
هشت نکتۀ مهم که هر فرد غیرباینری لازم است بداند
مترجم: سعید.ش
آشکارسازی به عنوان فردی جندرکوئیر و غیرباینری تجربه بزرگ، زیبا و ترسناکی برای من بود. من نمیدانستم که دقیقاً دارم در چه مسیری گام برمیدارم – فقط احساس میکردم که دارم در مسیر درست قدم برمیدارم.
کاوش کردن موضوعی به پیچیدگی جنسیت، آن هم فقط با قوه درک و شناخت من، برایم مثل دویدن در ماز مزرعه ذرت در شب بود. در مسیر کشف و شناخت خود با بنبستهای بسیاری مواجه شدم، سربالاییها و سرازیریهای بسیاری را پیمودم و بارها زمین خوردم. و بارها پیش میآمد که این مسیر برایم واقعاً خستهکننده میشد.
نکات بسیاری وجود داشت که ایکاش موقعی که داشتم روند ترنزیشن خویش را آغاز میکردم از آنها آگاه بودم. همه ما به معتبر دانسته شدن و به رسمیت شناخته شدن نیاز داریم، اما در دستیابی به آن با شکست مواجه میشویم.
فضای مجازی نیز همچنان جلوی پای ما سنگاندازی میکند؛ مقالات بسیاری درمورد این که ما چه هستیم وجود دارد و مطالب صفر تا صد بسیاری درباره ما نوشته شده است. اما تجربیات زیسته ما چیزی فراتر از مطالب صفر تا صد آموزشی است. ما به چیزی بیش از این نیاز داریم.
به همین دلیل است که این هفته میخواهم مقالهای در این خصوص بنویسم – مقالهای به قلم یک فرد غیرباینری خطاب به افراد غیرباینری – و در این مقاله درمورد موضوعات مهمی که نیاز به شنیدن آنها داریم اما اغلب نمیشنویم، بپردازم.
اگر خود را غیرباینری هویتیابی نمیکنید نیز، بهتر است این مقاله را مطالعه کنید. به شما قول میدهم که حتما نکات جدیدی را خواهید آموخت.
بسیار خوب؛ بیاییم به هشت نکتهٔ مهمی که هر فرد غیرباینری حتماً و حتماً لازم است بداند بپردازیم.
🔳1. نیازی نیست اطمینان کامل داشته باشید، و بله، میتوانید نظرتان را تغییر دهید
بعضی از افراد فکر میکنند که چون من آدم با اعتمادبهنفسی هستم، پس دقیقاً و مشخصاً میدانم که دارم چه کار میکنم.
خوب میتوانم بگویم که خیلی خندهدار بود!
آیا دلم میخواهد تستسترون درمانی کنم؟ نمیدانم. دلم میخواهد جراحی بالاتنه انجام دهم؟ امم، شاید؟ دلم میخواهد ابراز جنسیتیام بیشتر حالت سیال داشته باشد یا «مردانه» باشد؟ یکبار دیگر بعداً از من بپرس.
من در زمینه جنسیت مثل توپ شماره 8 جادویی هستم. میتوانید یک سوال یکسان را ده بار از من بپرسید و حداقل پنج جواب متفاوت بشنوید.
من نمیدانم که چه میخواهم. تا مدتی با خود فکر میکردم که لازم است دقیقاً بدانم که چه میخواهم، و وقت بسیاری را صرف این موضوع کردم و خودم را آزار دادم. ایکاش این کار را نکرده بودم. ایکاش کسی این حق را به من داده بود که سردرگم باشم، نامطمئن باشم، بترسم.
اصلا نیازی نیست درمورد جنسیت (یا بیجنسیتی) خود، ابراز جنسیتیتان، یا گامهایی که میخواهید بردارید یا برندارید مطمئن باشید. و اینکه شما میتوانید هر موقع که بخواهید نظرتان را تغییر دهید! هر چقدر که دوست دارید میتوانید نظرتان را تغییر دهید، و مطمئن باشید هر قدمی که بردارید کاملاً معتبر هستید.
وقت بگذارید. جنسیت مسابقهای نیست که تلاش کنید زودتر به خط پایانش برسید؛ جنسیت رقابتی نیست که بخواهید در مسیر آن برنده یا بازنده شوید. جنسیت سفرنامه شخصی شماست، و هر چقدر که نیاز داشته باشید میتوانید روی آن وقت بگذارید.
🔳2. شما معتبر هستید، و دارید در مسیر «صحیح» گام برمیدارید
صرفنظر از اینکه چه کارهایی انجام میدهید، و صرفنظر از اینکه چه انتخابهایی میکنید، هویت و جنسیت (یا بیجنسیتی) شما 100% معتبر است.
