چرا لازم است جامعه ترنس واژه «ترنسنما» را برای همیشه از دایره واژگان خود حذف کند؟
مترجم: سعید.ش
روزی زن ترنسی مرا «ترنسنما» خواند؛ او هویت جنسیتی مرا قبول نداشت چرا که من آن موقع هنوز هورموندرمانی را شروع نکرده بودم. میدانید آخر تنها چیزی که هویت جنسیتیتان را تعیین میکند، هورمونهایتان هستند (طعنه).
«ترنسنما» به فردی گفته میشود که چون فکر میکند ترنس بودن خیلی باحال است، خود را ترنسجندر میداند. زن ترنسی که بالاتر به او اشاره کردم، اصرار داشت که من ترنس «واقعی» نیستم، و فقط به این دلیل که ترنس بودن مُد شده است، خودم را ترنس معرفی میکنم.
این اولین باری نیست که افراد ترنس، ترنس بودن مرا زیر سوال میبرند. اما واژه «ترنسنما» بهخودیخود مفهوم نادرستی دارد که مرا خشمگین میکند. در اینجا به حقیقتی مضحک (و البته تلخ) درباره افراد ترنسی که مرا «ترنسنما» خطاب میکنند اشاره میکنم: این افراد تنها به من نوعی آسیب نمیرسانند، بلکه به کل جامعه ترنس آسیب میرسانند، و ترنس بودن همه ما را زیر سوال میبرند.
واژه «ترنسنما» پیامدهای منفی بسیاری را با خود دارد. به عنوان نمونه، این واژه دلالت بر این دارد که تشخیص هویت جنسیتی افراد برعهده دیگران است. از این واژه اینطور برداشت میشود که فقط یک روش واحد برای ترنزیشن (تصدیق جنسیت) وجود دارد. این واژه بسیاری از افراد ترنسی را که دسترسی به خدمات پزشکی ندارند یا مایل نیستند اقدامات پزشکی در پروسه ترنزیشن خود انجام دهند نفی میکند. و علاوه بر اینها، این واژه سبب میشود تا افراد ترنس بدلیل ترس از قضاوت شدن و طرد از سوی جامعه ترنس نتوانند آشکارسازی کنند.
واژه «ترنسنما» به افراد سیسجندر (غیرترنس) و ترنس اینطور میگوید که: «این منم که تعیینکننده هویت جنسیتی شما هستم، و خود شما هیچ نقشی در این زمینه ندارید. و اگر من از چیزی که میبینم خوشم نیاید، حقیقت وجودی تو را به رسمیت نمیشناسم.»
برایتان آشنا بود؟ این واقعا مضحک است، چرا که خود ما افراد ترنس نیز دقیقا داریم با همین موضوع مقابله میکنیم. از بدو تولد به ما جنسیتی اشتباه نسبت داده شده و تحمیل شده است. آیا خود ما در تلاش نیستیم که بتوانیم به صورت خود واقعیمان زندگی کنیم و جنسیت (یا بیجنسیتی) خود را ابراز نماییم بدون این که دیگران ما را مجبور کنند نقشهایی که بدان رضایت نداریم را ایفا کنیم؟
واژه «ترنسنما» مصداق بارز دورویی است که بشخصه بارها در جامعه ترنس شاهد بودهام. ما نمیخواهیم دیگران هویت جنسیتی ما را به ما دیکته کنند، اما خود ما دیگر افراد ترنس را طرد میکنیم و هویت جنسیتی آنها را به رسمیت نمیشناسیم فقط بخاطر این که در قالب جدیدتر و زیباتر ما نمیگنجند. ما نمیخواهیم با جنسیت اشتباه خطاب شویم، اما خود ما دیگر افراد ترنس را با جنسیت اشتباه خطاب میکنیم فقط به این دلیل که روند ترنزیشنشان با ما تفاوت دارد.
ما نمیخواهیم به ما بگویند که هویت ما دورهای زودگذر، مُد، یا دروغ است، اما خود ما با همنوعان ترنسمان همین کار را میکنیم و خیلی عادی و معمولی همین چیزها را به آنها میگوییم.
اگر آزادی و به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس، صرفا تکرار ظلم و ستمی است که قبلا تجربه کردهام، یعنی این که قرار است دوباره به من بگویند که باید جنسیت خود را طبق قوانین دیگران و مطابق میل آنها ابراز کنم – متشکرم، آن را نمیخواهم.
اگر آزادی و به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس در گرو این است که پشت یکدیگر را خالی کنیم و هویت همدیگر را دروغ پنداریم بخاطر این که نمیخواهیم هورموندرمانی کنیم، نیازی به هورموندرمانی نداریم، استطاعت مالی برای هورموندرمانی نداریم، یا اصلا آمادگی لازم برای شروع هورموندرمانی را نداریم – متشکرم، آن را نمیخواهم.
اگر آزادی و به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس در گرو این است که به دیگران اجازه بدهیم جنسیت ما را تعیین کنند، و به جای اینکه خود را از کل چهارچوبها و کلیشهها رها کنیم، مجددا چهارچوبها و کلیشههای جدید برای خودمان بسازیم – متشکرم، آن را نمیخواهم.
