
تعریف ترنسمیسوجینی Transmisogyny (زن ترنس ستیزی)
مترجم: سعید.ش
ترنسمیسوجینی (که گاهی بصورت trans-misogyny نوشته میشود)، نقطه تقاطع ترنسفوبیا (ترنسستیزی) و میسوجینی (زنستیزی) است. ترنسمیسوجینی رفتارهای منفی، نفرت، و تبعیض علیه افراد ترنسجندری است که جنسیت آنها سمت قطب زنانگی طیف جنسیت قرار گرفته است، و بهخصوص زنان ترنس و افراد ترنسزنانه را هدف قرار میدهد.
لازم به ذکر است زنان ترنسجندر تنها افرادی نیستند که با ترنسمیسوجینی مواجه میشوند، بلکه افراد ترنس و جنسیت نامنطبقی که خود را ضرورتاً به عنوان یک زن هویتیابی نمیکنند، اما نقشهای زنانه را ایفا میکنند و/یا خود را نزدیک به قطب زنانگی طیف جنسیت هویتیابی میکنند نیز هدف ترنسمیسوجینی قرار میگیرند. بنابراین ترنسمیسوجینی گریبانگیر افراد ترنسزنانه، افراد جندرکوئیری که هویت زنانه دارند، و بسیاری از افرادی که زنانه هستند اما با جسم منتسب به زنان متولد نشدهاند نیز میشود.
جولیا سرنو در کتابش به نام Whipping Girl که در سال 2007 منتشر شد، واژه ترنسمیسوجینی را تعریف نمود. طبق تعریف جولیا سرنو، ترنسمیسوجینی نوعی ظلم چندلایه برگرفته از سکسیسم (جنسیتزدگی) سنتی و مخالف است. وی توضیح میدهد که منظور از جنسیتزدگی سنتی «باور به برتری مرد بودن و مردانگی نسبت به زن بودن و زنانگی» است، و جنسیتزدگی مخالف نیز «باور به وجود داشتن دو دسته تغییرناپذیر و انحصاری زن و مرد» تعریف میشود.
ترنسمیسوجینی یکی از مفاهیم اساسی ترنسفمینیسم است.
🔳علل
ترنسمیسوجینی به دلیل این باور اجتماعی که میگوید مردان برتر از زنان هستند شکل گرفته است. جولیا سرنو در کتاب Whipping Girl نوشته است که وجود زنان ترنس به عنوان تهدیدی برای «سلسله مراتب جنسیتی مردمحور، که مرد بودن را برتر از زن بودن و مردانگی را برتر از زنانگی میداند» تلقی میشود. جودیت باتلر، نظریهپرداز در زمینه جنسیت نیز این فرضیه را به شیوه دیگری بیان نموده و گفته است که اقدام به قتل زنان ترنسجندر «اقدامی قدرتنمایانه است، روشی است برای باز ستاندن حاکمیت خویش … کشتن سلطه را به کسی که قتل انجام میدهد باز میگرداند.» زنان ترنس به چشم تهدیدی برای دگرجنسگرا بودن مردان سیسجندر (غیرترنس) نیز نگریسته میشوند. زنان ترنسجندر بیش از سایر افراد ترنسجندر مورد تبعیض واقع میشود.
در جامعه جنسیتزده ما، زن بودن به طور اتوماتیک فرد را در جایگاه پایینتری قرار میدهد. وقتی جامعه میبیند که فردی جایگاه «مهم» مرد بودن خویش را رها کرده و ترجیح میدهد که زن و زنانه باشد، این موضوع را به چشم تهدیدی اساسی برای برتری مردانه نگریسته و نوعی پس زدن «هویت برتر مردانه» تلقی میکند.
زنان ترنس به جامعه این حقیقت را گوشزد میکنند که دستهبندیهای جنسیتی، از پیش تعیین شده و غیر قابل تغییر نبوده، و ابراز جنسیتی زنانه چیزی نیست که کسی از بابتش خجالت بکشد.
