیت را باور درونی از خود واقعی خویش میدانند که مستقل از جنسیت اجتماعی و جسم فیزیکی آنها است. جولیا سرنو بر این عقیده است که تفکیک کامل جنس/جنسیت این حقیقت را نادیده میگیرد که: 1) هویت جنسیتی تا درجاتی از بیولوژی تاثیر میپذیرد، 2) جامعهپذیری بیولوژیکی، بیولوژی ما را تحتتاثیر قرار میدهد، و 3) «جنس» علاوه بر اینکه آناتومی ما را توصیف میکند، نوعی دستهبندی اجتماعی و قانونی نیز به حساب میآید.
▪️تیجیانسی TGNC
مخفف ترنسجندر و جنسیتنامنطبق (گاهی به آن مخفف «NB» به معنای غیرباینری نیز افزوده میگردد).
💠حرف ج
▪️جراحی انتساب مجدد جنس (SRS)
عبارت جراحی انتساب مجدد جنس یا Sex Reassignment Surgery را بعضی از پزشکان برای اشاره به دسته جراحیهایی که در جهت دگرگونسازی جنس بیولوژیک افراد انجام میپذیرند به کار میبرند. بسیاری از افراد عبارت «جراحی تصدیق جنسیت» یا Gender Confirmation Surgery را عبارت تأییدکنندهتری میدانند.
▪️جراحی بالاتنه Top Surgery
جراحی بالاتنه اصطلاحاً هم به جراحی تخلیه و مردانهسازی سینه و هم به جراحی بزرگ کردن پستان و زنانهسازی سینه گفته میشود.
▪️جراحی پایینتنه Bottom Surgery
جراحی پایینتنه اصطلاحاً به جراحیهایی که روی ناحیه تناسلی انجام میپذیرد، مثل جراحی واژینوپلاستی، فالوپلاستی، متودیوپلاستی و … گفته میشود.
▪️جراحی تأیید جنسیت (GAS)
جراحی تأیید جنسیت یا Gender Affirming Surgery به مجموعه عملهای جراحی گفته میشود که به عنوان بخشی از پروسه گذار (ترنزیشن) افراد ترنس انجام میپذیرند. اینگونه نیست که همه افراد ترنس ترجیح دهند تحت عمل جراحی قرار گیرند، یا استطاعت مالی برای این نوع جراحیها را داشته باشند. برای اشاره به این دسته از جراحیها، واژگان دیگری نیز به کار برده میشود که از نظر بعضی از افراد اشتباه، توهینآمیز، یا منسوخ هستند: عمل تغییرجنس (Sex Change Operation)، جراحی انتساب مجدد جنسیت (Gender Reassignment/Realignment Surgery) چون جنسیت با انجام عمل جراحی تغییر نمیکند، جراحی انتساب مجدد جنس (Sex Reassignment/Realignment Surgery)، و غیره. بهترین و تاییدکنندهترین عبارتی که برای اشاره به این دست جراحیها مورد استفاده قرار میگیرد، عبارت جراحی تصدیق جنسیت (Gender Confirmation/Confirming Surgery) و جراحی تأیید جنسیت است. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مقاله مرتبط را از اینجا مطالعه نمایید.
▪️جندر ایفوریا Gender Euphoria (شادمانی جنسیتی)
شادمانی جنسیتی اصطلاحی است که توسط اعضای جامعه ترنس ایجاد گردیده و به احساس شادی و لذتی گفته میشود که فرد ترنس به خاطر زیستن در نقش جنسیتی صحیح خویش در جامعه، در خود احساس میکند. شادمانی جنسیتی خلاف ملال جنسیتی است که مسئله را در حیطه علم آسیبشناسی برده و با مفهوم غم و ناراحتی همراه است. بعضی از افراد ترنس بر این عقیده هستند که شادمانی جنسیتی لازمهٔ ترنس بودن است، نه ملال جنسیتی.
▪️جندر آپتتیک Gender Apathetic (جنسیت بیتفاوت)
جندر آپتتیک به فردی گفته میشود که خود را با هیچ جنسیت یا برچسب جنسیتی قویاً هویتیابی نمیکند. بعضی از افراد جندر آپتتیک از واژگانی استفاده میکنند که ارتباط آنها با جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده را نشان میدهد – مثلا سیسآپتتیک یا ترنسآپتتیک – با این حال بعضی از افراد جندر آپتتیک نیز از این واژگان استفاده نمیکنند. بهطورکلی افراد جندر آپتتیک نسبت به اینکه دیگران هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتی را چگونه برداشت یا نامگذاری می کنند، انعطافپذیر، آسانگیر، و «بیتفاوت» هستند.
▪️جندر دیسفوریا Gender Dysphoria (ملال جنسیتی)
ملال جنسیتی هم نوعی تشخیص پزشکی است و هم واژهای غیررسمی که به احساس پریشانی یا احساسات چالشبرانگیزی گفته میشود که افراد بدلیل ناهمخوانی جنسیت خود با جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده در خود احساس میکنند. تشخیص پزشکی ملال جنسیتی یعنی اینکه رواندرمانگر ناراحتی و پریشانی ناشی از ناهمخوانی جنس نسبت داده شده به فرد در بدو تولد (مذکر، مونث، یا اینترسکس) با جنسیتی که فردی خود را با آن هویتیابی نموده تشخیص میدهد. ملال جنسیتی در حالت غیررسمی نیز به ناراحتی ناشی از ناهمخوانی تعاملات، نقش اجتماعی، خصوصیات فیزیکی، یا اعضای بدن فرد با جنسیتی که خود را با آن هویتیابی یا ابراز میکند گفته میشود. در گذشته ملال جنسیتی، «اختلال هویت جنسیتی (GID)» نامیده میشد. امروزه دیگر عبارت اختلال هویت جنسیتی مورد استفاده قرار نمیگیرد، چرا که ملال جنسیتی نوعی اختلال روانی محسوب نمیشود. امروزه دیگر واژه «ترنسکشوالیسم» نیز برای توصیف ملال جنسیتی مورد استفاده قرار نمیگیرد. ملال جنسیتی لازمۀ ترنس بودن نیست.
▪️جندر نرماتیو Gender Normative (جنسیتهنجار)
واژه جندر نرماتیو در توصیف رفتارها یا هویتهای جنسیتی به کار میرود که در راستای هنجارها و انتظارات اجتماعی قرار دارند. همچنین، جندر نرماتیو یا جندر استریت (به انگلیسی: gender straight) به فردی گفته میشود که ابراز جنسیتیاش چه بصورت طبیعی یا چه به انتخاب خویش، در راستای انتظارات جنسیتی جامعه قرار دارد.
▪️جندربلنک Genderblank
جندربلنک یعنی نداشتن هیچگونه جنسیتی. همچنین، جنسیتی است که تا حد زیادی توصیفناشدنی است بطوریکه فرد جندربلنک موقعی که تلاش میکند جنسیت خود را توصیف کند آن را تنها بصورت فضایی تهی احساس میکند.
▪️جندرفاک Genderfuck
جندرفاک واژهای شبیه به جندربندر Gender bender است، و معنایش به چالش کشیدن یا برچیدن باینریانگاری جنسیت و کلیشههای جنسیتی در فرهنگ یا جامعهای مشخص از طریق هویت جنسیتی، ابراز جنسیتی، یا بیان جنسیتی است. به عنوان مثال، فردی که ریش خود را بلند میگذارد و آرایش اغراقآمیز زنانهای میکند، به نوعی کلیشههای جنسیتی را به بازی میگیرد.
▪️جندرفلاکس Genderflux (جنسیت جاری)
جندرفلاکس نوعی هویت جنسیتی با شدت متغیر است، بطوریکه فرد جندرفلاکس ممکن است روزی خود را بدون جنسیت بداند و روزی دیگر جنسیتی را قویاً در خود حس کند. تفاوت جندرفلاکس با جندرفلوید در این است که جندرفلوید بین جنسیتهای مختلف جابهجا میشود، اما جندرفلاکس بین شدتهای مختلف یک جنسیت در جریان است. فرد جندرفلاکس مانند فرد جندرفلویدی است که هویت جنسیتی وی روی طیفی از ایجندر (بیجنسیت بودن) تا داشتن یک یا چند هویت جنسیتی در جریان است. جنسیت افراد جندرفلاکس روی طیفی از شدت 0% که میتواند ایجندر (بیجنسیت بودن) باشد، تا شدت 50% که دمیجندر (نیمهجنسیتی) نامیده میشود، تا شدت 100% که فرم کامل جنسیت است، یا هر شدت دیگری بین مواردی که ذکر گردید نظیر لیبراجندر و پاراجندر، در جریان است.
▪️جندرفلوید Genderfluid (جنسیت سیال)
واژه جندرفلوید هم برای توصیف هویت جنسیتی به کار میرود و هم برای توصیف ابراز جنسیتی. جندرفلوید به فردی گفته میشود که بین چند جنسیت جابهجا میشود یا جنسیتش بهمرور زمان تغییر پیدا میکند. مثلاً جنسیت فردی جندرفلوید ممکن است روز به روز، ماه به ماه، سال به سال، یا ده سال به ده سال تغییر پیدا کند. مثلاً یک شخص جندرفلوید ممکن است روزی هم پسر باشد و هم دختر، و روز دیگر بیجنسیت باشد.
▪️جندرفوبیا Gender Phobia (جنسیتستیزی)
جندرفوبیا به احساس ترس و نفرت نسبت به هویتهای جنسیتی و ابرازهای جنسیتی مختلف گفته میشود.
▪️جندرکوئیر Genderqueer
جندرکوئیر به افرادی گفته میشود که از کلیشههای جنسیتی که در بدو تولد براساس اندام جنسی به آنها نسبت داده شده و از آنها انتظار میرود، پیروی نمیکنند. افراد جندرکوئیر ممکن است خود را «مردان زنانه»، «زنان مردانه»، آندروجینگونه، خارج از دستهبندی «پسر/مرد» و «دختر/زن» و … هویتیابی و ابراز کنند. افراد جندرکوئیر ممکن است خود را ترنس نیز بدانند یا ندانند.
▪️جندرلیمینال Genderliminal (جنسیت آستانهای)
جندرلیمینال جنسیتی است در آستانه وجود داشتن و وجود نداشتن (در حقیقت جنسیتی است بین داشتن جنسیت و بیجنسیتی)؛ همچنین، جندرلیمینال به فردی گفته میشود که جنسیتی که دارد بین جنسیت و بیجنسیتی در گردش است.
▪️جندروکس Gendervex
جندروکس فردی که چندین جنسیت دارد بطوریکه همه آنها غیرقابلشناساییاند.
▪️جندروُید Gendervoid (تهیجنسیت)
جندروید جنسیتی تهی است (در اصل معنایی مشابه با جندرلس Genderless (فاقد جنسیت) داشته و کاربرد مشابهی نیز دارد).
▪️جنس Sex
جنس به دستهبندی کردن افراد برمبنای سیستم طبقهبندی بدن انسان و بیولوژی به عنوان مذکر، مونث، یا اینترسکس (بیناجنسی) گفته میشود. جنس معمولا در بدو تولد براساس دستگاه تولیدمثلی، هورمونها، کروموزومها، و سایر ویژگیهای جسمی به افراد نسبت داده میشود.
▪️جنس بیولوژیکی Biological Sex
جنس بیولوژیکی اصطلاحی پزشکی بوده و به خصوصیات کروموزومی، هورمونی، و آناتومیکی گفته میشود که جهت دستهبندی افراد به عنوان مونث، مذکر یا اینترسکس مورد استفاده قرار میگیرند. عبارت جنس بیولوژیکی اغلب به صورت «جنس»، «جنس فیزیکی»، «جنس آناتومیکی»، یا «جنس نسبت داده شده در بدو تولد» سادهسازی میشود.
