
تعریف ترنسفوبیا و ترنسآنتاگونیسم
مترجم: سعید.ش
در سال 2013، فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد واژه «ترنسفوبیا» را افزود و آن را «تنفر و غرضورزی نسبت به افراد ترنسکشوال یا ترنسجندر» معنی کرد. واژه ترنسفوبیا از دو واژه «ترنس» و «فوبیا» تشکیل شده است.
🔳پس اگر ترنسفوبیا نوعی فوبیا است، چرا در تعریفش عنوان نشده که نوعی «ترس» از افراد ترنسجندر است؟
در بعضی از تعریفهای واژه ترنسفوبیا، از کلمه «ترس» برای بیان مفهوم آن استفاده شده است. سازمان ژورنالیستهای LGBTQ (که با نام NLGJA نیز شناخته میشود)، واژه «ترنسفوبیا»را چنین تعریف کرده است:
ترس، بیزاری یا تنفر نسبت به افراد ترنسجندر، و/یا غرضورزی و تبعیض علیه این افراد، چه از جانب مردم سر بزند و چه از جانب موسسهها. خود افراد گی، لزبین، بایسکشوال، هتروسکشوال و ترنسجندر نیز ممکن است ترنسفوبیا را بازتولید یا درونیسازی کنند.
اما همانطور که از تعریف فوق نیز برمیآید، ترنسفوبیا از جنس ترسهایی که میشناسیم نیست. «ترنسفوبیا» نیز مانند «هوموفوبیا» یا «بایفوبیا»، واژهای جامع بوده که همه رفتارها، کلمات، و برخوردهای ترنسستیزانه را دربرمیگیرد.
🔳پس با این حساب یعنی «ترنسفوبیا» به شیوههای مختلفی ابراز میشود؟
بله. جولیا سرنو، نویسنده و فعال درمورد «ترنسفوبیا» چنین گفته است:
ترنسفوبیا اغلب به لحاظ لغوی نوعی «ترس» از افراد ترنسجندر یا جنسیت نامنطبق یا «بیزاری» از این افراد برداشت میشود. من معمولاً این واژه را در معنای گستردهتری به کار میبرم تا دربرگیرنده باورها یا تصوراتی نیز باشد که میگویند هویتهای جنسیتی، ابرازهای جنسیتی، تجربیات جنسیتی و … افراد سیسجندر (غیرترنس) طبیعیتر و معتبرتر از افراد ترنس است. با وجود اینکه «ترنسفوبیا» واژه جامعی است، من در این خصوص بحث میکردم که گاهی بهتر است بین رفتارها و موقعیتهایی که دراصل ترنسآنتاگونیستیک (به انگلیسی: Trans-antagonistic)، ترنسنامطمئنانه (به انگلیسی: Trans-suspicious) یا ترنسناآگاهانه (به انگلیسی: Trans-unaware) هستند تمایز قائل شویم.
🔳بسیار خوب، حال ترنسآنتاگونیستیک، ترنسنامطمئنانه، یا ترنسناآگاهانه به چه معناست؟
جولیا سرنو این اصطلاحات را اینگونه دستهبندی کرده است:
بعضی از رفتارهایی که نشان از ترنسفوبیا دارند، از ناآگاهی (یا کماطلاعی) مردم نسبت به افراد ترنسجندر و تجربیاتشان نشأت میگیرند. به این دست برخوردها اصطلاحاً «ترنسناآگاهانه» گفته میشود. اما افرادی هم هستند که به دلایل اخلاقی، سیاسی و/یا نظری اساساً مخالف افراد ترنسجندر هستند؛ برخوردهای این دسته از افراد اصطلاحاً «ترنسآنتاگونیستیک» تلقی میشود.
از دیدگاه یک فعال، چنین تمایزی نسبتاً صادق است:
افراد ترنسناآگاه معمولاً «ترنسستیزان غیرفعال» محسوب میشوند (یعنی مثلاً فقط موقعی که با فرد ترنسی برخورد میکنند، یا فقط موقعی که سر صحبت درمورد افراد ترنس باز میشود، رفتارهای ترنسستیزانه را از خود بروز میدهند)، و ممکن است با افزایش سطح آگاهی و اطلاعات خود درمورد زندگی و مسائل افراد ترنسجندر، رفتارهای ترنسستیزانه خود را کنار بگذارند.
اما در مقابل این دسته، افراد ترنسآنتاگونیست قرار دارند که اغلب فعالانه به بحثهای ضدترنس دامن میزنند (آن هم در زمینههای مختلف، اعم از سیاست، قوانین، کمپینهای شایعهسازی و رواج اطلاعات غلط و …) و بسیار بعید است که با آموزش یا افزایش سطح آگاهی رفتارهای ترنسستیزانه خود را کنار بگذارند (البته مگر اینکه تحت پروسه دگرگونی فلسفی جامعی قرار گیرند).