هیچ روش درست یا غلطی برای تجربه کردن جنسیت مطرح نیست. بارها میشد که احساس میکردم «به اندازه کافی ترنس» نیستم، بارها میشد که دیگران ترنس بودن مرا زیر سوال میبردند، و بارها میشد که مرا طرد میکردند چرا که از نظر دیگران در قالب «ترنس» بودن نمیگنجیدم.
دیگران، حتی سایر افراد ترنس ممکن است جنسیت شما را زیر سوال ببرند، یا تلاش کنند شما را در قالبهای ساخته ذهن خود بگنجانند – اما میخواهم بدانید که وقتی دیگران این کار را انجام میدهند، آنها در اشتباه هستند، نه شما.
شما کافی هستید. همیشه.
🔳3. شما شایسته پذیرش و احترام هستید – بنابراین موقعی که از دیگران انتظار رفتار محترمانه دارید عذرخواهی نکنید
بارها میشد موقعی که از دیگران میخواستم که مرا با ضمائر صحیحم خطاب کنند، از آنها عذرخواهی میکردم. و این واقعاً کار احمقانهای بود که انجام میدادم.
من شایسته پذیرش و احترامم؛ این حق من نیست که جنسیت اشتباهی به من نسبت داده شود، این حق من نیست که طرد شوم، این حق من نیست که احساس ناامنی کنم. بنابراین هرگز نباید به خاطر این که از دیگران میخواستم محترمانه رفتار کنند، از آنها عذرخواهی میکردم – و شما هم نباید عذرخواهی کنید.
گاهی اوقات پیش میآید که دیگران با شما به گونهای رفتار میکنند که گویا هویت شما باری بر دوش آنها است، یا اینکه دارند در حق شما لطف میکنند که با شما مثل یک انسان رفتار میکنند. شما نباید منت کسی را بکشید که با شما جوری رفتار کرده که باید رفتار میکرده است.
و هویت شما بار سنگینی بر دوش دیگران نیست – بار واقعی تمایل شدید جامعه به سیستم باینری، و ناتوانی جامعه در به رسمیت شناختن و تایید کردن شما است.
بار سنگین در اصل نسبت دادن جنسیت اشتباه، خُردخشونتها، آزار و اذیت و حتی خشونتهایی است که ما افراد غیرباینری مرتب تجربه میکنیم، که بسیار فراتر از تجربه همه افرادی است که هویت شما را بار سنگینی بر دوش خود تلقی میکنند.
شما لایق پذیرش و احترام هستید، بدون اینکه نیاز باشد منتکشی کنید، خواهش و التماس کنید یا به دیگران باج بدهید. شما لایق پذیرش و احترام هستید، نقطه.
🔳4. از کمک خواستن نترسید
من با توجه به اینکه در جامعه ترنس و غیرباینری حضور داشتم و با همه این افراد در ارتباط بودم، کاملاً میدانم که افراد غیرباینری اغلب با افسردگی، اضطراب و دیگر مسائل مربوط به بهداشت روان دستوپنجه نرم میکنند. و از آنجایی که ما از این که دیگران جنسیت اشتباهی را به ما نسبت دهند یا هویت ما را بیاعتبار کنند و زیر سوال ببرند میترسیم، کمتر درخواست کمک میکنیم.
من تا مدتها برای درمانگرم به عنوان ترنس آشکارسازی نکردم، چون میترسیدم که به جای اینکه مراجعهکننده دکترم باشم، مجبور شوم نقش معلم را ایفا کنم. من به خاطر این ترس، بیدلیل در خاموشی از ملال جنسیتی خود رنج میکشیدم.
اگر با سلامت روان یا با ملال جنسیتی خود در کشمکش هستید، کمک بخواهید! لطفاً، لطفاً کمک بخواهید. کاملاً درک میکنم که از قرار گرفتن در این موقعیت احساس ناراحتی میکنید، و کاملاً میفهمم که نسبت دادن جنسیت اشتباه به آدم چه حس بدی دارد، بهخصوص وقتی از جانب بهاصطلاح متخصصان سر بزند. اما سلامت روان شما موضوع مهمی است، و اگر به کمک احتیاج دارید، لازم است آن را بجویید.
به یک درمانگر مراجعه کنید. به یک شفادهنده مراجعه کنید. به عضویت گروهی حامی یا جامعهای آنلاین درآیید.