▪️جنس منتسب در بدو تولد Sex Assigned At Birth
عبارت «جنس منتسب در بدو تولد» به معنای اقدام به انتساب یا تعیین جنسی مشخص برای افراد برمبنای کروموزومها، هورمونها، ارگانهای تولیدمثلی داخلی و خارجی، و صفات ثانویه جنسی آنهاست. عمل «نسبت دادن جنس در بدو تولد» را اغلب پزشکان در دوران بارداری والد یا بلافاصله بعد از متولد شدن نوزاد انجام میدهند. جنسی که در بدو تولد به فردی نسبت داده میشود، نشاندهنده یا تعیینکننده هویت جنسیتی او نیست.
▪️جنسیت Gender
جنسیت به درک فردی و/یا اجتماعی افراد از مرد بودن، زن بودن، یا نه مرد و نه زن بودن اطلاق میگردد. هنجارهای اجتماعی، انتظارات و نقشهای اجتماعی مرتبط با جنسیت، از دورانی به دوران دیگر، از مکانی به مکان دیگر، از فرهنگی به فرهنگ دیگر، و از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند.
▪️جنسیت اجباراً انتساب یافته در بدو تولد CAGAB
جنسیت اجباراً انتساب یافته در بدو تولد (به انگلیسی: Coercively Assigned Gender At Birth) به این معناست که جنسیتی برخلاف خواسته خود فرد در بدو تولد به وی تحمیل گردیده یا فردی که جنسیتی اجباراً به او انتساب یافته در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. این مخفف بیشتر در جامعه اینترسکس (بیناجنسی) به کار برده میشود. افراد اینترسکس از مخففهای CAFAB (جنسیت اجباراً زنانه شده در بدو تولد) و CAMAB (جنسیت اجباراً مردانه شده در بدو تولد) برای اشاره به اقدامات پزشکی که در دوران کودکی روی بدن افراد اینترسکس انجام پذیرفته تا جسم آنها را مطابق هنجار جامعه «عادیسازی» کنند، استفاده میکنند.
▪️جنسیت پرسشگر Gender Questioning
جنسیت پرسشگر به فردی گفته میشود که درمورد یک یا چند جنبه مختلف از جنسیت خود، مثلاً درمورد هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتی خود سردرگم بوده و میخواهد به اطمینان برسد.
▪️جنسیت خلّاق Gender Creative
جنسیت خلّاق به افرادی (مخصوصاً کودکان) گفته میشود که نوع هویتیابی یا ابراز جنسیتی آنها با انتظارات جامعه و فرهنگ همراستا نیست.
▪️جنسیت سوم Third Gender
جنسیت سوم واژهای است که ریشهاش به فرهنگها و جوامع غیرغربی بازمیگردد. جنسیت سوم نوعی دستهبندی جنسیتی بوده که همه افرادی را که جنسیت آنها منحصراً مرد یا زن تلقی نمیگردد یا چیزی متفاوت با مرد یا زن بودن است دربرمیگیرد.
▪️جنسیت قانونشکن Gender Outlaw
جنسیت قانونشکن به فردی گفته میشود که دلش نمیخواهد با تعاریف مرسوم از مرد و زن تعریف گردد، یا اصطلاحاً فردی است که در این جامعه ترنسستیز، دگرجنسگراهنجار و مردسالار، پای خود را فراتر از «قانون» جنسیت میگذارد.
▪️جنسیت گستر Gender Expansive
چترواژه جنسیت گستر به افرادی گفته میشود که تعریف مرسوم فرهنگ خود از جنسیت، و انتظارات جامعه خود از ابراز جنسیتی، هویتهای جنسیتی، نقشهای جنسیتی، و/یا سایر هنجارهای جنسیتی را گسترش میدهند. افراد جنسیت گستر معمولا خود را ترنسجندر هویتیابی میکنند؛ البته هر فرد دیگری که جنسیتش به نوعی به گسترش مفهوم جنسیت در جامعه کمک کند نیز فردی جنسیت گستر محسوب میشود.
▪️جنسیت گوناگون Gender Diverse
جنسیت گوناگون به نقشهای جنسیتی و/یا ابراز جنسیتی گفته میشود که همراستای انتظارات فرهنگی و اجتماعی نیستند. جنسیت نامنطبق و جنسیت مختلف مترادف این واژه محسوب میشوند.
▪️جنسیت مختلف Gender Variant
چترواژه جنسیت مختلف مثل جنسیت نامنطبق برای توصیف افرادی به کار میرود که هویت جنسیتی، ابراز جنسیتی، یا بیان جنسیتی آنها با هنجارهای اجتماعی یا گروه غالب در جامعه متفاوت است. این واژه بیشتر در متون پزشکی به کار میرود. بعضی از افراد این واژه را دوست ندارند چون بر این عقیده هستند که از معنای این واژه اینگونه برداشت میشود که هویتهای جنسیتی افراد غیرسیسجندر و بیان جنسیتی افراد جنسیت نامنطبق به اندازه افراد سیسجندر یا جنسیت منطبق، طبیعی یا عادی نیست. به همین دلیل به جای این واژه معمولاً از واژههای دیگری مانند جنسیت گستر Gender expansive یا جنسیت خلاق Gender creative استفاده میکنند.
▪️جنسیت نامنطبق Gender Nonconforming
جنسیت نامنطبق به افرادی گفته میشود که ابراز جنسیتی آنها با کلیشههای اجتماعی یا فرهنگی مرتبط با جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده همراستا نیست. واژه جنسیت نامنطبق نوعی هویت جنسیتی به حساب نمیآید، با این حال بعضی از افراد خود را با این واژه هویتیابی میکنند. افراد با هر جنسیتی – سیسجندر، ترنس، یا غیرباینری – ممکن است جنسیت نامنطبق نیز باشند. یکی از کاربردهای متداول این عنوان برای موقعی است که افراد بزرگسال، کودکان را به طور عام «جنسیت نامنطبق» مینامند تا بدینترتیب از نسبت دادن هویت جنسیتی یا گرایش جنسی خاص به کودکانی که هنوز کمسنوسال بوده و فرصت هویتیابی نیافتهاند خودداری ورزند.
▪️جیاسام GSM
مخفف اقلیتهای جنسی و جنسیتی.
▪️جییوآیالتیبیایجی QUILTBAG
مخفف کوئیر (یا پرسشگر)، نامطمئن، اینترسکس، لزبین، ترنس-استریسک*، بایسکشوال، ایسکشوال (یا حامی)، و گی (یا جندرکوئیر).
💠حرف ح
▪️حامی Ally
حامی فردی است که برای خاتمه دادن به ظلم و ستمی که به او امتیازاتی بخشیده تلاش میکند. افراد حامی به صدای افرادی که تحت ظلم و ستم قرار گرفتهاند گوش میسپارند و اجازه میدهند تا این افراد راهنمایشان باشند. از جمله اشکال ظلم و ستم نیز میتوان به تواناگرایی، سنگرایی، شنواگرایی، تبعیض طبقاتی، دوجنسگراستیزی، همجنسگراستیزی، ترنسستیزی، نژادپرستی، جنسیتزدگی، و … اشاره نمود.
💠حرف خ
▪️خردخشونت Microaggression
خُردخشونت به رفتارهای جزئی گفته میشود که خواه عمدی خواه سهوی، پیامهای منفی، خاصمانه، یا بدنامکنندهای را به هویتهای سرکوب شده در اجتماع نسبت میدهند. این رفتارها به افرادی که این نوع هویتها را دارند آسیب رسانده یا سبب شکلگیری کلیشههایی حول تجربیات آنها میشود. از جمله خُردخشونتها میتوان به این مثال اشاره کرد که وقتی فردی رنگینپوست را میبینیم، از انگلیسی صحبت کردن او تعریف کنیم (یعنی به طور پیشفرض در نظر بگیریم که هر فرد رنگینپوستی انگلیسیزبان نیست) یا مثلاً جوری صحبت کنیم که افرادی که ندانند اینگونه تصور کنند که «گی» کلمه بدی است و معنای بدی دارد.
▪️خطاب کردن با نام سابق Deadnaming
خطاب کردن فرد ترنس با نام سابق اصطلاحی برای مواقعی است که فرد ترنسی را که نام جدیدی برای خود برگزیده، با نام قبلی و سابقش خطاب کنیم. افراد ترنس به نام سابق خود اصطلاحا نام مرده یا «Dead name» میگویند.
▪️خنثیجنسیت Gender Neutral
جنسیت خنثی یا خنثیجنسیت هویتی زیر چترهای غیرباینری و ترنسجندر است. افراد خنثیجنسیت، هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتی خنثی داشته، یا ترجیح میدهند با ادبیات و ضمائر خنثیجنسیتی خطاب شوند. خنثیجنسیت بودن مشابه با ایجندر Agender (بیجنسیت) بودن، جندرلس Genderless (فاقد جنسیت) بودن یا نداشتن هیچگونه هویت جنسیتی است و گاهی با آنها همپوشانی نیز دارد. هویت نوتوا (Neutrois) غالباً نوعی هویت جنسیتی خنثی تعریف میشود.
💠حرف د
▪️دامجندر Domgender
دامجندر فردی که چندین جنسیت دارد بطوریکه یکی از آنها بر سایرین غالب است.
▪️دایادیسم Dyadism
دایادیسم نوعی رایج از سکسیسم (جنسیتزدگی) است و باور بر این دارد که همه انسانها مطلقا دایادیک (غیربیناجنسی) بوده و در قالب دو جنس زن و مرد جای میگیرند. دایادیسم عملا تبعیض علیه افراد اینترسکس است. این تبعیض میتواند شامل تلاش برای حذف افراد اینترسکس از جامعه، آزار و اذیت این افراد، سوءاستفاده پزشکی، سلب حق ازدواج، مخالفت مذهبی، خشونتهای حقوق بشری، و جنایاتی از سر تنفر در برابر افراد اینترسکس شود. دایادیسم بستری برای سایر اشکال سکسیسم از جمله باینریسم ایجاد میکند؛ باینریسم باور بر این دارد که فقط دو جنسیت مرد و زن وجود دارد. پزشکان بدلیل این باور، به وضعیت اینترسکس به چشم ناهنجاری مینگرند و در نتیجه روی بدن افراد اینترسکس اغلب در سنین بسیار پایین و بدون رضایت این افراد، جراحی «عادیسازی» یا «اصلاحکننده» انجام میدهند.
▪️دایادیک Dyadic (غیربیناجنسی)
دایادیک به افرادی گفته میشود که صفات جنسی آنها (کروموزومها، هورمونها، ارگانهای داخلی، یا آناتومی) به سادگی در یکی از قالبهای باینری جنسی (مذکر یا مونث) قرار میگیرد. واژه دایادیک صرفاً اطلاعاتی را درمورد صفات جنسی افراد در اختیار ما قرار میدهد، نه جنسیت افراد. بهطورکلی دایادیک فردی است که اینترسکس (بیناجنسی) نیست.
▪️دختر بیولوژیکی Biological Girl
دختر بیولوژیکی یا دختر ژنتیکی، واژهای نه چندان صحیح است که برای اشاره به افرادی که با جسم منتسب به زنان (AFAB) متولد شدهاند به کار میرود. به جای واژه «دختر بیولوژیکی» بهتر است از واژه «غیرترنس» یا «سیسجندر» استفاده شود.
▪️درگکینگ/درگکوئین Drag King/Drag Queen
درگکینگ/درگکوئین فردی است که در نمایش، ابراز جنسیتی اغراقشدهای داشته و کلیشههای جنسیتی را به نمایش میگذارد. افرادی که نمایشهای درگ را اجرا میکنند، میتوانند هر هویت جنسیتی یا گرایش جنسی را داشته باشند. اجرای نمایش درگ ارتباطی با جنس نسبت داده شده در بدو تولد به افراد، گرایش جنسی یا هویت جنسیتی آنها ندارد.