🔳سکسوالیزه کردن و آزار و اذیت
سرنو بیان داشت که بسیاری از زنان ترنس بدلیل نوع نگاه فتیشیزه به آنها بیش از سایر زنان از میسوجینی (زنستیزی) رنج میبرند. وی اشاره داشت که زنان ترنس علارغم اینکه روند ترنزیشن را طی میکنند، همچنان به چشم یک مرد نگریسته میشوند. در صنعت پورنوگرافی که مخاطبین اصلی آن مردان دگرجنسگرا هستند نیز، زنان ترنس بیشتر به عنوان اشیاء جنسی نمایش داده میشوند. سرنو میگوید: «زنان انواع مختلفی دارند که بعضی از آنها بسیار نادر هستند، با این حال نگاه جنسی که به زنان ترنس میشود، نسبت به هیچکدام از آنها روا داشته نمیشود.» در نگاه عموم، زنان ترنس در حقیقت به چشم مردانی نگریسته میشوند که برای اغوا کردن مردان دیگر روند ترنزیشن را طی میکنند، و خود را به اشیاء جنسی تبدیل میکنند تا هیچ مردی توانایی مقاومت دربرابر اغواگری آنها را نداشته باشد.
🔳ارتباط ترنسمیسوجینی و ترنسفوبیا
ترنسمیسوجینی با ترنسفوبیا متفاوت است، چرا که تمرکز ترنسمیسوجینی روی زنان ترنس است، اما ترنسفوبیا واژه کلیتری است و طیف وسیعتری از نفرت و تبعیض علیه افراد ترنسجندر و ترنسکشوال را دربرمیگیرد. جولیا سرنو در کتابش نوشته است که «وقتی بیشتر جوکهایی که علیه افراد ترنس ساخته میشود، حول موضوعاتی همچون ‹مردانی که لباس زنانه پوشیدهاند› یا ‹مردانی که میخواهند آلت تناسلی مردانه خود را قطع کنند› میچرخد، این دیگر اسمش ترنسفوبیا نیست – بلکه ترنسمیسوجینی است. وقتی که بیشتر خشونتها و آزار و اذیتهای جنسی علیه زنان ترنس صورت میگیرد، این نیز دیگر اسمش ترنسفوبیا نیست – بلکه ترنسمیسوجینی است.
🔳نمونههایی از ترنسمیسوجینی در سطح جامعه
نمونههای بسیاری وجود دارد که زنان ترنس، بهخصوص بیشتر زنان ترنس رنگینپوست به دلیل حمل کاندوم توسط پلیس دستگیر شدهاند. در نیویورک، حمل کاندوم با خود میتواند مدرکی بر اثبات مشارکت فرد در زمینه کارگری جنسی باشد؛ در این شرایط زنان ترنس به خاطر اینکه در زمان و مکان اشتباهی قرار گرفتهاند، بازداشت میشوند و مورد بازرسی بدنی قرار میگیرند. نزدیک به نیمی از افراد ترنس که جنایات نفرتآمیز را به پلیس گزارش داده و درخواست کمک کردهاند نیز، بیان داشتهاند که از طرف پلیس مورد بدرفتاری قرار گرفتهاند.
زنان ترنس پس از دستگیری توسط پلیس نیز با خشونت مواجه میشوند. این زنان در بیشتر مواقع در سلولهای مخصوص مردان زندانی گردیده و متعاقباً نرخ بسیار بالای خشونت جنسی و جسمی را تجربه میکنند. مطالعهای که توسط دپارتمان عدالت صورت گرفته حاکی از آن است که از هر سه زن ترنس، یک زن در زندان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. بسیاری از زندانها نیز زنان ترنس را به مدت طولانی در سلولهای انفرادی نگهداری میکنند و دلیل این کار را «به خاطر امنیت خود زنان ترنس» عنوان میکنند. (لازم به ذکر است که حبس در سلول انفرادی خود نوعی شکنجه محسوب میشود).
