شش نکته خطاب به افراد ترنسی که احساس میکنند به اندازه کافی ترنس نیستند
مترجم: سعید.ش
اولین باری که برای معرفی خود از واژه ترنسجندر استفاده کردم را به یاد دارم. دانشجو بودم و در یک کنفرانس کوئیر منتظر بودم تا خودم را به گروه معرفی کنم و استرس داشتم. میدانستم که جنسیت خود را متفاوت با جنسیتی میبینم که در بدو تولد به من نسبت داده شده بود – ولی من هورموندرمانی نمیکردم، هیچ نوع عمل جراحی انجام نداده بودم، و مطمئن نبودم که اصلا نیازی به هورموندرمانی یا عمل جراحی دارم یا نه.
من خود را با واژههای جندرکوئیر و غیرباینری توصیف کرده بودم که واقعا خود حقیقی مرا نشان میدادند، با این حال احساس میکردم که این واژهها به نوعی مرا از جامعه ترنس دور میکنند و من واقعا میخواستم به این جامعه نزدیک باشم.
«من سم هستم، و من …» کمی مکث کردم. «میدانید؟ من ترنسجندر هستم. و خسته شدم از این که احساس میکنم بدلیل این که مطمئن نیستم میخواهم اقدامات پزشکی انجام دهم یا نه، نمیتوانم خود را با این واژه توصیف کنم. شاید ندانم که چه میخواهم، اما میدانم که چه کسی هستم.»
این اولین باری بود که با صدای بلند خود را ترنسجندر معرفی میکردم. من ترنسجندر هستم. و لبخندی بر لبهایم نقش بست.
گروه کف زدند و تشویق کردند. همانطور که بقیه نیز خود را معرفی میکردند، متوجه شدم که خیلی از ما افراد ترنسجندر هراس داریم که خود را با این واژه معرفی کنیم، اما وقتی که من شجاعت به خرج دادم و خود را ترنسجندر نامیدم، بقیه نیز احساس کردند که میتوانند همین کار را انجام دهند.
از آن روز سالها گذشته است. حال من درباره ترنس بودنم به صورت عمومی و بدون شرم و خجالت مینویسم. و تاکنون عمدهترین واکنش منفی که با آن مواجه شدم این بوده که بعضی از افراد مرا متهم میکنند که «به اندازه کافی ترنس» نیستم که بتوانم درباره افراد ترنس مطلب بنویسم.
حتی بعد از این که تستستروندرمانی را شروع کردم نیز، مورد حمله قرار گرفتم – به خصوص از طرف ترنسمدیکالیستهایی (افراد ترنسی که دیگر افراد ترنس را طبق کلیشههای ذهنی خود قضاوت میکنند) که مطمئنم همین الان نیز دارند درمورد من توییتهای خشمگینانهای ارسال میکنند – به این دلیل که هیچ تفاوتی ندارد که من چه کار کنم، در هر صورت از نظر این افراد ترنسجندر نخواهم بود، مگر این که مطابق تمامی کلیشههای ذهنی که آنها از معنای ترنس بودن برای خود ساختهاند عمل کنم.
اگر حکایت من طبق کلیشههای مرسوم نباشد – یعنی این که همیشه از ترنسجندر بودنم مطلع نبوده نباشم، به اندازه کافی ملال جنسیتی نداشته باشم، به اندازه کافی مداخلات پزشکی انجام نداده باشم، خیلی زنانه باشم، از تطبیق جنسیت خود خیلی راضی نباشم (بله جدی میگویم) – توسط افراد ترنس و غیرترنس طرد میشوم.
و این موضوع قبلا مرا آزار میداد. من باید چه کار میکردم تا مرا «کافی» ببینند؟ باید چه کار میکردم تا باورم کنند؟ باید چه کار میکردم تا دیده شوم؟
پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با این مسائل، فلسفه نسبتا سادهای را پذیرفتهام: بروند به جهنم!
نه جدی میگویم. همیشه فردی هست که بخواهد هویت مرا زیر سوال ببرد. همیشه فردی – حتی از خود افراد ترنس، خواهد بود که نسبت به خود شک و تردید داشته و ترنسآنتاگونیسم را درونیسازی کرده باشد و بخواهد که با پایین کشیدن من، نسبت به خودش اطمینان بیشتری پیدا کند.
بروند به جهنم!