▪️دست برداشتن Desistance
«دست برداشتن Desistance» واژهای عمومی است و به توقف انجام هر کاری اشاره دارد، اما معمولا بهطور ویژه به پایان هویتیابی به عنوان ترنسجندر و ملال جنسیتی مربوط به آن اطلاق میگردد. افرادی که ترنزیشن مجدد (دیترنزیشن) انجام میدهند را دیترنزیشنکننده (Detransitioner) مینامند. ترنزیشن مجدد یا تصدیق جنسیت مجدد معمولا با پشیمانی از ترنزیشن (گذار) همراه است، اما همواره اینگونه نیست که هر فردی که ترنزیشن مجدد انجام میدهد لزوماً از ترنزیشن خود پشیمان شده باشد.
▪️دگرجنسگراهنجار Heteronormativity
هترونرماتیوگرایی یا دگرجنسگراهنجار به باور رایجی گفته میشود که میگوید همه مردم هتروسکشوال (دگرجنسگرا) بوده و دگرجنسگرایی را به عنوان «هنجار» پذیرفتهاند. واژه دگرجنسگراهنجار برای توصیف تبعیض علیه افراد غیردگرجنسگرا به کار میرود. در جوامع دگرجنسگراهنجار، این امکان وجود دارد که مردم یا سازمانهای مسئول، این نوع تبعیض سیستمیک را تشخیص ندهند یا سهواً به آن دامن بزنند.
▪️دگرگونه Otherkin
دگرگونه به افرادی واقعی گفته میشود که خود را به عنوان موجود دیگری به جز انسان هویتیابی میکنند. هر فرد دگرگونهای برای چرایی و چگونگی دگرگونه بودنش و نوع موجودیتی که دارد، استدلال مخصوص به خودش را دارد. دگرگونه نوعی هویت است، اما «هویت جنسیتی» محسوب نمیشود. با این حال بعضی از دگرگونهها هویت جنسیتی خود را به عنوان بخشی از هویت دگرگونه خود یا تحتتاثیر آن توصیف میکنند. مثلا یکی از افرادی که هویت جنسیتی غیرباینری داشت، متوجه شد که بهترین روش برای توصیف هویت جنسیتیاش این است که بگوید «جنسیت من اِلْف (آدمک) است.»
▪️دمیآندروجین Demiandrogyne (نیمهآندروجین)
دمیآندروجین (یا فرد دمیآندروجینگونه) نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که خود را نسبتا آندروجین میداند. دمیآندروجینها ممکن است خود را دمیجندر، غیرباینری، ترنسجندر، و … نیز بدانند.
▪️دمیبوی Demiboy (نیمهپسر)
دمیبوی نوعی هویت جنسیتی غیرباینری است و به فردی گفته میشود که خود را نسبتاً پسر، مرد، یا مردانه هویتیابی میکند. واژه دمیبوی صرفاً اطلاعاتی درمورد هویت جنسیتی فرد در اختیار ما قرار میدهد، نه جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به وی نسبت داده شده است. افراد دمیبوی ممکن است خود را سیسجندر یا ترنس بدانند.
▪️دمیجندر Demigender (نیمهجنسیتی)
دمیجندر نوعی هویت جنسیتی است و اشاره به افرادی دارد که ارتباطی جزئی و نه کامل، با هویت جنسیتی مشخصی در خود احساس میکنند. افراد دمیجندر اغلب خود را غیرباینری میدانند. چترواژه دمیجندر هویتهای جنسیتی غیرباینری را دربرگرفته و پیشوند «دمی -» را در ابتدای هر یک از جنسیتها میآورد تا نشان دهد فردی که خود را دمیجندر میداند، خود را با جنسیت مشخصی به طور نسبی هویتیابی میکند. از جمله هویتهای دمیجندر میتوان به دمیگرل، دمیبوی، دمیانبی، دمیترنس و … اشاره نمود.
▪️دمیگرل Demigirl (نیمهدختر)
دمیگرل نوعی هویت جنسیتی غیرباینری است و به فردی گفته میشود که خود را نسبتاً دختر، زن، یا زنانه هویتیابی میکند. واژه دمیگرل صرفاً اطلاعاتی درمورد هویت جنسیتی فرد در اختیار ما قرار میدهد، نه جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به وی نسبت داده شده است. افراد دمیگرل ممکن است خود را سیسجندر یا ترنس نیز بدانند.
▪️دمیبایجندر Demi-Bigender (نیمهدوجنسیتی)
دمیبایجندر جنسیتی است که زیر چتر بایجندر (دوجنسیتی) قرار دارد، و به فردی گفته میشود که خود را همزمان و به طور نسبی با دو جنسیت باینری هویتیابی میکند. افراد دمیبایجندر ممکن است بین دمیبوی بودن و دمیگرل بودن نیز جابهجا شوند (بیشتر شبیه به تجربهای که افراد جندرفلوید دارند).
▪️دمیفلاکس Demiflux (نیمهجاری)
دمیفلاکس هویتی جنسیتی است و به فردی گفته میشود که بخشی از جنسیت وی ایستا است و شدت بخش(ها)ی جنسیت دیگر وی در نوسان است. مثلا بخش ایستای جنسیت فرد دمیفلاکس میتواند زن باشد، و بخش دیگر جنسیت وی مرد؛ جنسیت مرد وی در نوسان است و بین شدت کامل (کاملا مرد بودن)، شدت نسبی (دمیبوی بودن)، و شدت صفر (ایجندر بودن) جابهجا میگردد؛ درحالیکه شدت جنسیت زن وی همواره پایدار است. به عبارت دیگر، دمیفلاکس فردی است پلیجندر یا بایجندر، که یکی از جنسیتهای وی ایستا بوده، اما شدت و حضور جنسیت دیگر وی متغیر است.
▪️دمیفلوید Demifluid (نیمهسیال)
دمیفلوید Demifluid یا دمیجندرفلوید Demigenderfluid (جنسیت نیمهسیال)، نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که جنسیت نسبتا سیال دارد (جندرفلوید است) و در عین حال سایر بخش(ها)ی جنسیت وی ایستا هستند؛ مثلا فردی که بخشی از جنسیت وی «زن» است و بخش دیگری از جنسیت وی که در نوسان نیز است، «مرد» است و «جندرکوئیر». به عبارت دیگر، دمیفلوید فردی است که بخشی از جنسیت وی ایستا است و بخش دیگری از جنسیت وی بین جنسیتهای مختلف جابهجا میشود. فرد دمیفلوید میتواند هر جنسیت ایستا و هر جنسیت سیالی داشته باشد. جنسیت سیال وی ممکن است دائماً در حال تغییر باشد، اما جنسیت ایستای وی همیشه ثابت است. به عبارت دیگر، دمیفلوید فردی است که چندین جنسیت دارد، بطوریکه بعضی از آنها سیالاند و بعضی دیگر ایستا.
▪️دمیمَسکآندروجینفلاکس Demimascandrogyneflux
دمیمسکآندروجینفلاکس نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که خود را (تقریبا) همیشه مرد میداند، اما بعضی از روزها خود را بیشتر مرد میداند و بعضی از روزها کمتر مرد. دمیمسکآندروجینفلاکس شبیه به دمیگای است، با این تفاوت که دمیگای خود را نسبتا مردانه میداند.
▪️دمینانباینری Deminonbinary
دمینانباینری یا دمیانبی Demienby، نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که خود را نسبتا غیرباینری میداند.
▪️دو روح Two-Spirit
دو روح چترواژهای است که برای اشاره به تنوع جنسیت و گرایش جنسی در جوامع بومیان (سرخپوستان) به کار میرود. این چترواژه را جوامع بومیان درست کردند تا مفاهیم سنتی و بومی جنسیت و سکشوالیتی را به عرصه آموزش و ادبیات معاصر غرب معرفی کنند. افراد دو روح اغلب نقشهای مهم و اساسی (مثلا نقش رهبر یا شفادهنده) را در جوامع خود ایفا میکنند. از واژه دو روح مفاهیم بسیاری برداشت میشود – و این اصطلاح انگلیسی برای هر فردی صدق نمیکند. دو روح واژهای فرهنگی بوده و مختص افرادی است که خود را بومی (سرخپوست) میدانند.
▪️دیاسجی DSG
مخفف گرایشهای جنسی و جنسیتهای گوناگون.
▪️دیدگاه مثبت نسبت به مقوله سکشوالیتی Sex-Positive
دیدگاهی است که تنوع سکشوالیتی انسان را با آغوش باز میپذیرد. دفاع از فرهنگ رضایتمحور، آگاهی از رابطه جنسی ایمن، و آموزش جامع مسائل جنسی از جمله اقدامات مرتبط با این دیدگاه به شمار میروند.
💠حرف ز
▪️زن Woman
زن انسانی است که براساس فاکتورهایی که برای خودش مهم است (مثل نقشها، رفتار، ابراز، و هویت جنسیتی، و/یا فیزیولوژی) خود را زن میداند. به عبارت دیگر، زن به کسی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را زن میداند. زن بودن به جنس/جنسیتی که در بدو تولد به فردی نسبت داده شده، یا ارگانهایی که فرد با آنها متولد شده یا میخواهد داشته باشد ارتباطی ندارد. هر کسی که خود را زن هویتیابی میکند، زن یا دختر است.
▪️زن به خنثی (FTN)
«اف تو ان» مخفف «زن به غیرباینری/خنثیجنسیت/نوتوا» است، و به افرادی گفته میشود که با جسم منتسب به زنان متولد شدهاند و بدن آنها طی دوران بلوغ دارای صفات ثانویه جنسی منتسب به زنان شده است، اما خود را با جنسیت زن هویتیابی نمیکنند. بعضی از این افراد مایل هستند پروسه ترنزیشن (گذار) خود را با انجام مراحل مختلفی (نظیر تغییر ظاهر و پوشش، تغییر نام، هورمون درمانی، عمل جراحی و …) از جنس/جنسیت زن به جنس/جنسیت خنثی/غیرباینری/نوتوا طی کنند. حائز اهمیت است که برای اشاره به هر فردی فقط از واژگانی استفاده کنید که خود را با آنها خطاب میکنند؛ بعضی از افراد غیرباینری/خنثیجنسیت/نوتوا واژههایی را ترجیح میدهند که در مفهوم آنها اشارهای به جنس نسبت داده شده در بدو تولد به آنها نشده باشد.
▪️زن به مرد (FTM)
عبارت مخفف زن به مرد بیشتر برای اشاره به مردان ترنس و افراد ترنسمردانهای به کار میرود که با جسم منتسب به زنان متولد شدهاند، اما خود را با جنسیت زن هویتیابی نمیکنند. بعضی از این افراد مایل هستند پروسه ترنزیشن (گذار) خود را با انجام مراحل مختلفی (نظیر تغییر ظاهر و پوشش، تغییر نام، هورمون درمانی، عمل جراحی و …) از جنس/جنسیت زن به جنس/جنسیت مرد/مردانه طی کنند. حائز اهمیت است که برای اشاره به افراد ترنس فقط از واژگانی استفاده کنید که خود را با آنها خطاب میکنند؛ بعضی از مردان ترنس و افراد ترنسمردانه واژههایی را ترجیح میدهند که در مفهوم آنها اشارهای به جنس نسبت داده شده در بدو تولد به آنها نشده باشد.