و به مراقبت ناکافی قانع نشوید – اگر چیزی که به آن نیاز دارید را دریافت نمیکنید، همچنان جستجو کنید. شما ارزشش را دارید.
🔳5. بدن شما غیرباینری است، صرفنظر از این که چه شکلی باشد
موقعی که در تلاش بودم تا بدانم که به عنوان فردی غیرباینری دوست دارم چه ظاهری داشته باشم، میتوانم بگویم که تصاویر بسیاری از افراد لاغراندام، با بدن مرسوم منتسب به مردانه، توانا و سالم، و سفیدپوستی به چشمم خورد که هیچ قوسی روی بدن خود نداشته و به عنوان بدنهای آندروجینگونه تبلیغ شده بودند.
هیچیک از این بدنها شبیه به بدن من نبودند.
اما حقیقت این است که: شما میتوانید چاق باشید و قوسدار و آندروجینگونه هم باشید. شما میتوانید رنگینپوست باشید و بدونشک نوتوا هم باشید. شما میتوانید پستان داشته باشید و ترنسمردانه هم باشید.
چیزی که بدنی را غیرباینری میکند، شکل و شمایلش نیست – بلکه فردی است که درون آن بدن زندگی میکند و خود را غیرباینری هویتیابی میکند.
اگر خودتان را تحت فشار میبینید تا بدنتان را طبق الگوی مشخصی درآورید یا خود را در قالبی بگنجانید تا احساس کنید که جنسیتتان معتبر دانسته شده است، دلم میخواهد بدانید که بدن شما به هر شکل و فرمی که باشد معتبر و غیرباینری است.
🔳6. تایید دیگران عالی، اما خوددوستی بینظیر است!
وقتی تایید دیگران را دریافت میکنیم احساس قدرتمندی میکنیم. اما ایکاش کسی را داشتم که کمی زودتر به من یادآوری کرده بود که خوددوستی چه ارزش و اهمیتی دارد.
با توجه به این که ما افراد ترنس با خُردخشونتها و ملال جنسیتی و ظلم و ستم دستوپنجه نرم میکنیم، نیاز داریم که از خودمان مراقبت کنیم.
خوددوستی ما در جامعهای که ما را به رسمیت نمیشناسد و معتبر نمیداند، هم از جنبه سیاسی اقدام قدرتمندی است و هم از جنبه روانشناختی ضروری است.
هرچند که حائز اهمیت است که اطرافیان ما، ما را محترم شمارند، اما لازم است بدانیم که به همان اندازه مهم است که خود ما نیز تلاش کنیم و خود را محترم شماریم.
هر چند وقت یکبار مراقبت از خود و خوددوستی را تمرین میکنید؟ اگر اغلب اوقات این کار را انجام نمیدهید، وقت آن فرا رسیده که اولویتهایتان را دوباره ارزیابی کنید – و خودتان را در اولویت اول قرار دهید.
🔳7. شما تنها نیستید
میدانم که بدونشک احساس تنهایی میکنید. احساس تنهایی از چند جهت افراد غیرباینری را دربرمیگیرد، چرا که بیشتر افراد نمیتوانند همان دیدی که ما نسبت به خود داریم را نسبت به ما داشته باشند. شرایط پیچیدهای است که خارج از قالبی زندگی کنی که بیشتر مردم هرگز تصوری از آن نداشتهاند.
بله، غیرباینری بودن میتواند جادهای توأم با احساس تنهایی باشد.
با این حال ارزشش را دارد که به خودتان یادآوری کنید که شما تنها فرد غیرباینری در این دنیا نیستید. افراد غیرباینری همه جا میزیستهاند، در فرهنگها و دورانهای مختلف. شما در احساساتی که دارید، تجربیات و ترسهایی که از سر میگذرانید تنها نیستید.
اگر احساس انزوا و تنهایی میکنید، منابع و جوامع آنلاین بسیاری منتظر شما هستند. و شما میتوانید به هر صورتی که هستید در این جوامع حضور پیدا کنید – نیازی نیست برای کسی آشکارسازی کنید، و نیازی نیست از بابت همهچیز مطمئن باشید.
گاهی واقعا مفید است که بدانید شما تنها کسی نیستید که در این مسیر پُرپیچوخم قدم میگذارید.
🔳8. صدای شما مهم است، و شما لایق جایگاه هستید
تجربیات به حاشیه رانده شدن، مورد ظلم و ستم قرار گرفتن، و ترس شما مهم هستند. و هر جامعهای که در آن عضویت دارید – چه رنگینپوست باشید، چه توانخواه، طبقه کارگر، یا آتئیست – باید شما را پذیرا باشد، و شرایط منحصربهفرد شما را ارج نهد.