در رسانههای امریکایی نیز، مردان ترنس عموماً نادیده گرفته میشوند و زنان ترنس به عنوان افرادی عجیب و غریب، شوکآور و خبرساز معرفی میشوند. زنان ترنس در رسانهها اغلب مورد تمسخر قرار میگیرند، بیش از حد سکسوالیزه گردیده، و به آنها به چشم فتیش جنسی نگریسته میشود. در برنامههای تلویزیونی نیز، به زنان ترنس اغلب نقش کارگر جنسی داده میشود. زنان ترنس در تلویزیون به عنوان افرادی غیرجذاب معرفی میشوند، تمایل آنها به زنانگی مورد تمسخر قرار میگیرد، انگیزه آنها برای تصدیق جنسیت زیر سوال برده میشود. یافتن تصاویری واقعی و صادقانه از زنان ترنس در تلویزیون دشوار است، و یافتن تصاویری محترمانه و واقعی از زنان ترنس رنگینپوست دشوارتر.
متاسفانه ترنسمیسوجینی در فضاهای مختص افراد LGBTQIA+ نیز بسیار به چشم میخورد و زنان ترنس (بهخصوص زنان ترنس سیاهپوست) در گروهی که خود در جامعه بزرگتر به حاشیه رانده شده است، به حاشیه رانده میشوند.
و متاسفانه هر چند دور از انتظار است، اما واقعیت تلخ این است که ترنسمیسوجینی در فضاهای مخصوص زنان سیسجندر (غیرترنس) نیز اغلب به چشم میخورد. زنان ترنس از بسیاری از پناهگاههای حفاظت دربرابر خشونتهای خانگی و دیگر پناهگاههایی که برای حمایت از زنانی که مورد خشونت واقع شدهاند احداث گردیدهاند، طرد میشوند.
زنان ترنس از بسیاری از فضاهای مخصوص زنان و مناسبتهای فمینیستی نیز طرد میشوند، و «فمینیست»هایی هستند که موجودیت زنان ترنس را نفی کرده و میگویند که زنان ترنس، زن «واقعی» نیستند و وجود آنها به جنبش فمینیسم «آسیب» میرساند.
🔳روشهای مقابله با ترنسمیسوجینی
ترنسمیسوجینی مانند سکسیسم (جنسیتزدگی) فراگیر و ساختارگرا است، با این حال در تجربیات روزمره ما نیز به چشم میخورد. اگر ترنسمیسوجینی را درک کنید، کمکم متوجه حضور آن در ارتباطات شخصی، تلویزیون، جنبشهای اجتماعی و کمپینهای سیاسی میشوید.
سکوت نکنید! ترنسمیسوجینی مانند سکسیسم در اغلب اوقات به چشم نمیآید، چرا که در درک اجتماعی – فرهنگی و سیاسی که از جنسیت داریم بهشدت ریشه دوانده است. دیگران را از این موضوع آگاه کنید و آنها را آموزش دهید.
و از همهچیز مهمتر این که اگر میبینید فمینیستها یا مدافعان حقوق مردان همجنسگرا واژههای ترنسمیسوجینیستیکی بر زبان میآورند یا اقداماتی علیه زنان ترنس انجام میدهند، نترسید و سکوت نکنید. لازم است در این مکانها، فضای بیشتری برای پذیرش زنان ترنس ایجاد کنیم.
بسیار حائز اهمیت است که فمینیستها باهم همکاری کنند و راهحلی برای مشکل ترنسمیسوجینی در جنبش فمینیسم بیابند تا بتوانند با خواهران ترنس خود نیز همبستگی ایجاد کنند. اگر جنبش فمینیسم به دنبال برچیدن ترنسفوبیا، هوموفوبیا، و سکسیسم است، پس فمینیستها لازم است ترنسمیسوجینی و این نوع ظلمهای چندلایه را نیز شناسایی کرده و برچیدن آن را در اولویت دستور کار خود قرار دهند.
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
مراجع:
https://en.wikipedia.org
https://everydayfeminism.com
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.