▪️زن به مرد به زن (FTMTF)
مخفف «زن به مرد به زن» برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد؛ به طور کلی به فردی گفته میشود که با جسم منتسب به زنان متولد گردیده، خود را زن هویتیابی نکرده است و پروسه ترنزیشن (گذار) از زن به مرد را طی کرده است، سپس به هر دلیلی مجدداً پروسه ترنزیشن (گذار) را از مرد به زن طی کرده و به جنس/جنسیتی که در بدو تولد به او نسبت داده شده بود بازگشته است (یا اصطلاحاً دیترنزیشن کرده است).
▪️زن به نامشخص FT*
اف تو استریسک مخفف زن به نامشخص است. این واژه برای اشاره به افراد ترنسجندری به کار میرود که با جسم منتسب به زنان متولد شده اند، اما خود را با جنسیت زن هویتیابی نمیکنند. (همواره از به کار بردن واژگانی که افراد برای اشاره به خود به کار نمیبرند، برای اشاره به آنها خودداری کنید).
▪️زن ترنس Trans Woman
زن ترنس فردی است که با جسم منتسب به مردان متولد شده و خود را زن میداند.
▪️زنانه Feminine
واژه «زنانه» به جنبههای جنسیتی مربوط به برساختهای اجتماعی و فرهنگی (از جمله نقشها، رفتارها، ابراز، هویت جنسیتی) گفته میشود که به نوعی به دختران و زنان نسبت داده میشوند.
▪️زنانه در مرکز Feminine-of-center
واژه «زنانه در مرکز» در توصیف افرادی به کار میرود که جنسیت خود را زنانه یا فم میدانند. بعضی از افراد زنانه در مرکز خود را با واژه «زن» هویتیابی میکنند، و بعضی خیر. بطور کلی زنانه در مرکز واژهای است که نشاندهنده دستهای از واژگان هویت جنسیتی و ابراز جنسیتی بوده و برای توصیف افرادی به کار میرود که هویت خود را در حالت کلی زنانه میدانند یا خود را به شیوهای زنانه ابراز میکنند، اما ضرورتاً خود را زن نمیدانند. افراد زنانه در مرکز ممکن است خود را «فم»، «ترنسزنانه» و … بدانند. واژه زنانه در مرکز صرفا اطلاعاتی را درمورد هویت جنسیتی افراد در اختیار ما قرار میدهد، نه جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده است.
▪️زنوجندر Xenogender
زنوجندر جنسیتی است که در قالب درک انسان از مفهوم جنسیت نمیگنجد. زنوجندر چترواژه گستردهای است که جنسیتهای غیرباینری بسیاری را دربرگرفته که با مفاهیمی که از دید مردم ارتباطی با جنسیت ندارند توصیف میگردند. به عنوان مثال، بعضی از زنوجندرها با مفاهیمی همچون حیوانات، گیاهان، یا سایر اشیاء/مخلوقات تعریف میشوند.
💠حرف س
▪️سافت بوچ Soft Butch
سافت بوچ هم نوعی هویت جنسیتی است و هم در توصیف ابراز جنسیتی نامنطبق افرادی به کار میرود که بعضی از خصوصیات مردانه یا بوچ را دارند، با این حال خود را با کلیشههای مرتبط با مردانگی یا لزبینهای سیسجندر بوچ کاملاً منطبق نمیکنند.
▪️سایکلوجندر Cyclogender
سایکلوجندر فردی که جنسیت وی با سیکل قاعدگیاش تغییر میکند.
▪️سبک زندگی Lifestyle
اصطلاح «سبک زندگی» عبارتی توهینآمیز و اشتباه بوده که توسط افراطگرایان ضد LGBTQ در جهت بدنام کردن این افراد به کار میرفته است. همانطور که سبک زندگی استریت (دگرجنسگرا) وجود ندارد، سبک زندگی LGBTQ نیز وجود ندارد.
▪️سکشوالیتی Sexuality (سکسوالیته)
به مجموعۀ جنس بیولوژیکی، گرایش جنسی، هویت جنسیتی، فعالیتهای جنسی، ترجیحات جنسی و … افراد اصطلاحاً سکشوالیتی یا سکسوالیته گفته میشود.
▪️سندجندر Cendgender
سندجندر به فردی گفته میشود که جنسیتش بین یک جنسیت و آنتیجندر همان جنسیت جابهجا میشود. در واژه سندجندر، بخش «جندر» را میتوان با نام جنسیتی که فرد خود را با آن هویتیابی کرده جایگزین نمود. به عنوان مثال، سندگرل فردی است که جنسیتش بین دختر بودن و آنتیگرل (غیردختر) بودن جابهجا میشود. سندجندر نوعی هویت جنسیتی سیال است.
▪️سیسسکسیسم Cissexism (همسوجنسیتزدگی)
سیسسکسیسم یا جندریسم (به انگلیسی: Genderism) سیستم سرکوبگرانه و تبعیضآمیزی است که میگوید فقط دو جنسیت (مرد و زن) باید وجود داشته باشد که هر یک از این جنسیتها با توجه به جنسی که در بدو تولد به افراد نسبت داده شده تعیین میگردد. این سیستم افراد سیسجندر (همسوجنسیت) را برتر و بالاتر از افراد ترنس میانگارد. سیسسکسیسم به باورهای آسیبزنندهای گفته میشود که میگویند سیسجندر بودن «عادی و طبیعی» و ترنس بودن «غیرعادی و غیرطبیعی» است. از جمله تفکرات سیسسکسیست میتوان به بررسی کردن جنسیتهای افراد ترنس بیش از افراد سیسجندر یا تعریف زیبایی براساس ظاهر افراد سیسجندر اشاره نمود. در تفکر سیسسکسیست، افراد سیسجندر گروه غالب را تشکیل میدهند و افراد ترنس/جنسیت نامنطبق گروه سرکوب شده و به حاشیه رانده شده را. سیسسکسیسم افرادی که جنسیت و/یا ابراز جنسیتی آنها خارج از چهارچوب سیسنرماتیو (همسوجنسیتهنجار) قرار میگیرد را سرکوب میکند.
▪️سیسسکشوال Cissexual (همسوجنس)
سیسسکشوال به فردی گفته میشود که ترنسکشوال نیست. اینکه بگوییم فردی سیسسکشوال است، بر این نکته تاکید دارد که این فرد با جنبههای پزشکی و قانونی پروسه ترنزیشن سروکار ندارد. اگر جنس و جنسیت را دو مقوله مستقل در نظر بگیریم، متوجه میشویم که یک فرد میتواند هم ترنسجندر باشد و هم سیسسکشوال.
▪️سیسهمانندساز Cissimilation
سیسهمانندساز انتظاری است که از افراد ترنس، به خصوص زنان ترنس میرود تا خود را با استانداردهای ظاهری و رفتاری سیسجندر (و اغلب دگرجنسگراهنجار) همانند کنند.
▪️سیس/سیسجندر Cis/Cisgender (همسوجنسیت)
سیسجندر (غیرترنس) فردی است که هویت جنسیتی و ابراز جنسیتیاش با جنس/جنسیتی که در بدو تولد به او نسبت داده شده همراستاست. به عنوان مثال، فردی که با اندام جنسی منتسب به مردان متولد شده، از او انتظار میرود همانند مردان رفتار کند، و خود را مرد میداند، اصطلاحاً یک مرد سیسجندر است. افرادی که میخواهند درمورد افراد ترنسجندر و غیرترنسجندر صحبت کنند، ترجیح میدهند به جای اینکه از واژه غیرترنسجندر، مرد عادی، زن ژنتیکی، پسر بیولوژیکی و … استفاده کنند، از واژه صحیح «سیسجندر» استفاده کنند؛ بدینترتیب اینگونه از کلام آنها برداشت نمیشود که افراد ترنسجندر متفاوت یا غیرعادی هستند.
▪️سیستم دروازهبانی Gatekeeping System
سیستم دروازهبانی اصطلاحی در جامعه ترنس بوده و در توصیف سیستم پزشکان و روانپزشکانی به کار میرود که تصمیم میگیرند به مراجعهکننده ترنسجندر اجازه برخورداری از خدمات پزشکی تصدیقکننده جنسیت را بدهند یا خیر.
▪️سیسهِت Cishet (غیرترنس دگرجنسگرا)
واژه «سیسهت» به یک معنا برای اشاره به افرادی به کار میرود که استریت (دگرجنسگرا) و سیسجندر (همسوجنسیتی) هستند، یعنی افرادی که هویت جنسیتی آنها با جنس/جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده مطابقت دارد، و نسبت به جنس/جنسیت مخالف خود کشش جنسی، عاطفی و احساسی دارند. بعضی از افراد خود را «سیسهت» یا «سیس-هت» مینامند، با این حال معمولا مردم برای اشاره به افراد دیگر این واژه را به کار میبرند.
▪️سیسی Sissy
واژه سیسی از واژه انگلیسی «Sister» به معنی خواهر گرفته شده است؛ واژهای است توهینآمیز که برای اشاره به پسران زنانه به کار میرود. سیسی نوعی هویت جنسی ترنسزنانه نیز محسوب میگردد.
💠حرف ش
▪️شیمیل She-Male
شیمیل واژهای توهینآمیز بوده که برای اشاره به زنان ترنسجندر پره-آپ یا نان-آپ مورد استفاده قرار میگیرد. این واژه در صنعت سکس/پورنوگرافی مشهور شده، و از نظر بسیاری از زنان ترنس توهینآمیز تلقی میشود، چرا که روی داشتن آلت تناسلی منتسب به مردان برای زنان ترنس تاکید دارد (که از نظر بسیاری از افراد این طرز نگاه نوعی شیءپنداری زنان ترنس است) و هویت زنان ترنس را با واژه «Male» به معنای مذکر بیاعتبار میکند. با این حال تعداد کمی از زنان ترنس نان-آپ ترجیح میدهند از این واژه برای اشاره به خود استفاده کنند. اشکالی ندارد اگر خود زنان ترنس این واژه را برای اشاره به خود به کار ببرند، اما دیگران نباید این واژه را برای اشاره به زنان ترنس به کار ببرند.
💠حرف ص
▪️صفات ثانویه جنسی Secondary Sex Characteristics
صفات ثانویه جنسی به خصوصیاتی گفته میشود که با شروع دوران بلوغ پدیدار میشوند. از جمله صفات ثانویه جنسی میتوان به رشد موهای صورت و بدن، رشد و شکلگیری عضلات، تغییرات صدا، رشد و شکلگیری پستان، و توانایی تولیدمثل اشاره نمود.
💠حرف ض
▪️ضمائر جدید Neo-pronouns
در زبان انگلیسی، ضمائری که برای اشاره به مردان و زنان به کار میرود باهم متفاوت است. ضمائر جدید در حقیقت ضمائری خنثیجنسیتی هستند که توسط بعضی از افراد غیرباینری یا جنسیت گوناگون مورد استفاده قرار میگیرند. به عنوان نمونه، ضمیر «ze/hir» و «ey/em» از جمله ضمائر جدید به شمار میروند.
▪️ضمائر خنثیجنسیتی Gender-Neutral Pronouns
همانگونه که میدانیم، در زبان انگلیسی، ضمائر اشاره به مردان و زنان باهم متفاوت است. ضمائر خنثیجنسیتی به ضمائری گفته میشود که طبق کلیشهها یا هنجارهای فرهنگی جامعه به دو دسته مذکر یا مونث، مردانه یا زنانه، یا مخصوص مردان یا زنان طبقهبندی نشدهاند. بعضی از افراد ترنسجندر و سیسجندر ممکن است ترجیح دهند با ضمائر خنثیجنسیتی خطاب شوند تا هم خود واقعیشان به رسمیت شناخته شوند و هم آنگونه که میخواهند مخاطب قرار گیرند. نمونههایی از ضمائر خنثیجنسیتی عبارتاند از: » they/them/theirs»، «ze/hir/hirs»، «ze/zir/zirs»، xe/xem/xyrs» و …
💠حرف ط
▪️طیف جنسیتی Gender Spectrum
طیف جنسیتی به این معنا است که جنسیت به صورت یک طیف گسترده بوده و فقط به دو جنسیت باینری (زن و مرد) محدود نمیشود.