میخواهم افرادی که مثل ما نگران کافی بودن هستند را تصدیق کنم. چرا که حقیقت این است که همه ما به اندازه کافی ترنس هستیم.
🔳1. جنسیت شما موضوعی برای بحث و مناظره دیگران نیست
روزی مقالهای در زمینه صفر تا صد ترنسجندر نوشتم و تاکید کردم که تنها ضابطه ترنسجندر بودن این است که خود را با جنسیتی متفاوت با جنسیتی که در بدو تولد به شما نسبت داده شده هویتیابی کنید.
مهمترین کلمات جمله فوق، «خود را هویتیابی کنید» است، چرا که جنسیت شما موضوعی برای بحث و مناظره دیگران نیست. جنسیت شما از آن دیگران نیست، بلکه تنها متعلق به خودتان است.
جنسیت برای من مفهومی رادیکال ندارد. جنسیت به معنای باور و احساسی درونیست که نسبت به خود داریم. جنسیت ادبیاتی است که میتوانیم با استفاده از آن با خود واقعیمان ارتباط برقرار کنیم، و دریابیم که از لنز مردانگی، زنانگی، آندروجینی، و دیگر لنزهای مشابه چه دیدی نسبت به خود داریم.
بدنتان تعیینکننده نوع جنسیت شما نیست. پدر و مادرتان تعیینکننده نوع جنسیت شما نیستند. افراد غریبهای که شما را در توئیتر آزار و اذیت میکنند تعیینکننده نوع جنسیت شما نیستند (آیا به نظرتان تلخ هستم؟ خوب، واقعا هم هستم).
هویت شما از آن شماست. هویت شما پرسشنامه نیست. بازجویی نیست. نمایش عمومی نیست. مسابقه موسیقی آمریکن آیدل نیست که هر کسی بیاید نظر خود را درباره آن اعلام کند و رای بدهد.
هیچ فردی شما را بهتر از خودتان نمیشناسد. هر کسی که ادعا میکند شما را بهتر از خودتان میشناسد سخت در اشتباه است.
🔳2. ترنسجندر بودن مسابقه و رقابت نیست
من تا وقتی که افراد ترنس از برخوردهای ناشایستی که نسبت به یکدیگر روا میدارند دست برندارند، از پا نمینشینم.
هیچ فردی براساس نوع و تعداد مداخلات پزشکی که انجام داده، این که خود را چقدر با کلیشههای جامعه تطبیق داده، یا این که چقدر عالی در قالب کلیشههای ترنس بودن جا گرفته، بیشتر ترنسجندر یا کمتر ترنسجندر نمیشود.
و وقتی که ما افراد ترنسجندر را به رقابت با یکدیگر وا میداریم، هیچیک از ما برنده نمیشویم – چرا که بازیهای رقابتی تنها به این تفکر دامن میزنند که ملاک ترنسجندر بودن ظاهر ماست، نه خود واقعیمان.
هر موقع که میگوییم دیگران تصمیمگیرنده جنسیت ما هستند، داریم از خود و جامعهمان سلب اختیار میکنیم. این رویکرد نوعی دروازهبانی (قضاوت دیگران و کنترل و محدود کردن آنها) است که مانع دسترسی افراد ترنس به حمایت و منابع مورد نیازشان میشود.
من در این مقاله به تفصیل درباره حمایت افراد ترنس از دیگر افراد ترنس نوشتم (که بیش از آنچه که تصورش را میکنید یکی از معضلات جامعه ترنس است!).
ترنسجندر بودن رقابت و مسابقه نیست. ترنسجندر بودن به معنای کمتر یا بیشتر از دیگران «مورد تایید» بودن نیست. هر کسی که به ترنس بودن به چشم رقابت و مسابقه بنگرد، این تفکر آسیبزا را که ترنس بودن یعنی اینکه تلاش کنیم که تا جای ممکن شبیه به افراد سیسجندر (غیرترنس) شویم تقویت کرده است. این طرز تفکر نقش مستقیمی در ظلم و ستم نسبت به افراد ترنس دارد.
تستستروندرمانی مرا «ترنسجندرتر» نکرد و خود واقعی مرا تغییر نداد، بلکه رک و راست بگویم، فقط موهای پاهایم را بیشتر کرد. و تا جایی که میدانم، پرپشت بودن موهای پا مرا فردی خاص و ویژه نمیکند.