افراد «ترنسنامطمئن» نیز افرادی هستند که از وجود افراد ترنسجندر آگاه هستند و میدانند که بهتر است با این افراد (تا حدی) مدارا کنند، اما مرتباً دیدگاهها و سیاستهای مربوط به ترنسجندر را زیر سوال میبرند (و گاهی نیز فعالانه تلاش میکنند تا از اعتبار آنها بکاهند). به عنوان مثال، فردی ترنسناآگاه ممکن است با من نوعی محترمانه برخورد کند و از نسبت دادن جنسیت اشتباه به من نوعی خودداری کند، اما نسبت به بقیه افراد ترنس مرتباً شک و تردید داشته باشد که آیا این افراد «ترنس واقعی» هستند یا باید اجازه ترنزیشن را داشته باشند یا نه.
🔳پس یعنی این اصطلاحات مقدمتر از اصطلاح «ترنسفوبیا» هستند؟
الزاماً خیر. جولیا سرنو مانند بعضی دیگر از نویسندگان اغلب از این اصطلاحات استفاده کرده است، اما هیچ توافق جهانی درمورد «ارجحیت داشتن» هیچیک از این اصطلاحات وجود ندارد.
🔳اما این اصطلاحات ظاهراً واضحتر و مشخصتر از واژه «ترنسفوبیا» هستند، مگر نه؟
بله، این اصطلاحات واضحتر و مشخصتر از واژه «ترنسفوبیا» هستند. جن ریچاردز، نویسنده، بازیگر و تهیهکننده، مقالهای را درمورد واژه «ترنسفوبیا» نوشت و توضیح داد که چطور از این واژه معنای مبهم و ناواضحی برداشت میشود:
واژه «ترنسفوبیک» معنای سادهای دارد که با موشکافی دقیق رنگ میبازد: این واژه ظاهراً در توصیف فردی به کار میرود که به نحوی مخالف افراد ترنس است، اما موضوع مخالفت و ضدیت با افراد ترنس را بیشتر به مسئلهای شخصی، ذهنی و وابسته به شرایط محیطی تقلیل میدهد. از هر ده باری که واژه «ترنسفوبیک» به گوشم میخورد، نُه بار منظور این است که احساسات فرد ترنسی جریحهدار شده است. این درست نیست که ترنسستیزی را در حد جریحهدار شدن احساسات تقلیل دهیم: اگر خانواده، دوستان، یا همکاران من کاری انجام دهند که احساسات مرا به عنوان فردی ترنس جریحهدار کند، لازم است که از کار خود آگاه شوند.
🔻ریچاردز در ادامه صحبتش دو مثال زد:
▪️مثال اول: روزی یک طنزپرداز لزبین لطیفهای تعریف کرد و چنین گفت که: روزی برای شاهزاده خانم لزبینی خواستگار آمده بود. شاهزاده خانم به خواستگارش جواب رد داد و به او گفت: من کسی را میپسندم که آلت تناسلی منتسب به مردانه نداشته باشد!
▪️مثال دوم: قوانین جامعه، سیاستهای ضدتبعیض علیه افراد LGBTQ+ را هدف قرار میدهد؛ مثلاً قانون حکم میکند که افراد فقط باید از دستشوییها و رختکنهای مختص همان جنسی که در مدارک شناساییشان درج شده استفاده کنند.
ریچاردز بیان کرد که با وجود اینکه هر دو مثال فوق «ترنسستیزانه» محسوب میشوند، اما تاثیر منفی آنها یکسان نبوده و قصد و هدف یکسانی در پسِ آنها نیست.
🔳چطور؟
درمورد جوک شاهزاده خانم، ریچاردز گفت که آن طنزپرداز بعداً گفت که اصلاً فکرش را هم نمیکرده که از این جوک مفهومی ضد افراد ترنسجندر برداشت شود، با این حال قدردان افرادی است که این جنبه از قضیه را برای او روشن ساختهاند. ریچاردز گفت که این طنزپرداز یک دوست خوب بوده و قصد نداشته احساسات مردم را جریحهدار کند.
اما ریچاردز درمورد قوانینی که سیاستهای ضدتبعیض علیه افراد LGBTQ+ را نفی نموده یا از به اجرا گذاشتن این سیاستهای محافظ جلوگیری میکنند، کلمات صریحتری را به کار برد و این قوانین را «غیرضروری، غیر قابل اجرا، خطرناک، خلاف قانون اساسی، و به طرز احمقانهای هزینهبر» نامید.
