افراد ترنس چگونه میتوانند حامی یکدیگر باشند؟
مترجم: سعید.ش
ما در بسیاری از مواقع درباره آزار و اذیتی که از طرف افراد سیسجندر (غیرترنس) متوجه افراد ترنس میشود سخن می گوییم. و بله، موضوع بسیار مهمی است. اما در این مقاله، میخواهم درباره آزار و اذیتی که خود افراد ترنس نسبت به دیگر افراد ترنس روا میدارند صحبت کنم.
بشخصه تا به این لحظه موارد بسیاری از این دست را تجربه کردهام. فکر میکنم زمان آن فرا رسیده تا گفتگویی جدی و صمیمانه درباره طرز برخوردی که با یکدیگر داریم داشته باشیم.
وقتی به دیگر افراد ترنس میگوییم که چگونه باید یا نباید تطبیق جنسیت دهند، از ادبیاتی که دیگر افراد ترنس برای توصیف خود به کار میبرند انتقاد میکنیم، خود را ملاک قرار میدهیم و دیگران را با خود میسنجیم، یا حتی به آشکارسازی دیگر افراد ترنس باور نداریم، تبدیل به بدترین دشمنان خودمان میشویم.
اما ما میتوانیم در این باره کاری بکنیم. میتوانیم تعهدی جدید نسبت به جامعه ترنس و نسبت به دیگر افراد ترنس ایجاد نماییم. میتوانیم با آگاهی از روشهای مختلف، دیگر افراد ترنسی که سرکوب شده و مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند را بالا بکشیم. میتوانیم خود را ابراز نماییم، و میتوانیم از یکدیگر دفاع کنیم.
در دنیایی که نسبت به افراد ترنس نامهربان بوده و مکان خطرناکی برای آنها است، آخرین چیزی که میخواهیم ببینیم این است که خود افراد ترنس همدیگر را آزار و اذیت کنند. ما باید حامی و مراقب یکدیگر باشیم. روشهای بسیاری وجود دارد و هر یک از ما میتوانیم روش خود را داشته باشیم. از کجا شروع کنیم؟ در ادامه پنج روش ذکر شده که با انجام آن میتوانیم حامیان بهتری برای یکدیگر باشیم.
🔳1. افراد ترنس را باور کنید
یادم میآید پیامهای بسیاری از افراد ترنس دریافت کردم که در آنها به دروغگویی درباره ترنسجندر بودنم متهم شده بودم. در این پیامها جنسیت اشتباه و تهمتهای ناروایی به من نسبت داده شده بود. آنها کمپین متمرکزی در فضای مجازی به راه انداخته بودند تا اعتبار مرا نیز در این جنبش خدشهدار نمایند. افراد ترنس به تعدادی از دنبالکنندههای اکانت توییترم دسترسی پیدا کرده بودند، مرا زن سیسجندر (غیرترنس) خطاب میکردند و میگفتند که من وانمود میکنم ترنس هستم تا در فضای مجازی «معروف» شوم.
چرا؟ به این دلیل که آن موقع، من هنوز تستستروندرمانی را شروع نکرده بودم، و در ذهن این افراد، فقط آنهایی «ترنس واقعی» محسوب میشدند که اقدامات پزشکی در پروسه تطبیق جنسیت خود انجام داده بودند.
مدل دروازهبانی (کنترل و ایجاد محدودیت برای دیگران) در جامعه ترنس بسیار به چشم میخورد، و آدمی با دیدن این مسائل عمیقا دلشکسته میشود. افراد ترنس بیشماری هستند که فکر میکنند میتوانند تصمیم بگیرند که چه کسی ترنسجندر است و چه کسی نیست. این افراد براساس حدس و گمانهای خود، دیگر افراد ترنس را از جامعه ترنس طرد میکنند.