ما در بسیاری از مواقع به حاشیه رانده میشویم، هم در جامعه ترنس و هم در جوامع دیگری که در آنها عضویت داریم.
و میخواهم به شما یادآوری کنم که صدای شما مهم است – و شما هرگز نباید از هر گفتگویی که شخصاً نسبت به آن احساس تعلق میکنید کنار گذاشته شوید.
به عنوان مثال، من فردی آتئیست و غیرباینری هستم، و اغلب نمیدانم چرا بیشتر آتئیستهایی که صدای خود را به گوش دیگران میرسانند و آشکارا در کنفرانسها، جلسات، و مناسبتها فعالیت میکنند، مردان سیسهِت سفیدپوست هستند.
به طور مشابه، وقتی که افراد ترنسجندر درمورد ملال جنسیتی صحبت میکنند، آیا به افراد غیرباینری نیز اشاره میکنند؟ اگر بله چرا، و اگر خیر چرا؟
گاهی اوقات اینگونه به نظر میرسد که ما به این جوامع تعلق نداریم، هر چند که همبستگی قوی با این جوامع در خود احساس میکنیم. اما یادتان باشد که دیدگاه شما نیز مهم است، و شما نیز باید در هر مباحثهای که نسبت به آن احساس تعلق میکنید جایگاهی داشته باشید.
اگر به حاشیه رانده شدهاید، برای آمدن به دایره مرکزی عذرخواهی نکنید. فضاهایی که نمیتوانند شما را بپذیرند باید با نواقص خود مقابله کنند – بهخصوص فضاهایی که خود را اجتماعمحور معرفی میکنند.
***
چیزهای بسیاری وجود دارد که آرزو داشتم وقتی که آشکارسازی کردم کسی به من گفته بود.
اوایلی که آشکارسازی کرده بودم، احساس میکردم کاملاً در تاریکی به سر میبرم، و سوءاستفادهها، خشونتها، و تنهاییهایی را تحمل کردم که حق من نبود.
گاهی اوقات بدلیل احساس ناامنی که داشتم، باور میکردم که حتماً کار اشتباهی از من سر زده است.
گاهی اوقات اجازه میدادم دیگران پا به رویم گذاشته و از رویم رد شوند، چون فکر میکردم آدم ارزشمندی نیستم.
گاهی اوقات دربرابر بیاحترامیها سکوت میکردم، چون فکر میکردم که تقاضای احترام از دیگران انتظار خیلی زیادی است.
گاهی اوقات احساس میکردم که «کافی» نیستم.
گاهی اوقات احساس تنهایی میکردم، و میترسیدم که کمک بخواهم.
گاهی اوقات از بدنم متنفر میشدم، چون احساس میکردم «بدنی آندروجینگونه» ندارم.
گاهی اوقات فکر میکردم تایید دیگران مهمتر از احساسی است که نسبت به خودم دارم.
گاهی اوقات به دیگران اجازه میدادم مرا کنار بگذارند، چون فکر میکردم باید صبر کنم تا نوبت من هم فرا برسد.
این تجربه اولیهٔ زیسته من به عنوان فردی غیرباینری بود. سخت بود، و ترسناک، و ناراحتکننده. و شاید بعضی چیزها هنوز هم به همان صورت باقی مانده باشند، اما خوشبختانه بسیاری از چیزها برایم تغییرات چشمگیری داشتهاند.
ایکاش کسی را داشتم که به من گفته بود این حق من است که محترم شمرده شوم، حق من است که مورد عشق واقع شوم، و حق من است که حمایت شوم؛ ایکاش کسی به من گفته بود که هیچگونه روش درست یا غلطی برای غیرباینری بودن وجود ندارد، و تنها کافیست خود واقعیام باشم.
از همه مهمتر اینکه، ایکاش زودتر فهمیده بودم که در مسیر پُرپیچوخمی که قدم میگذارم تنها نیستم.
امیدوارم این مقاله برایتان فقط کمی احساس راحتی و معتبر دانسته شدن به ارمغان آورده باشد، و به شما یادآوری کرده باشد که چقدر ارزشمند و مهم هستید. در جامعهای که به سختی در تلاش است تا ما را حذف کند، فراموشی این حقیقت آسان میشود.
برای شما، و همه همنوعان غیرباینریام سفری ایمن، سالم، و زیبا را آرزومندم تا طی این مسیر بتوانید جنسیت (یا بیجنسیتی) خود را کاوش کنید. بدانید که من در قدم به قدم این مسیر همراه شما هستم!
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.