💠حرف ظ
▪️ظلم و ستم درونیسازی شده Internalized Oppression
ظلم و ستم درونیسازی شده به وضعیتی گفته میشود که اعضای گروه به حاشیه رانده شدهای، کلیشههای منفی که توسط گروه غالب به آنها نسبت داده شده است را میپذیرند، و کمکم باور میکنند که پایینتر و پستتر از دیگران هستند. بهطورکلی، ظلم و ستم درونیسازی شده به احساس ترس و تنفر از خود به دلیل نوع هویت یا هویتهای خویش گفته میشود. بسیاری از افراد بدلیل این که از دوران کودکی نگرشی منفی درمورد هویتهای مختلف را آموختهاند، دچار ظلم و ستم درونیسازی شده میشوند. یکی از اشکال ظلم و ستم درونیسازی شده این است که افراد گروه به حاشیه رانده شده، باورهای نادرست و شایعاتی که به آنها نسبت داده میشود را میپذیرند.
💠حرف ع
▪️عبور کردن Passing
واژه «عبور کردن» با توجه به متنی که در آن به کار رفته معانی متفاوتی دارد. افراد ترنس این واژه را به معنی «دیده شدن به عنوان جنسیتی که خود را با آن هویتیابی یا ابراز میکنند» به کار میبرند. فرد توانخواهی که از دستگاه حرکتی بهره نمیجوید، این واژه را به معنی «دیده شدن به عنوان فردی با بدن توانا» به کار میبرد. مرد همجنسگرایی که طبق کلیشههای مردانه رفتار میکند، این واژه را به معنی «دیده شدن به عنوان مردی دگرجنسگرا» به کار میبرد، هر چند که خود را دگرجنسگرا نمیداند. مثلاً اگر مرد ترنسی با پوشش و ظاهر کاملاً مردانه در جامعه حضور پیدا کند بطوریکه دیگران از ظاهر او طوری برداشت کنند که او مردی سیسجندر است، اصطلاحاً میگوییم این مرد ترنس به عنوان مردی سیسجندر «عبور کرده» است.
💠حرف غ
▪️غیرباینری Non-Binary
چترواژه و هویت جنسیتی غیرباینری (که اختصاراً به آن انبی enby نیز گفته میشود)، جنسیتهایی را دربرمیگیرد که منحصراً در دسته مرد بودن یا زن بودن جای نمیگیرند. افرادی که خود را غیرباینری هویتیابی میکنند، جنسیت خود را به شیوههای مختلفی تجربه میکنند؛ مثلاً ممکن است جنسیت خود را ترکیبی از مرد و زن بودن، نه مرد و نه زن بودن، یا کلاً چیزی به جز مرد و زن بودن بدانند. بعضی از افراد غیرباینری خود را ترنس نیز میدانند، و بعضی خیر. اینکه فردی غیرباینری خود را ترنس بداند یا خیر، اغلب بستگی به این دارد که رابطه جنسیتش (حتی در حد نسبی) با جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به او نسبت داده شده چگونه باشد.
▪️غیرترنس Non-Trans
غیرترنس به افرادی گفته میشود که خود را ترنس نمیدانند، یا تجربه ترنسجندر بودن را نداشتهاند. غیرترنس مترادف سیسجندر (همسوجنسیت) است. پیشتر از لفظ «دختر ژنتیکی» یا «پسر بیولوژیکی» برای اشاره به افراد غیرترنس استفاده میشد که لفظ درستی نبود؛ این الفاظ بعدا با واژه «غیرترنس» که بار معنایی منفی نداشته جایگزین گردید. بعضی از فعالان ترنس موقعی که میخواهند برای مخاطبینی صحبت کنند که تا به حال واژه «سیسجندر» به گوششان نخورده، از واژه «غیرترنس» استفاده میکنند.
💠حرف ف
▪️فاآفافینه Fa’afafine
فاآفافینه به افرادی گفته میشود که در ساموآ، ساموآی آمریکا، یا دور از وطن خود جنسیت سوم یا نقشهای غیرباینری دارند. فاآفافینه هویت جنسیتی/نقش جنسیتی به رسمیت شناخته شدهای در جامعه سنتی ساموآیی است، و بخشی جداییناپذیر از فرهنگ مردم ساموآ به شمار میرود. فاآفافینه افرادی هستند که با جنسیت منتسب به مردان متولد شدهاند، و صراحتاً نقشهای جنسیتی منتسب به مردانه و زنانه را به شیوه منحصربهفردی در پلینزی به نمایش میگذارند. فاآفافینهها از رفتارهای اغراقآمیز منتسب به زنانه گرفته تا رفتارهای مرسوم منتسب به مردانه را از خود بروز میدهند.
▪️فردی با پیشینه ترنس-استریسک Person of Trans* History
اصطلاح «فردی با پیشینه ترنس-استریسک» به فردی گفته میشود که مراحل ترنزیشن (گذار) به جنسیت مرد یا زن را پشت سر گذاشته و دیگر خود را ترنس* نمیداند.
▪️فلویدفلاکس Fluidflux
فلویدفلاکس نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که جنسیت وی بین دو یا چند جنسیت در حرکت بوده و شدت آن نیز متغیر است. گاهی فلویدفلاکس را ترکیب دو هویت جندرفلوید و جندرفلاکس در نظر میگیرند. فلویدفلاکس شباهتی به مولتیجندر نیز دارد، از این جهت که فرد فلویدفلاکس میتواند همزمان چندین جنسیت را تجربه کند درحالیکه فقط شدت یکی از جنسیتهای وی متغیر است. مثلا فردی را در نظر بگیرید که احساس میکند هم مرد است و هم زن، اما فقط شدت جنسیت زن متغیر است.
▪️فم Femme
واژه فَم برای توصیف فردی به کار میرود که هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتیاش بیشتر به سمت زنانگی است. بعضی از فمها خود را به عنوان زن نیز هویتیابی میکنند، و بعضی خیر. واژه فم صرفاً اطلاعاتی را درمورد هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتی افراد در اختیار ما قرار میدهد، نه جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده است. لازم به ذکر است که با توجه به ریشه واژه فم، بسیاری از زنان لزبین استفاده از واژه فم توسط افراد دیگری که لزبین نیستند را اقدام تصرفگرانهای میدانند. به همین دلیل، بسیاری از افرادی که هویت جنسیتی خود را فم میدانند، به جای این که این واژه را به صورت «فَم» تلفظ کنند، آن را به صورت «فِم» تلفظ میکنند.
▪️فمآندروجین Femandrogyne (آندروجین زنانه)
فمآندروجین به فرد آندروجینی گفته می شود که بیشتر احساس زنانگی میکند تا مردانگی.
▪️فمینیست رادیکال ترنسناشمول TERF
فمینیست رادیکال ترنسناشمول (به انگلیسی: Trans-Exclusionary Radical Feminist)، به زنان سیسجندری گفته میشود که علیه حقوق افراد ترنسجندر میجنگند، چرا که باور دارند که افراد ترنسجندر آدمهای خطرناکی هستند. این افراد مخالف حضور زنان ترنس در فضاهای مخصوص زنانی هستند که با جسم منتسب به زنان متولد شدهاند، چون زنان ترنس را به عنوان یک زن قبول ندارند. از دیدگاه ایشان، پروسه ترنزیشن (گذار) بیمعنی بوده و هر فردی با همان جنسیتی شناخته میشود که در بدو تولد به او نسبت داده شده است. فمینیستهای رادیکال ترنسناشمول خود را با این عنوان خطاب نمیکنند، بلکه بر این عقیده هستند که افرادی منتقد جنسیت (به انگلیسی: Gender Critical) یا جنسیتبرانداز (به انگلیسی: Gender Abolitionist) هستند.
💠حرف ک
▪️کارگر جنسی Sex Worker
کارگر جنسی به فردی گفته میشود که شغلش ارائه خدمات جنسی، اجراهای جنسی، و/یا رفتارهای مشخص جنسی است. هر فردی با هر هویت جنسیتی یا گرایش جنسی ممکن است کارگر جنسی هم باشد. کارگری جنسی نوع هویت جنسیتی یا گرایش جنسی افراد را بیاعتبار نمیکند.
▪️کراسدرسر Cross-dresser (مبدلپوش)
کراسدرسر فردی است که لباسهای مختص جنس/جنسیت دیگری را میپوشد. افرادی که مبدلپوشی را جزئیجدایی ناپذیر از هویت خود میدانند، خود را مبدلپوش هویتیابی میکنند. واژه «ترنسوستایت» نیز اغلب هممعنی با این واژه درنظر گرفته میشود، با این تفاوت که بار معنایی منفی دارد. اجراکنندگان نمایش درگ نیز اغلب بیان جنسیتی اغراقشدهای از جنسیت مخالف خود دارند، با این حال اینگونه نیست که همه افراد درگ خود را کراسدرسر هویتیابی کنند. مبدلپوشی (اصطلاحا Cross-dressing) و درگ نوعی ابراز جنسیتی هستند و ضرورتاً فعالیتی در جهت برانگیختگی جنسی محسوب نمیشوند. مبدلپوشی نوعی گرایش جنسی یا هویت جنسیتی محسوب نمیشود.
▪️کرهٔ هویتی Identity Sphere
کرهٔ هویتی ایدهای است که میگوید هویتهای جنسیتی و ابرازهای جنسیتی روی یک مقیاس خطی قرار نمیگیرند، بلکه روی کرهای قرار می گیرند که فضای کافی برای همه نوع ابرازی را فراهم داشته و هیچیک از ابرازهای جنسیتی را برتر از دیگری نمیانگارد.
▪️کلیشه Stereotype
کلیشه به تعمیم دادن مفهومی به کل اعضای یک گروه گفته میشود، بطوریکه فردیت اعضای آن گروه نادیده انگاشته میشود. وقتی کلیشهای به گروهی نسبت داده میشود، صفاتی که با این کلیشه مطابقت ندارند نادیده گرفته میشوند، آنچه که با کلیشه همراستا است «منطقی» تلقی شده، و آنچه که با کلیشه همراستا نیست «استثناء» خوانده میشود یا در جهت مطابقت با کلیشه سوق داده میشود.
▪️کنتراجندر Contragender
کنتراجندر به فردی گفته میشود که خود را عمیقاً برخلاف هر چیزی یا بیشتر چیزهایی که با جنسیت نسبت داده شده به او مرتبط هستند، هویتیابی و تعریف میکند. یعنی در حقیقت فرد کنتراجندر، جنس و جنسیت نسبت داده شده به خود را نفی میکند اما خود را با جنسیت باینری دیگری هویتیابی نمیکند. انبیکنتراجندر، زن ترنس کنتراجندر، مرد ترنس کنتراجندر و … از جمله جنسیتهای زیرمجموعۀ کنتراجندر به شمار میروند.
▪️کنسجندر Cancegender
کنس جندر فردی است که در اصل ایجندر (بیجنسیت) بوده، با این حال جنسیتی سیال/جاری را نیز همراه با احساسات مربوط به آن تجربه میکند. این تجربیات جنسیتی ممکن است فرد را سردرگم و ناراحت ساخته و سبب شود تا وضعیت احساسی فرد از کنترل خارج شود بطوریکه خود تغییرات جنسیتی بیشتری را موجب شود. مترادف است با ایجندرفلوید.