گاهی اوقات نیز مانند مسائلی که برای من پیش آمد، این قبیل برخوردها تا سر حد آزار و اذیت و حتی خشونت نیز پیش میرود. من با این مسائل بارها و بارها مواجه شدهام، و به قدری ناراحتکننده است که نمیدانم چگونه احساس خود را در قالب کلمات بیان کنم.
هیچ دورهای را در زندگیام بدتر از وقتی که کمپینی برای بیاعتبار کردن من در توییتر به راه افتاده بود تجربه نکردم. من موقع آشکارسازی برای خانوادهام با کشمکشهایی مواجه بودم، قادر به انجام هورموندرمانی نبودم، و دوره بسیار دردناکی را در زندگیام سپری میکردم. من مورد آزار و اذیت قرار گرفتم به این دلیل که تستستروندرمانی نمی کردم. تستستروندرمانی خواسته من بود، اما آن موقع شرایط انجام آن را نداشتم. و این برخوردها سبب شد تا یکی از سختترین و دردناکترین دوران زندگیام را بگذرانم.
چرا اصلا باید هورمونها در این مسئله نقشی داشته باشند؟ از کی تا حالا دیگران هویت مرا بهتر از خودم میدانند؟
من اغلب دلم میخواهد جواب این سوال را بدانم که: اگر ما میخواهیم دنیا را آگاه کنیم که نسبت دادن جنسیت اشتباه به افراد مصداق خشونت است و جنسیت هر فرد، باور درونی عمیق آن فرد از خودش است، پس چرا داریم همین برخوردها را نسبت به یکدیگر روا میداریم؟
چرا وقتی نوبت به دیگر افراد ترنس در جامعه خودمان میرسد، این چنین ریاکارانه رفتار میکنیم؟ چرا از دیگران میخواهیم که هویت جنسیتی ما را محترم شمارند، اما بعد خودمان به هویت جنسیتی دیگر همنوعانمان کاملا بیاحترامی میکنیم؟
ما بهتر است به جای این که به یکدیگر حملهور شویم و همدیگر را از جامعه ترنس طرد کنیم، همین انرژی را روی دفاع و حمایت از یکدیگر سرمایهگذاری کنیم، نه اینکه یکدیگر را درهمشکنیم.
🔳2. تصمیم و ترجیح دیگر افراد ترنس برای تطبیق جنسیت (یا عدم تطبیق جنسیت) را قضاوت نکنید
واقعیت این است که افراد ترنسجندر به طرز باورنکردنی مختلف هستند و مسیر هیچ دو نفری دقیقا مانند یکدیگر نیست. همه ما به عنوان فردی که از خود و جنسیت خود شناخت داریم، حق داریم بسنجیم که چه تصمیمی برای ما بهترین است و ما را خوشحال میکند. همچنین حق داریم بسنجیم که هر کدام از مراحلی که در نظر داریم را بهتر است در چه بازه زمانی عملی کنیم.
بعضی از افراد ترنس هورموندرمانی میکنند، بعضی دیگر هورموندرمانی نمیکنند. بعضی از افراد ترنس تطبیق جنسیت اجتماعی (تغییر پوشش، نام و …) انجام میدهند، بعضی دیگر این کار را نمیکنند. بعضی از افراد ترنس نیاز به یک یا چند عمل جراحی دارند، بعضی دیگر نیاز به انجام عمل جراحی ندارند.
این که ما با بدنمان چه کار میکنیم فقط و فقط به خود ما مربوط است، نه به هیچ فرد دیگری. و ما بدلیل نوع انتخابهایی که میکنیم، کمتر ترنسجندر یا بیشتر ترنسجندر نمیشویم. ترنسجندر بودن به بدن ما ارتباطی ندارد، بلکه به باور و احساسی که از خود و هویت خود داریم مربوط میشود.