اگر آزادی و به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس در گرو این است که در جامعه ترنس طبقات مختلف ایجاد کنیم و ارزش هر فرد را بر اساس نوع اقدامات پزشکی (بهخصوص اقدامات پزشکی که کمتر فردی شرایط انجام آن را دارد) بالا ببریم – متشکرم، آن را نمیخواهم.
اگر آزادی و به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس در گروه این است که خود را طبق کلیشههای جنسیتی ابراز کنیم – بله، از شما بسیار ممنونم، آن را نمیخواهم.
و اگر آزادی و به رسمیت شناخته شدن افراد ترنس در گرو این است که بعضی از افراد ترنس را طرد کنیم و بعضی دیگر را به رسمیت بشناسیم، روشهای جدیدی برای به حاشیه راندن افرادی پیدا کنیم که روند ترنزیشن خود را مطابق با تفکرات و باورهای ما طی نمیکنند – میتوانید آزادیتان را برای خودتان نگه دارید. ارزانی خودتان!
جامعه ترنس به دروازهبانهایی (افرادی که برای دیگران محدودیت ایجاد نموده و آنها را کنترل میکنند) نیاز ندارد که تصمیم بگیرند چه کسی «ترنس واقعی» است و چه کسی نیست. همه ما ترنس واقعی هستیم، و تصمیمگیری درباره خود واقعیمان و نحوه ابراز آن فقط و فقط به خودمان مربوط میشود.
اگر ما جامعه ترنس، از دنیا میخواهیم که هویتهای ما را محترم شمارند، این واقعا ریاکارانه است که خودمان هویت دیگر افراد عضو جامعهمان را محترم نشماریم. و اگر ما جامعه ترنس، خواستار آزادی برای ابراز جنسیت (یا بیجنسیتی) خود به هر روشی که برای خود بهتر میدانیم هستیم، پس باید مسیری که دیگر همنوعان ترنسمان طی میکنند نیز محترم شماریم، صرفنظر از این که مسیر آنها تا چه اندازه به مسیر ما شباهت داشته یا نداشته باشد.
من بابت این که تستستروندرمانی نمیکنم هیچ توضیحی به هیچ فردی بدهکار نیستم. من هیچ نیازی ندارم دیگران را قانع کنم که چرا در حال حاضر مایل به انجام عمل جراحی نیستم. روند ترنزیشن من، نمایشی برای خشنود و راضی کردن مردم نیست. بدن من بیتالمال نیست، و نمایش عمومی برای دیگرانی نیست که به راحتی به خود اجازه دهند آن را شیءپنداری نموده یا جنسیتی اشتباه بدان نسبت دهند. این رسالت شما نیست که دیدگاههای منسوخی که درباره ترنزیشن در ذهن خود پروراندهاید را به دیگران تحمیل کنید. بدن من گِل کوزهگری نیست که آن را بتوانید به هر قالبی که شما را خوشحال میکند درآورید.
بدن من از آنِ من است. و حقانیّت و راستی ترنس بودن من هیچگونه ارتباطی به شکل ظاهری بدنم ندارد.
هیچیک از اعضای جامعه ترنس هرگز نباید واژه «ترنسنما» را بر زبان آورد یا نسبت به آن بیتفاوت باشد. یک نفر باید روی این واژه بنزین بریزد و آن را بسوزاند (به استعاره عرض میکنم البته).
از این واژه برای بیاعتبار کردن و زیر سوال بردن هویت افراد ترنس استفاده میشود که مصداق بارز خشونت است. وقتی که ما هویت همنوعانمان را بیاعتبار میکنیم و به رسمیت نمیشناسیم، با این کار خود به افراد سیسجندر (غیرترنس) نیز اجازه میدهیم که همین رفتار را نسبت به همه ما داشته باشند.
آزادی افراد ترنس از دیدگاه من اینگونه است: جامعهای که آغوش خود را به روی تمامی افرادی که خود را متعلق بدان میدانند میگشاید، همه افراد را محترم میشمارد، تصدیق میکند، و امکان رشد و پیشرفت را برای همه به ارمغان میآورد. و دنیایی که، صرفنظر از بدنها و مسیرهایی که انتخاب میکنیم، به ما اجازه میدهد تا خود مالک هویتها و بدنهایمان باشیم.
اگر ما به همنوعان ترنس خود بگوییم که هویتهایشان متعلق به آنها نیست، در اصل داریم فرهنگی را جا میاندازیم که به دیگران اجازه میدهد هویتهای ما را تعیین کنند. و به شما قول میدهم، این آزادی نیست. این پیشرفت نیست.
مطمئن هستم که باید از همین جا شروع کنیم.
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن
https://helptranscenter.org
مرجع:
https://letsqueerthingsup.com
Copyright © 2019 – 2020 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپترنسسنتر – شبکه اطلاعرسانی ترنسجندر و ترنزیشن All Rights Reserved.