▪️کواجندر Quoigender (جنسیت مجهول)
کواجندر به فردی اطلاق میشود که هویت جنسیتی و/یا جنسیتهای موجود برای او صدق نمیکنند. کواجندر به فردی اطلاق میشود که رابطهاش با جنسیت پیچیده است؛ فردی است که مطمئن نیست جنسیتی دارد یا نه، یا دقیقا نمیداند که هویت جنسیتی برای او چه معنایی دارد. کواجندر را میتوان خستگی و ناامیدی ناشی از جستجو برای یافتن عنوان هویت جنسیتی بهتر و مناسبتر برای خود، و جایگزینی برای واژه «پرسشگری» دانست. کواجندر به فردی اطلاق میشود که از جنسیت خسته شده و اهمیت چندانی به مفهوم جنسیت نمیدهد؛ ناامیدی از جنسیت.
▪️کوادجندر Quadgender (چهارجنسیتی)
کوادجندر هویتی جنسیتی است که میتوان آن را لفظا «چهارجنسیتی» یا «جنسیت چهارقلو» معنا کرد. افراد کوادجندر دقیقا چهار هویت جنسیتی را تجربه میکنند، چه بصورت همزمان و چه بصورت حرکت بین چهار جنسیت. این چهار هویت جنسیتی میتواند مرد، زن، و/یا هویتهای غیرباینری باشد.
▪️کوازایجندر Quasigender (جنسیت نسبتاً کامل)
کوازایجندر نوعی هویت جنسیتی است و به فردی اطلاق میگردد که خود را نسبتا (اما نه بهطور کامل) با یک جنسیت یا دستهای از جنسیتها هویتیابی میکند. این واژه همچنین به افرادی اطلاق میشود که خود را با هویت جنسیتی مشخصی (چه باینری و چه غیرباینری) هویتیابی میکنند، اما از معنای هویتیابی به عنوان این جنسیت(ها) کاملا مطمئن نیستند. کوازایگرل Quasigirl (دختر نسبتاً کامل)، کوازایگای Quasiguy (پسر نسبتاً کامل)، کوازاینوترل Quasineutral (خنثای نسبتاً کامل)، و کوازایفلوید Quasifluid (سیال نسبتاً کامل) از جمله جنسیتهایی هستند که زیرمجموعه کوازایجندر قرار میگیرند.
▪️کولجندر Collgender
کولجندر به فردی گفته میشود که پنجندر نیست، اما جنسیتهای بسیاری دارد بطوریکه قادر به توصیف آنها نیست.
▪️کوینتجندر Quintgender (پنججنسیتی)
کوینتجندر نوعی هویت جنسیتی است که میتوان آن را لفظا «پنججنسیتی» یا «جنسیت پنجقلو» معنا کرد. افراد کوینتجندر دقیقا پنج هویت جنسیتی را تجربه میکنند، چه بصورت همزمان و چه بصورت حرکت بین پنج جنسیت. این پنج هویت جنسیتی میتواند مرد، زن، و/یا هویتهای غیرباینری باشد.
▪️کوئیر Queer
چترواژه کوئیر به افرادی اطلاق میشود که گرایش جنسی و/یا هویت جنسیتی آنها خارج از هنجار سیسجندر/استریت قرار میگیرد. کوئیر در معنای دیگر، واژهای توهینآمیز به معنای «عجیب و غریب» است که برای اشاره به افرادی که استریت (دگرجنسگرا) و/یا سیسجندر (همسوجنسیت) نیستند به کار میرود. با توجه به اینکه این واژه پیشینه معنایی توهینآمیزی داشته و هنوز هم در بسیاری از جوامع با همان معنای توهینآمیز سابقش به کار میرود، بعضی از افراد الجیبیتیکیو ترجیح میدهند این واژه را برای اشاره به خود به کار نبرند. گاهی واژه «کوئیر» به جای کل مخفف LGBTQ به کار میرود (یعنی به جای اینکه بگویند «افراد LGBTQ»، میگویند «افراد کوئیر»).
▪️کیاسجندر Chaosgender (جنسیت شورشی)
کیاسجندر جنسیتی است که کارهای سردرگمکننده بسیاری از آن سر میزند و برای هیچکس معنا و مفهوم مشخصی ندارد. کیاسجندر به فردی گفته میشود که جنسیت وی تا حد زیادی غیرقابلپیشبینی است.
💠حرف گ
▪️گرایش جنسی Sexual Orientation
گرایش جنسی به کشش جنسی افراد نسبت به افراد دیگر گفته میشود. بعضی از افراد خود را گی (مرد همجنسگرا)، استریت (دگرجنسگرا)، بای (دوجنسگرا)، پن (همهجنسگرا)، یا لزبین (زن همجنسگرا) میدانند یا از واژههای دیگری برای توصیف گرایش جنسی خود استفاده میکنند. گرایش جنسی ممکن است ایستا یا سیال باشد.
▪️گرلفلاکس Girlflux
گرلفلاکس هویتی جنسیتی است و به فردی گفته میشود که در اغلب اوقات بیشتر احساس زن بودن میکند یا خود را کاملا زن میداند، اما درجات مختلفی از هویت زن را تجربه میکند، صرفنظر از اینکه در بدو تولد چه جنس/جنسیتی به او نسبت داده شده باشد. مثلا فردی را در نظر بگیرید که هویت زن را با شدت 0% (ایجندر)، 50% (دمیگرل)، 100% (زن)، یا هر چیزی بین اینها مانند پاراگرل Paragirl یا لیبرافمنن Librafeminine احساس میکند. شدت هویت جنسیتی فرد میتواند در هر بازه زمانی تغییر کند.
▪️گریجندر Greygender (جنسیت خاکستری)
گری جندر نوعی هویت جنسیتی غیرباینری بوده و به فردی گفته میشود که احساسات در هم آمیختهای درمورد هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتی دارد، بطوریکه خود را به طور کامل با جنسیتی باینری که منحصراً مرد یا زن باشد هویتیابی نمیکند. افراد گریجندر ممکن است هویت جنسیتی خود را چیزی بین ایجندر (بیجنسیت) بودن و جنسیتهای دیگری بدانند، یعنی نه کاملاً بدون جنسیت باشند و نه کاملاً دارای هویتی جنسیتی. به عبارت دیگر، گرِیجندر به فردی اطلاق میشود که هویت جنسیتی خود را (حداقل نسبتاً) خارج از چهارچوب باینری جنسیت میداند، و احساس شک و تردید قوی اما طبیعی نسبت به هویت جنسیتی یا ابراز جنسیتی خود دارد. میتوان گفت افراد گریجندر نه کاملاً بیجنسیت یا بیابراز جنسیتی هستند، و نه کاملاً «با»جنسیت. بهطور خلاصه، آنها میدانند که جنسیت(هایی) دارند، اما یا جنسیتشان غیر قابل تعریف است، یا خیلی روی مفهوم جنسیت حساب باز نمیکنند.
💠حرف ل
▪️لیبراجندر Libragender
لیبراجندر نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که بیشتر خود را ایجندر (بیجنسیت) میداند، با این حال ارتباط مشخصی با جنسیت دیگری نیز در خود احساس میکند. افراد لیبراجندر از 1 تا 49% ارتباطی با جنسیت دیگری در خود احساس میکنند.
▪️لیبرافلوید Librafluid
لیبرافلوید نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که بیشتر خود را ایجندر (بیجنسیت) میداند، با این حال ارتباطی قوی در خود احساس میکند که بین جنسیتهای دیگر در جریان است. لیبرافلوید شبیه به جندرفلوید است، با این تفاوت که فرد لیبرافلوید بیشتر خود را ایجندر (بیجنسیت) میداند. به عبارت دیگر، لیبرافلوید فردی است که در اکثر مواقع ایجندر (بیجنسیت) است، با این حال از احساسی قوی برخوردار بوده که بین مردانگی و زنانگی در نوسان است.
▪️لیبرافِمِنِن Librafeminine
لیبرافِمِنِن نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که بیشتر خود را ایجندر (بیجنسیت) میداند، با این حال ارتباط کمی با زنانه/زن بودن نیز در خود احساس میکند. لیبرافمنن مشابه با دمیگرل (نیمهدختر) است، با این تفاوت که فرد لیبرافمنن مشخصا ایجندر (بیجنسیت) و زن است بطوریکه ایجندر بودن وی پررنگتر از زن بودن وی است، درحالیکه فرد دمیگرل نسبتاً زن بوده و علاوه بر آن، جنسیت(ها)ی دیگری را نیز به طور نسبی تجربه میکند.
▪️لیبرامَسْکِلِن Libramasculine
لیبرامَسْکِلِن نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که بیشتر خود را ایجندر (بیجنسیت) میداند، با این حال ارتباط کمی با مردانه/مرد بودن نیز در خود احساس میکند. لیبرامسکلن مشابه با دمیبوی (نیمهپسر) است، با این تفاوت که فرد لیبرامسکلن مشخصا ایجندر (بیجنسیت) و مرد است بطوریکه ایجندر بودن وی پررنگتر از مرد بودن وی است، درحالیکه فرد دمیبوی نسبتاً مرد بوده و علاوه بر آن، جنسیت(ها)ی دیگری را نیز به طور نسبی تجربه میکند.
💠حرف م
▪️ماوریک Maverique (جنسیت تکرومآب)
ماوریک نوعی هویت جنسیتی غیرباینری بوده که روی تجربه درونی جنسیت تاکید دارد. ماوریک به فردی گفته میشود که هسته جنسیت یا هویت جنسیتیاش مستقل از دستهبندیها و تعاریف موجود از جنسیت (از جمله مرد یا زن، مذکر یا مونث، مردانه یا زنانه، و آندروجینگونه یا خنثی) است.
▪️مدافع Advocate
مدافع به کسی گفته میشود که فعالانه در تلاش است تا به نابرابری و تبعیض پایان دهد، دیگران را آموزش دهد، و در راستای برابری اجتماعی برای گروهی به حاشیه رانده شده گام بردارد.
▪️مذکر Male
مذکر نوعی جنس است که معمولاً در بدو تولد برمبنای کروموزومها (مثلاً XY)، ژن، سطح و عملکرد هورمونها، و آناتومی تولیدمثلی/جنسی (مثلا آلت تناسلی منتسب به مردانه، بیضهها) به افراد نسبت داده میشود.
▪️مرد Man
مرد انسانی است که براساس فاکتورهایی که برای خودش مهم است (مثل نقشها، رفتار، ابراز، و هویت جنسیتی، و/یا فیزیولوژی) خود را مرد میداند. به عبارت دیگر، مرد به کسی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را مرد میداند. مرد بودن به جنس/جنسیتی که در بدو تولد به فردی نسبت داده شده، یا ارگانهایی که فرد با آنها متولد شده یا میخواهد داشته باشد ارتباطی ندارد. هر کسی که خود را مرد هویتیابی میکند، مرد یا پسر است.
▪️مرد به خنثی (MTN)
«ام تو ان» مخفف «مرد به غیرباینری/خنثی جنسیت/نوتوا» است، و به افرادی گفته میشود که با جسم منتسب به مردان متولد شدهاند و بدن آنها طی دوران بلوغ دارای صفات ثانویه جنسی منتسب به مردان شده است، اما خود را با جنسیت مرد هویتیابی نمیکنند. بعضی از این افراد مایل هستند پروسه ترنزیشن (گذار) خود را با انجام مراحل مختلفی (نظیر تغییر ظاهر و پوشش، تغییر نام، هورمون درمانی، عمل جراحی و …) از جنس/جنسیت مرد به جنس/جنسیت خنثی/غیرباینری/نوتوا طی کنند. حائز اهمیت است که برای اشاره به هر فردی فقط از واژگانی استفاده کنید که خود را با آنها خطاب میکنند؛ بعضی از افراد غیرباینری/خنثی جنسیت/نوتوا واژههایی را ترجیح میدهند که در مفهوم آنها اشارهای به جنس نسبت داده شده در بدو تولد به آنها نشده باشد.