من پیش از این که اقدام به هورموندرمانی کنم، به مدت پنج سال خود را ترنسجندر هویتیابی میکردم. بله پنج سال. بخش عمدهاش به خاطر این بود که من تنفر از خود را درونی کرده بودم و همین مسئله سبب میشد تا نتوانم به سادگی قبول کنم که نیاز به تطبیق جنسیت پزشکی دارم. با هر مسئلهای که مواجه میشدم، ناچارا با قضاوتهای فراوان افراد ترنسی که هویتیابی مرا زیر سوال میبردند دست و پنجه نرم میکردم، فقط به این دلیل که تصمیماتی که میگرفتم با تصمیماتی که آنها در چهارچوب زمانی پیشبینیشدهای گرفته بودند یکی نبود.
میشود لطفا اجازه بدهید دیگر افراد ترنس درباره بدن خودشان تصمیم بگیرند و آنها را قضاوت نکنید؟
🔳3. افراد ترنس غیرباینری، نامنطبق، یا پرسشگر را قضاوت نکنید
همه افراد ترنس، باینری (زن یا مرد) نیستند. بعضی از ما هویت جنسیتی و ابراز جنسیتی منحصر به فرد خود را داریم. این موضوع سبب نمیشود تا ظلم و ستمی که نسبت به ما روا داشته میشود با درد کمتری همراه باشد، به این معنا نیست که احساس ملال جنسیتی ما (البته اگر چنین احساسی داشته باشیم) کمتر واقعیت داشته باشد، یا این که جنسیت ما اعتبار کمتری داشته باشد.
لطفا ما را به این دلیل که با قوانین دلخواه شما هماهنگ نیستیم از جامعه ترنس طرد نکنید. به جای طرد کردن، ما را حمایت کنید، پذیرا باشید، و به رسمیت بشناسید.
بعضی از افراد ترنسجندر از جنسیت یا نحوه ابراز جنسیت خود مطمئن نیستند. بعضی از ما هنوز در حال کشف جنسیت حقیقی خود هستیم. بعضی از ما مطمئن نیستیم که چه میخواهیم. بعضی از ما بیشتر سوال داریم تا جواب. لطفا ما را به خاطر عدم اطمینانی که داریم به حاشیه نرانید. ما را درک کنید، حمایت کنید، و اجازه بدهید به دور از هر نوع قضاوتی بتوانیم خود حقیقیمان را کشف کنیم.
گاهی اوقات افراد ترنس درمورد معنی ترنسجندر بودن بسیار حساس و کنترلگر میشوند. اما لازم به ذکر است که: این ظالمانه است که حق هویتیابی و خودشناسی را از دیگران سلب کنیم. ظالمانه است که افراد را طرد کنیم به این دلیل که با آنچه که ما از معنای ترنس بودن در ذهن خود داریم تطابق ندارند. به جای این که وقت و انرژی خود را برای به حاشیه راندن دیگر افراد ترنس تلف کنیم، میتوانیم همگی دست در دست هم برای آزادیمان تلاش کنیم.
🔳4. حواستان باشد که خود را ملاک ندانید و از «همه» افراد ترنس حمایت کنید
بعضی از افراد ترنسی که از امتیازاتی برخوردار هستند، مثلا سفیدپوست هستند، بدن سالمی دارند، یا طبقه اجتماعی بالاتری دارند، تجربیات و نیازهای خود را ملاک قرار میدهند. اما با این کار، دیگر نمیتوانند از «همه» افراد ترنس حمایت کنند. این مسئله وقتی رخ میدهد که افراد ترنسی که از امتیازاتی برخوردار هستند فرض را بر این میگذارند که روایتهای آنها، روایتهای همه افراد ترنس است، و به تجربیات مختلف دیگر افراد ترنس گوش نمیسپارند.