ریچاردز نوشت که: شاید جوک شاهزاده خانم بدون فکر بیان شده باشد، اما متاسفانه قوانینی که افراد LGBTQ+ را هدف قرار میدهند «با هدف حذف موجودیت افراد ترنس و در بهترین حالت ممکن براساس جهالت، و در بدترین حالت براساس تعصب آشکار بناگردیدهاند».
🔳پس یعنی بهتر است اصلا واژه «ترنسفوبیک» را به کار نبریم؟
در اینجا منظور اصلی ما این نیست، اما به هر حال خوب است که درمورد چیزی که میخواهید بگویید یا نوع رفتارها و برخوردهایی که میخواهید توصیف کنید، بیشتر تأمل کنید. همانطور که ریچاردز نیز نوشته است:
بحثها و توضیحات قدرت دارند. اگر بخواهید همه این مسائل را «ترنسفوبیک» بنامید، مثل این است که دارید میگویید اینها مسائل «بدی» هستند، بدون اینکه توضیح بیشتری درمورد آنها ارائه کنید. من اغلب در محوطه دانشگاه و فضای مجازی، به خصوص تامبلر، با این مسائل مواجه میشوم. آنها بیشتر افراد جوانی هستند که نگران حامی بودن و ترنسفوبیک نبودن دیگران هستند. البته کار بسیار خوبی است و باعث میشود به آینده امیدوارتر شوم. اما همه شما این حرف را از من به یاد داشته باشید که بهتر است کمی به خودتان آسانتر بگیرید. کمتر درمورد الفاظ و توصیفات نگران باشید و بیشتر به اقداماتی که انجام میدهید توجه کنید.
🔻در مرکز مراجع LGBTQIA+ دانشگاه دیویس نیز با هدف اصلاح مفهوم این اصطلاح، یادداشتی با این مضمون نوشته شده است:
ما دستاندرکاران این مرکز، از به کار بردن کلماتی همچون «ترنسفوبیک»، «هوموفوبیک»، و «بایفوبیک» عامدانه خودداری میکنیم، چرا که یک. این کلمات سیستمهای سرکوبگرانه را به شیوهای غیردقیق به عنوان ترسهای غیرمنطقی توصیف میکنند، و دو. فوبیاهای مختلف بخشی بسیار پُراسترس از زندگی بعضی از افراد هستند، بنابراین اینکه بیاییم از واژه «فوبیا» برای توصیف سرکوب و تبعیض استفاده کنیم، عملاً داریم نسبت به تجربیات این افراد بیاحترامی میکنیم و به نوعی به تبعیض علیه این افراد دامن میزنیم.
🔳اما بعضی از افراد هنوز از واژههای «ترنسفوبیک» و «ترنسفوبیا» استفاده میکنند، درست است؟
کاملاً درست است. مارتینا ناوراتیلووا، اسطوره تنیس بهخاطر دیدگاههایی که درمورد زنان ترنسجندری که در عرصه رقابتهای ورزشی زنان مشارکت میکنند مطرح نموده است، مورد انتقاد قرار گرفته است. ناوراتیلووا نیز از جایگاه خود دفاع کرده و نسبت به «تمایلی رو به رشد» برای «محکوم کردن و برچسب ترنسفوب زدن به هر فردی که خلاف حرف فعالان ترنسجندر حرفی میزند» انتقاد کرده است.
اما راشل مککینن، اولین زن ترنسجندر در دنیا که عنوان قهرمانی در رشته دوچرخه سواری را از آن خود کرده و یکی از پروپاقرصترین منتقدان ناوراتیلووا محسوب میشود، در ایمیلی به NBC News دلایلی را فکر میکند واژه «ترنسفوبیک» برای ناوراتیلووا صدق میکند را چنین توضیح داد:
ناوراتیلووا به رواج کلیشههای منسوخ و بدنامی اجتماعی علیه زنان ترنس دامن میزند، و با ما به گونهای رفتار میکند که گویا مردانی هستیم که صرفاً ادای زنان واقعی را درمیآوریم … این ترسی غیرمنطقی نسبت به زنان ترنس است … اینگونه نیست که ما صرفاً بهخاطر اینکه وی «مخالف» زنان ترنسی است که حامی ورزش فراگیر هستند، دیدگاههای او را ترنسستیزانه تلقی کنیم. دیدگاههای او ترنسستیزانه است چون براساس ترسی غیرمنطقی نسبت به زنان ترنس و بیزاریجویی از آنها و دامن زدن به این احساسات بنا شدهاند. و دلیل نمیشود که چون فردی صرفاً چند عدد دوست ترنس دارد، دیدگاههایش دیگر ترنسستیزانه تلقی نشود.
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
مرجع:
https://lgbtqexperiment.com
Copyright © 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.