🔳3. هیچ روش اشتباهی برای ترنسجندر بودن وجود ندارد
هیچ دو فرد ترنسی مسیر کاملا یکسانی ندارند. بعضی از افراد فکر میکنند که این اصلا خوب نیست، اما من فکر میکنم که بسیار هم عالی است.
این حقیقت که جامعه ما آنقدر متنوع است که دائما ادبیات و روشهای جدیدی برای خودیابی افراد ایجاد میکند، چیزی است که به ما قدرت میبخشد. هر چه تنوع بیشتر باشد، افراد آزادی بیشتری دارند تا احساس شادی را در خود بیابند و بتوانند به صورت خود واقعیشان (به هر صورتی که میخواهد باشد) زندگی کنند.
واقعا چرا ما اصلا باید بخواهیم که [این تنوع و آزادی] را خاموش یا محدود کنیم؟
من نمیخواهم در سرزمینی زندگی کنم که مردمانش را طبق کلیشهها قالب زدهاند. میخواهم مردم احساس آزادی کنند. دلم میخواهد مردم بتوانند کاوش کنند و شکوفا شوند. دلم میخواهد جنسیت عاملی برای شادی و بازیگوشی باشد، نامحدود باشد، و میخواهم که انقلابی باشد.
و به همین دلیل است که عمیقا باور دارم هیچ روش اشتباهی برای ترنسجندر بودن وجود ندارد – چرا که از لحظهای که ما از کلیشههایی که جامعه به ما تحمیل کرده سرپیچی میکنیم، آن وقت است که میتوانیم افق بیکران [آزادی و تنوع جنسیتی] حقیقی را به چشم ببینیم.
افرادی که به شما میگویند روشهای مشخصی برای تطبیق جنسیت وجود دارد (و این که شما باید حتما تطبیق جنسیت انجام دهید) واقعا افراد کسلکنندهای هستند و فاقد قدرت خلاقیتاند. دلم به حالشان میسوزد. شما هم بهتر است دلتان به حال این افراد بسوزد.
🔳4. لازم نیست اطمینان داشته باشید
میدانم که الان بعضی از افراد اکانت مرا در توئیتر پیدا میکنند (ببینید آدرس اکانتم را هم گذاشتم تا بیش از این به دردسر نیفتید) و با کلمات بر سر من فریاد میزنند که: اوه خدای من. چطور جرأت میکنی بگویی که افراد ترنس از جنسیت خود مطمئن نیستند!
خیلی راحت است که به افراد ترنسی نگاه کنیم که از موقعی که نطفهشان در رحم مادر شکل گرفته میدانستهاند که ترنس هستند، و خود را نسبت به آنها «کمتر ترنس» بدانیم. اما لطفا توجه داشته باشید که داستان این دسته از افراد، داستان کل افراد ترنس نیست.
در حقیقت مسائلی مانند آسیبدیدگی، بیماری روانی، و عدم دسترسی به منابع و اطلاعات روی بازه زمانی که طی آن متوجه ترنسجندر بودن خود میشویم تاثیر میگذارد، و البته اینها فقط بخشی از عوامل موثر در این زمینه هستند. بشخصه هر سه عامل را داشتم و این عوامل تا به امروز نیز درک و برداشتی که از هویت خود دارم را تحت تاثیر قرار داده است.
هیچ اشکالی ندارد اگر درباره هویتتان سوال داشته باشید یا نسبت به هویتتان اطمینان نداشته نباشید. شناخت هویت پروسه دارد، و هیچ عجلهای در کار نیست. بعضی از ما در تمام عمرمان با هویت و جنسیت خود آشنا بودهایم، و بعضی از ما نیز به تازگی داریم با هویت و جنسیت خود آشنا میشویم. این چیزی نیست که بهتر یا بدتر باشد. پروسهاش اینگونه است!
🔳5. شما تنها کسی نیستید که چنین احساسی دارید
بعضی از بزرگترین فعالان ترنسی که میشناسم نیز هنوز بعضی روزها احساس میکنند که «کافی» نیستند. حتی منی که در حال نوشتن این مقاله هستم نیز، به شما اطمینان میدهم که در آینده و هر موقع که ناگزیر احساس کردم به اندازه دیگران ترنس نیستم، به این مقاله رجوع خواهم کرد.