برای مثال زنان ترنس رنگینپوست علاوه بر ترنسستیزی، با زنستیزی و نژادپرستی نیز مواجه هستند. آمار خشونت، آزار و اذیت، فقر، حس زندانی بودن، و اقدام به خودکشی در بین این افراد بالاتر است و موانع بیشماری بر سر راه تطبیق جنسیت آنها قرار دارد. نادیده انگاشتن این واقعیت و در اولویت قرار دادن صدا و تجربیات افراد ترنس سفیدپوست سبب به حاشیه راندن هر چه بیشتر افراد ترنس رنگینپوست میشود، در حالی که نیازهای این افراد مسلما در اولویت بالاتری قرار داشته و مسئله مرگ و زندگی آنها در میان است.
این که به افراد ترنسی که از امتیازاتی برخوردار هستند امکان دیده شدن بیشتری بدهیم و منابع بیشتری در اختیار آنها قرار دهیم، به آزادی کل جامعه ترنس کمکی نمیکند. بلکه با این کار تنها سیستمهای قدرتمند دیگری را تغذیه میکنیم که در حال حاضر نیز در حال منفعترسانی به افرادی با امتیازات بیشتر هستند، و در نتیجه عملا تنها به بخش کوچکی از جامعه بزرگ ترنس خدمترسانی میکنیم. به همین دلیل بسیار مهم است که افراد ترنسی که امتیازاتی دارند همواره توجه داشته باشند که از امتیازاتشان هم به نفع جامعه خود بهره جویند و هم به نفع دیگران.
من در کاری که دارم انجام میدهم، مرتبا مسیر خود را ارزیابی میکنم و حواسم هست که چطور در مسیر باقی بمانم. و صادقانه بگویم، گاهی اشتباه هم میکنم. اما لازم است که ابراز وجود و نقد از خود را به عنوان بخشی جداییناپذیر از این کار در نظر داشته باشیم. ما روی این موضوع کار میکنیم، چرا که به یکدیگر اهمیت میدهیم و میخواهیم نه فقط برای آزادی خودمان، بلکه برای آزادی همه تلاش کنیم.
ما باید از تفاوتها آگاه باشیم و اینگونه نپنداریم که جامعه ترنس، جامعهای یکدست و یکپارچه است و همه ما شبیه به هم هستیم. ما باید باهم همکاری کنیم تا مطمئن شویم که صدای همه افراد ترنس – بهخصوص آنهایی که بیش از بقیه به حاشیه رانده شدهاند – شنیده شده و در این جنبش اعمال میشود. جنبشی که فقط به ادعای منفعت افرادی که امتیازاتی دارند بپردازد، تنها به ظلم و ستم موجود دامن میزند. و این نشانه عدالت نیست.
🔳5. از دیگر افراد ترنس دفاع کنید
این یکی از مهمترین تکههای این پازل است. وقتی میبینیم دیگر افراد ترنس به مشکل برخورده یا با برخوردهای ظالمانه مواجه شدهاند، به یاری آنها بشتابیم.
وقتی بعضی از افراد ترنس به این دلیل که میپنداشتند من «ترنس واقعی» نیستم به من حملهور شده بودند، دیگر افراد ترنسی که به طور خصوصی مرا دلداری میدادند، هیچ تلاشی نمیکردند که دربرابر افراد مهاجم از من دفاع کنند، و سکوت تاسفباری پیشه کرده بودند. آزار و اذیت من مدتی ادامه پیدا کرد چرا که افراد بسیار کمی پیش قدم شدند و چنین برخوردهایی را در جامعه ترنس محکوم کردند.
من شاهد افراد ترنسی بودهام که دیگر افراد ترنس را ظالمانه قضاوت و کنترل میکردند، و اطرافیان آنها نیز سکوت میکردند چرا که میترسیدند به دفاع از یکی از همنوعان خود برخیزند.
افراد ترنسی را دیدهام که متوجه شدهاند فردی از هم نوعانشان دیگر افراد ترنس را مورد توهین و قضاوت قرار میدهد، اما هیچگونه عکسالعملی از خود نشان ندادهاند چرا که نمیخواستند خود را درگیر ماجرا کنند.
افراد ترنس سفیدپوستی را دیدهام که دربرابر برخوردهای نژاد پرستانه سکوت کردهاند چرا که نمیخواستند در این موضوع «دخالت» کنند!