▪️مرد به زن (MTF)
عبارت مخفف مرد به زن بیشتر برای اشاره به زنان ترنس و افراد ترنسزنانهای به کار میرود که با جسم منتسب به مردان متولد شدهاند، اما خود را با جنسیت مرد هویتیابی نمیکنند. بعضی از این افراد مایل هستند پروسه ترنزیشن (گذار) خود را با انجام مراحل مختلفی (نظیر تغییر ظاهر و پوشش، تغییر نام، هورمون درمانی، عمل جراحی و …) از جنس/جنسیت مرد به جنس/جنسیت زن/زنانه طی کنند. حائز اهمیت است که برای اشاره به افراد ترنس فقط از واژگانی استفاده کنید که خود را با آنها خطاب میکنند؛ بعضی از زنان ترنس و افراد ترنسزنانه واژههایی را ترجیح میدهند که در مفهوم آنها اشارهای به جنس نسبت داده شده در بدو تولد به آنها نشده باشد.
▪️مرد به زن به مرد (MTFTM)
مخفف «مرد به زن به مرد» برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد؛ بهطورکلی به فردی گفته میشود که با جسم منتسب به مردان متولد گردیده، خود را مرد هویتیابی نکرده است و پروسه ترنزیشن (گذار) از مرد به زن را طی کرده است، سپس به هر دلیلی مجدداً پروسه ترنزیشن (گذار) را از زن به مرد طی کرده و به جنس/جنسیتی که در بدو تولد به او نسبت داده شده بود بازگشته است (یا اصطلاحاً دیترنزیشن کرده است).
▪️مرد به نامشخص MT*
ام تو استریسک مخفف مرد به نامشخص است. این واژه برای افراد ترنسجندری به کار میرود که با جسم منتسب به مردان متولد شدهاند، اما خود را با جنسیت مرد هویتیابی نمیکنند. (همواره از به کار بردن واژگانی که افراد برای اشاره به خود به کار نمیبرند، برای اشاره به آنها خودداری کنید).
▪️مرد ترنس Trans Man
مرد ترنس فردی است که با جسم منتسب به زنان متولد شده و خود را مرد میداند.
▪️مردانه Masculine
واژه «مردانه» به جنبههای جنسیتی مربوط به برساختهای اجتماعی و فرهنگی (از جمله نقشها، رفتارها، ابراز، هویت جنسیتی) گفته میشود که به نوعی به پسران و مردان نسبت داده میشوند.
▪️مردانه در مرکز Masculine-of-center
واژه «مردانه در مرکز» در توصیف افرادی به کار میرود که جنسیت خود را مردانه یا مَسک میدانند. بعضی از افراد مردانه در مرکز خود را با واژه «مرد» هویتیابی میکنند، و بعضی خیر. بهطورکلی مردانه در مرکز واژهای است که نشاندهنده دستهای از واژگان هویت جنسیتی و ابراز جنسیتی بوده و برای توصیف افرادی به کار میرود که هویت خود را در حالت کلی مردانه میدانند یا خود را به شیوهای مردانه ابراز میکنند، اما ضرورتاً خود را مرد نمیدانند. افراد مردانه در مرکز ممکن است خود را «بوچ»، «استود»، «بوی»، «ترنسمردانه» و … بدانند. واژه مردانه در مرکز صرفاً اطلاعاتی را درمورد هویت جنسیتی افراد در اختیار ما قرار میدهد، نه جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده است.
▪️مسکآندروجین Mascandrogyne (آندروجین مردانه)
مسکآندروجین به فرد آندروجینی گفته می شود که بیشتر احساس مردانگی میکند تا زنانگی.
▪️ملال اجتماعی Social Dysphoria
ملال اجتماعی نوع مشخصی از ملال جنسیتی است که خود را به صورت احساس پریشانی و ناراحتی ناشی از ناهمخوانی جنسیت فرد با دیدی که اجتماع یا سایر افراد نسبت به او دارند، برچسبهایی که به او میزنند، شیوهای که او را خطاب میکنند، یا طرز برخوردی که با او براساس جنسیتش دارند گفته میشود. به عنوان مثال، زن ترنسی که ملال اجتماعی دارد، اگر در جامعه به چشم یک مرد نگریسته شود، با او همانند یک مرد برخورد شود، با نام منتسب به مردان خطاب شود، یا به عنوان یک مرد شناخته شود، احساس پریشانی یا ناراحتی میکند.
▪️ملال جسمی Body Dysphoria
ملال جسمی نوع مشخصی از ملال جنسیتی است که خود را بصورت احساس پریشانی یا ناراحتی نسبت به جنبههای مختلف بدن نشان میدهد. ملال جسمی ممکن است نسبت به آناتومی، شکل، سایز، کروموزومها، صفات ثانویه جنسی، یا اندامهای تولیدمثلی داخلی و … احساس گردد. ملال جسمی با اختلال خودزشتپنداری متفاوت است. ملال جسمی لازمهٔ ترنس بودن نیست؛ بعضی از افراد ترنس هیچگونه ملال جسمی در خود احساس نمیکنند.
▪️مولتیجندر Multi-gender (جنسیت چندگانه)
چترواژه مولتیجندر در توصیف افرادی به کار میرود که بیش از یک هویت جنسیتی را در خود احساس میکنند. از جمله جنسیتهایی که زیر چتر مولتیجندر قرار میگیرند، میتوان به بایجندر (دوجنسیتی)، ترایجندر (سهجنسیتی)، پنجندر (همهجنسیتی)، و پلیجندر (چندجنسیتی) اشاره نمود. گاهی «جندرفلوید» نیز زیر چتر مولتیجندر قرار میگیرد.
▪️مولتیفلاکس Multiflux
مولتیفلاکس چترواژهای است که تمامی جنسیتهایی با شدت متغیر که زیر چتر جندرفلاکس قرار داشته و از چند جنسیت تشکیل شدهاند را دربرمیگیرد. مولتیفلاکس معنایی شبیه به چترواژه مولتیجندر دارد. افراد مولتیفلاکس جنسیتهای خود را به شیوههای گوناگونی تجربه میکنند. مثلا ممکن است بین چند جنسیت در حرکت باشند و شدت جنسیتهای آنها مستقلانه تغییر کند. مثلا فردی را در نظر بگیرید که خود را مرد میداند، سپس خود را زن میداند و شدت هویت زن تغییر میکند. فرد مولتیفلاکس همچنین میتواند چند جنسیت را همزمان احساس کند، اما فقط شدت یکی از جنسیتها متغیر است. مثلا فردی را در نظر بگیرید که خود را مخلوطی از مرد و زن میداند، اما فقط شدت هویت مرد متغیر است.
▪️مونث Female
مونث نوعی جنس است که معمولاً در بدو تولد برمبنای کروموزومها (مثلاً XX)، ژن، سطح و عملکرد هورمونها، و آناتومی تولیدمثلی/جنسی (مثلاً واژن، رحم) به افراد نسبت داده میشود.
▪️میررجندر Mirrorgender (جنسیت آینهای)
میررجندر جنسیتی است که شکل جنسیتهای اطرافش را به خود میگیرد، و به فردی گفته میشود که جنسیت وی براساس جنسیت اطرافیانش تغییر میکند. مثلاً اگر فرد میررجندر در جمع مردان باشد، خود را مرد هویتیابی میکند، و اگر در جمع زنان باشد، خود را زن هویتیابی میکند.
▪️میسوجینی Misogyny (زنستیزی)
میسوجینی به نفرت از زنان و پست دانستن خصوصیات منتسب به زنان گفته میشود.
💠حرف ن
▪️نان-آپ Non-op (بدون عمل)
نان-آپ به فرد ترنسی گفته میشود که در جهت تصدیق جنسیت تحت هیچگونه عمل جراحی قرار نگرفته و مایل به انجام هیچگونه عمل جراحی نیست. بسیاری از افراد همین که خود را هویتیابی نموده یا به عنوان جنسیت صحیح خود در اجتماع زندگی میکنند، احساس شادمانی جنسیتی را از درون خود احساس میکنند و نیازی به انجام جراحی در خود نمیبینند.
▪️نانباینریفلاکس Nonbinaryflux
نانباینریفلاکس نوعی سیالیت جنسیتی و زیرمجموعهای از جندرفلاس است. نانباینریفلاکس به دسته افرادی گفته میشود که خود را هم ترنسجندر باینری و هم غیرباینری میدانند. جنسیت فرد نانباینریفلاکس بین غیرباینری بودن و مرد ترنس یا زن ترنس بودن در حرکت است. نانباینریفلاکس هم به عنوان چترواژه مورد استفاده قرار میگیرد و هم بهخودیخود نوعی جنسیت است.
▪️نسبت دادن جنسیت اشتباه Misgendering
نسبت دادن جنسیت اشتباه یعنی اینکه فردی را با ضمائر جنسیتی یا ادبیات جنسیتی اشتباهی خطاب کنیم که ارتباطی با هویت جنسیتی حقیقیاش نداشته باشد. مثلاً مردی ترنس را به اشتباه «خانم» خطاب کنیم یا لفظ جنسیتی «خوشگل» را برای او به کار ببریم.
▪️نقش جنسیتی Gender Role
نقش جنسیتی به علایق، رفتارها، آداب و معاشرت، و به طور کلی انتظارات و محدودیتهای فرهنگی و تاریخی گفته میشود که به جنسیت خاصی نسبت داده شده و براساس جنسیتی که در بدو تولد به افراد مختلف نسبت داده میشود از آنها انتظار میرود. نقشهای جنسیتی میتوانند توانبخش، سرکوبکننده، یا خنثی باشند. نقشهای جنسیتی ممکن است بهمرور زمان و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر کنند.
▪️نوترآندروجین Neutrandrogyne (آندروجین خنثی)
نوترآندروجین به فرد آندروجینی گفته میشود که ممکن است ترکیبی نسبی از زنانگی و مردانگی را در خود احساس کند، یا اینکه خود را هیچکدام نداند.
▪️نوتوا Neutrois
چترواژه نوتوا نوعی هویت جنسیتی غیرباینری بوده و در توصیف افرادی به کار میرود که جنسیت خود را منحصراً مرد یا زن نمیدانند. هویت جنسیتی نوتوا زیر چترهای جندرکوئیر یا ترنسجندر نیز قرار میگیرد. هیچ تعریف مشخصی از نوتوا وجود ندارد، چون افرادی که خود را نوتوا هویتیابی میکنند برداشت متفاوتی از جنسیت خود دارند. گاهی نوتوا معنای گستردهتری نیز داشته و سایر هویتهای جنسیتی از جمله غیرباینری، ایجندر (بیجنسیت)، جندرفلوید (جنسیت سیال)، یا جندرلس (فاقد جنسیت) را نیز دربرمیگیرد. بعضی از افراد، نوتوا را نوعی ترنسکشوال در نظر میگیرند. بعضی از افراد نوتوا ملال جنسیتی را تجربه میکنند و بعضی دیگر چنین تجربهای ندارند. بعضی از افراد نوتوا در پی ترنزیشن فیزیکی هستند و میخواهند ابراز جنسیتی مبهم، آندروجینمانند (ترکیبی از مرد و زن) یا خنثی داشته باشند، در حالی که بعضی دیگر در پی این تغییرات نیستند. بعضی از افراد واژه «نوتوا» را با «بیجنسیت» مترادف میدانند، در حالی که بعضی دیگر بر این عقیدهاند که این کلمات معنای کاملاً متفاوتی با یکدیگر داشته و نمیتوان آنها را به جای هم به کار برد.