چرا که زدودن تاثیر تمامی پیامهایی با محتوای نفرت از ترنس که از رسانهها و حتی از طرف خود افراد ترنس دریافت میکنیم از ذهن و ضمیرمان آسان نیست. مدام به ما گفته میشود که اگر مطابق ایدهآلهای ترنس بودن نباشیم – آن هم ایدهآلهایی که به طرز مشکوکی از زیبایی و حتی تجارب افراد سیسجندر (غیرترنس) گرفته شده است – آنگاه از درون احساس کمبود و ناکافی بودن میکنیم.
شما تنها فرد ترنسی نیستید که چنین فشارهایی را متحمل میشوید. بهشخصه سخت در تلاشم فردی را بیابم که چنین احساسی نداشته باشد.
و همین فشارهاست که سبب میشود تا بعضی از افراد ترنس نقش دروازهبان (قضاوتکننده، کنترلکننده و محدودکننده) را در جامعه ترنس ایفا کنند – هر چند این رفتار اصلا قابل قبول نیست، اما اگر به دنیایی که داریم در آن برای بقای خود تلاش میکنیم نگاهی بیاندازیم، برایمان قابل درک میشود.
همیشه یادمان باشد که همه ما داریم از این فشارها رنج میبریم. همه ما زخمی هستیم. بعضی از زخمهایمان هنوز باز است، و از بعضی دیگر از زخمهایمان تنها اسکاری باقی مانده که گاهی فراموشش میکنیم. شما در این کشمکش تنها نیستید.
🔳6. ما به شما نیاز داریم
بعد از این که برای نخستینبار خود را ترنسجندر معرفی کردم، افراد بیشماری به سراغم آمدند تا به من بگویند که خودشان نیز وقتی که دیدند فرد دیگری شجاعت به خرج داده و هویت خود را برای نخستینبار نامگذاری کرده است، آنها نیز احساس کردند میتوانند برای نخستینبار هویت خود را نامگذاری کنند. این کار من، واکنشی زنجیرهای در اتاق ایجاد کرد و تاثیری گذاشت که هرگز فکرش را نمیکردم.
آن روز نکته مهمی را آموختم: هر موقع که فرد ترنسجندری شجاعت به خرج میدهد و بدون شرم و خجالت مالکیتی که بر هویت خود دارد را ابراز میکند، فضایی ایجاد میکند تا بقیه افراد ترنس نیز شجاعت انجام این کار را پیدا کنند.
میدانم احساس کافی نبودن چگونه است. اما از طرفی میدانم که دیدن دیگر افراد ترنسی که به صورت خود واقعیشان زندگی میکنند – افراد ترنسی که طبق رسم و رسومات کلیشهای نیستند، افراد ترنسی که روایت زندگی آنها با روایتهای کلیشهای تفاوت دارد – چه احساسی دارد. این افراد الهامبخش من هستند و دیدن آنها سبب میشود تا من نیز به صورت خود واقعیام زندگی کنم.
چه درباره ترنس بودنتان بصورت عمومی صحبت کنید، چه ترنس بودنتان را فقط برای خودتان مسلم بدانید، همین که به عنوان خود واقعیتان زندگی میکنید کاری بسیار عالی و درخشنده میکنید.
همه ما نیاز داریم تصویر خود را در دیگری ببینیم. همه ما نیاز به شنیدن روایاتی داریم که انعکاسدهنده روایت خودمان هستند، تا همیشه یادمان باشد که تنها نیستیم و به هر صورتی که باشیم کافی هستیم. و به همین دلیل است که وجود افراد ترنسی مثل ما لازم است، و دیده شدن ما و شنیده شدن روایتهایمان اهمیتی حیاتی دارد.
این روزها وقتی مردم به من میگویند که «به اندازه کافی ترنس» نیستم که بتوانم درباره افراد ترنس اطلاعرسانی کنم، هیچ جوابی جز لبخند برای ایشان ندارم. لبخند میزنم، چرا که دقیقا به همین دلیل است که اطلاعرسانی میکنم.
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس
https://helptranscenter.org
مرجع:
https://everydayfeminism.com/2017/03/trans-folk-dont-feel-trans-enough/
Copyright © 2019 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس All Rights Reserved
دقیقا مشکلی که من با بقیه ی ترنس ها دارم
لایکلایک