▪️نوتوافلاکس Neutroisflux
نوتوافلاکس (ترکیب نوتوا و جندرفلاکس) نوعی هویت جنسیتی غیرباینری است و به فردی گفته میشود که جنسیتی را از درون احساس میکند (برخلاف افراد ایجندر که احساس میکنند جنسیتی ندارند)، اما این جنسیت خنثی است و شدت خنثی بودن آن نیز بهمرور زمان تغییر میکند.
▪️نوروجندر Neurogender
چترواژه نوروجندر در توصیف افرادی به کار میرود که جنسیتشان به نوعی با نوروتایپ (تفاوت سیمپیچی مغز)، بیماری روانی، یا وضعیتهای نورولوژیکی آنها ارتباط دارد. جنسیتهای بسیاری زیر چتر نوروجندر قرار میگیرند و بیشتر آنها به تفاوتهای عصبشناختی افراد مربوط میشوند. البته لازم به ذکر است که اینگونه نیست که هر فردی که تفاوتهای عصبشناختی داشته باشد، الزاماً فردی نوروجندر باشد. هر جنسیتی که زیر چتر نوروجندر قرار دارد دقیقا به نوروتایپ مشخصی مربوط میشود. اغلب واژههای مشابهی نیز ویژه افراد نوروتیپیکال (افرادی که تفاوت عصبشناختی ندارند) که درک و برداشت مشابهی از جنسیت خود دارند وجود دارد که این افراد در صورت تمایل میتوانند بدون این که لازم باشد واژههای مخصوص افرادی که تفاوت عصبشناختی دارند را از آن خود کنند، از آن واژهها برای معرفی خود استفاده کنند. انگزایجندر Anxiegender (جنسیت اضطرابی)، آتیجندر/اتیسمجندر Autigender/Autismgender (جنسیت اتیستیک)، اسکیزینجندر Skhizeingender (جنسیت اسکیزوفرنیایی) و … از جمله جنسیتهایی هستند که زیر چتر نوروجندر قرار میگیرند.
▪️نولجندر Null gender
نول جندر جنسیتی است غیرقابل تعریف، نامشهود، ناموجود؛ و به افرادی گفته میشود که با هیچیک از واژگان جنسیتی هویتیابی نمیکنند، و صرفاً این واژه را برای ساکت کردن افرادی که قادر به تصور غیاب جنسیتی و تهی و خنثی بودن جنسیت نیستند به کار میبرند. جندرنول به گونهای است که هم وجود دارد و هم وجود ندارد؛ جنسیتی همه و هیچ است.
▪️نوویجندر Novigender
نوویجندر نوعی هویت جنسیتی است و به فردی گفته میشود که جنسیتش به قدری پیچیده و منحصربهفرد است که نمیتواند آن را در قالب ادبیات موجود توصیف کند.
▪️نهان Stealth
اصطلاح «نهان» به وضعیتی گفته میشود که فرد ترنسی بعد از ترنزیشن، در دایره اجتماعی خود (برای دوستان، کارمندان، همکاران) «آشکارسازی» نکرده است. بهطورکلی در جامعه ترنس، اصطلاح «نهان» به فرد ترنسی گفته میشود که در حال زیستن با همان جنسیتی است که میخواهد باشد، و دیگران نیز او را به چشم جنسیت صحیح او میبینند و با او همانند عضوی از جامعه جنسیت صحیح او برخورد میکنند، با این حال موضوع ترنسجندر بودن خود را با کسی در میان نگذاشته است. مثلاً مرد ترنسی را در نظر بگیرید که همه او را به چشم یک مرد مینگرند و با او همانند سایر مردان برخورد میکنند، اما کسی خبر از ترنسجندر بودن او ندارد؛ به این مرد ترنس اصطلاحا «نهان» گفته میشود. زنان ترنس و مردان ترنس میتوانند «پنهان closeted»، «آشکار out»، یا «نهان stealth» باشند. در فرهنگهایی که جنسیتهای غیرباینری به رسمیت شناخته نمیشوند، نهان بودن برای افراد غیرباینری غیرممکن است، چون در این جوامع هیچ نقش غیرباینری وجود ندارد که این افراد بتوانند با ایفای آن نقش اصطلاحاً «نهان» باشند. بنابراین در چنین شرایطی افراد غیرباینری یا میتوانند «پنهان closeted» باشند (یعنی هیچ فردی از غیرباینری بودن آنها خبر نداشته باشد) یا اینکه «آشکار out» باشند (یعنی همه از غیرباینری بودن آنها خبر داشته باشند، که در این صورت دیگر «نهان» محسوب نمیشوند). نهان بودن درجات مختلفی دارد، اما گاهیاوقات نیز به این صورت است که فرد ترنس با افرادی که قبلا او را با جنس/جنسیتی که در بدو تولد به او نسبت داده شده بود میشناختهاند قطع رابطه میکند، به مکان جدیدی جابهجا میشود، یا محل کار خود را تغییر میدهد. بعضی از افراد ترنس به دلایل مختلفی ترجیح میدهند که «نهان» باشند، مثلاً به دلیل حفظ امنیت فیزیکی، شناختی و/یا عاطفی خود.
💠حرف و
▪️ورسآندروجین Versandrogyne (آندروجین دوگانه)
ورسآندروجین به فرد آندروجینی گفته میشود که شدت زنانگی و مردانگیاش متغیر است (یک فرد ورسآندروجین ممکن است بین فمآندروجین بودن و مسکآندروجین بودن در حرکت باشد).
💠حرف ه
▪️هتروسکسیسم Heterosexism (دگرجنسگرازدگی)
هتروسکسیسم باوری است که میگوید همه افراد هتروسکشوال (دگرجنسگرا) بوده و دگرجنسگرا بودن برتر و ارجحتر از سایر گرایشهای جنسی است. نتیجه چنین باوری، تبعیض علیه افراد بایسکشوال (دوجنسگرا)، لزبین (زن همجنسگرا)، و گی (مرد همجنسگرا) است. در جوامع دگرجنسگراهنجار، این امکان وجود دارد که مردم یا سازمانهای مسئول، این نوع تبعیض سیستمیک را تشخیص ندهند یا سهواً به آن دامن بزنند.
▪️هتروسکشوال Heterosexual (دگرجنسگرا)
هتروسکشوال (استریت) به فردی گفته میشود که منحصراً نسبت به جنسیت دیگری گرایش دارد.
▪️هرمافرودیت Hermaphrodite
هرمافرودیت اصطلاح پزشکی منسوخی است که قبلا برای اشاره به افرادی که بدن آنها در بدو تولد ترکیبی از صفات مرسوم مذکر و مونث را داشت به کار برده میشد. این واژه توهینآمیز و اشتباه تلقی میشود. به واژه «اینترسکس» رجوع کنید.
▪️همسوجنسیتهنجار Cisnormativity
همسوجنسیتهنجار یا سیسنرماتیوگرایی به باور رایجی گفته میشود که میگوید همه افراد سیسجندر بوده (یعنی خود را با همان جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده هویتیابی کردهاند) و سیسجندر بودن را به عنوان «هنجار» پذیرفتهاند. واژه همسوجنسیتهنجار برای توصیف تبعیص سیستمیک علیه افراد ترنس به کار میرود. در جوامع همسوجنسیتهنجار، این امکان وجود دارد که مردم یا سازمانهای مسئول، این نوع تبعیض سیستمیک را تشخیص ندهند.
▪️هنجارهای جنسیتی Gender Norms
باینریانگاری جنسیت روی این مسئله که جامعه چه نوع رفتار، پوشش، ظاهر، و نقشی را برای زنان و مردان، «عادی» و قابل قبول بداند تاثیر میگذارد. تارهای هنجارهای جنسیتی در تاروپود زندگی روزمره ما تنیده شده است؛ بطوریکه قدرت، کنش و تسلط را خصوصیات کلیشهای «مردانه» میدانیم، و انفعال و پذیرش را خصوصیات کلیشهای «زنانه». زنی را که خصوصیات منتسب به مردان از خود بروز میدهد «زیادی خشن» میدانیم و مردی را که خصوصیات منتسب به زنان از خود بروز میدهد «ضعیف» تلقی میکنیم. هنجارهای جنسیتی به تبعیض و نابرابری در خانه، محل کار، و اجتماع دامن میزنند.
▪️هویت جنسی Sex Identity
هویت جنسی به نحوه برداشت هر فرد از جنس خویش گفته میشود. هویت جنسی یعنی صرفنظر از جنسی که در بدو تولد به فردی نسبت داده شده، وی خود را مونث، مذکر، مابین مذکر و مونث، فراتر از مونث و مذکر، یا نه مونث و نه مذکر بداند.
▪️هویت جنسیتی Gender Identity
هویت جنسیتی باور درونی و فردی هر انسان از جنسیت خویش است. هویت جنسیتی یعنی فردی از درون باور دارد که زن است، مرد است، هم زن است و هم مرد است، نه زن است و نه مرد است، یا روی هر نقطهای از طیف جنسیتی قرار گرفته است. هویت جنسیتی افراد ممکن است با جنس/جنسیتی که در بدو تولد براساس اندام جنسی به آنها نسبت داده شده همخوانی داشته با نداشته باشد. بهطورکلی، هویت جنسیتی مقولهای مستقل از جنس منتسب به افراد است. هویت جنسیتی افراد را نمیتوان از روی ظاهر، آناتومی، هنجارها یا کلیشههای اجتماعی حدس زد. هویت جنسیتی براساس جنس یا جنسیتی که در بدو تولد به افراد نسبت داده میشود تعیین نمیگردد. هویت جنسیتی گاهی بهمرور زمان شکل گرفته یا تغییر پیدا میکند.
▪️هیجرا Hijra
هیجرا به افرادی گفته میشود که با جسم منتسب به مردان متولد شده و هویت جنسیتی زنانه، پوشش منتسب به زنان و سایر نقشهای جنسیتی منتسب به زنان را میپذیرند. دولت هند (از سال 1994) و پاکستان (از سال 2009) افراد هیجرا را به عنوان «جنس سوم» به رسمیت میشناسد، و از همین رو حقوق شهروندی پایهای را به آنها اعطا میکند. در حال حاضر هیجراها در هند میتوانند به انتخاب خود عنوان جنسیتی «E» (حرف اول واژه Eunuch به معنای خواجه) را در پاسپورت و مدارک شناسایی خود درج کنند.
💠حرف ی
▪️یونک Eunuch (خواجه)
یونک به فردی گفته میشود که با جسم منتسب به مردان متولد شده و کل ناحیه تناسلیاش یا بخشی از آن حذف گردیده است. بعضی از افراد ترنسجندر خود را خواجه میدانند. بعضی از افراد واژه یونک را نوعی هویت جنسیتی غیرباینری میدانند. در حال حاضر هیجراها در کشور هند میتوانند به انتخاب خود عنوان جنسیتی «E» (حرف اول واژه یونک Eunuch به معنای «خواجه») را در پاسپورت و مدارک شناسایی خود درج نموده و به عنوان «جنس سوم» در جامعه حضور پیدا کنند.
🔻فایل پیدیاف واژهنامۀ جنس و جنسیت را از طریق لینک زیر دانلود نمایید.
نویسنده و مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
مراجع:
https://www.healthline.com
https://www.lgbthealtheducation.org
https://www.the519.org
https://www.itspronouncedmetrosexual.com
http://www.transstudent.org
https://lgbtqia.ucdavis.edu
https://www.cbsnews.com
https://nonbinary.wiki
https://gender.wikia.org
https://fenwayhealth.org
https://www.glaad.org
http://www.juliaserano.com
https://hr.cornell.edu
http://web.mit.edu/trans
https://lgbtqexperiment.com
https://www.nlgja.org
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.