شاهد افراد ترنسی بودهام که هویت دیگر افراد ترنس را با بیان جملاتی نظیر («آیا اینها واقعا ترنس هستند؟») زیر سوال میبردند و بله درست حدس زدید، حاضر هم نبودند که از چنین رفتارهایی دست بردارند.
وقتی فردی از جامعه ترنس به همنوع خود آسیب میزند، وظیفه مسلم همه ماست که قدم پیش بگذاریم. ما به عنوان یک جامعه، همنوع هم هستیم و مشکلات مشترکی داریم، بنابراین اگر میخواهیم روی پیشرفت را ببینیم بهتر است ماهرانه به یاری یکدیگر بشتابیم و به افراد ترنس قضاوتکننده و آزاردهنده تذکر دهیم.
درک میکنم که شاید کار سادهای باشد، چرا که ما به هم نزدیک هستیم و نمیتوانیم از هم دوری کنیم. و واضح است که وقتی بحث امنیت خودمان پیش کشیده میشود، اوضاع پیچیدهتر هم میشود. اما بهتر است با خود بیاندیشیم که چه فرصتهایی را از دست دادهایم که میتوانستیم از آنها برای افزایش امنیت و پذیرش در جامعه ترنس بهره جوییم، آن هم فقط به این دلیل که نمیخواستیم خود را درگیر ماجرا کنیم؟ البته من خودم را نیز معاف از این قضیه نمیدانم، و وقتی به عقب باز میگردم میبینم که من هم فرصتهای بسیاری را از دست دادهام.
ارتباط و همبستگی ما، ما را در موقعیتی قرار میدهد که همکاری دگرگونساز و بهبوددهندهای باهم داشته باشیم. به عقیده من این کاری ارزشمند است. و میخواهم ببینم که افراد ترنس جامعه ما، و به ویژه افرادی که از مزایایی برخوردار هستند و با پیش قدمی در این مسائل چیزی را از دست نمیدهند، در این امر مشارکت نمایند.
اگر ما همدیگر را باور نکنیم، حامی یکدیگر نباشیم، و همدیگر را بالا نکشیم، چگونه میتوانیم دنیایی بسازیم که افراد ترنسجندر در آن رشد و پیشرفت داشته باشند؟ اگر ما به آزار و اذیت یکدیگر ادامه دهیم، افراد ترنس کجا میتوانند مکان امنی بیابند؟ اگر ما در این کشمکشها از یکدیگر دفاع نکنیم، روی چه کسی میتوانیم حساب کنیم؟
جامعه ترنسجندر در مواقع بسیار بسیار زیادی هوای مرا داشته است و این را هرگز فراموش نخواهم کرد. در لنسینگ میشیگان، جامعه ترنس کوچکی وجود داشت که وقتی برای اولین بار خود را با واژه «ترنسجندر» معرفی کردم، مرا با آغوش باز پذیرفتند. این لحظه را هرگز فراموش نمیکنم.
اوایلی که به منطقه بی مهاجرت کرده بودم و عملا هیچ کسی را آنجا نمیشناختم، مرد ترنسی درب خانهاش را به روی من گشود. افراد کاملا غریبه به من کمک کردند جابهجا شوم، خانه پیدا کنم، عضو جامعه باشم، و بتوانم هزاران مایل دورتر از زندگی سابقم که آن را ترک کرده بودم راه خود را پیدا کنم؛ فقط با دانستن این که من ترنس هستم و عضوی از خانواده ترنس.
وقتی در بیمارستان روانی بستری شده و به آخر خط رسیده بودم، چه کسی در بیمارستان به ملاقات من میآمد؟ چه کسی برایم کتاب میفرستاد؟ چه کسی برایم نامه مینوشت؟ وقتی که کادر بیمارستان مرا با جنسیت اشتباه خطاب میکردند، بسیاری از شما افراد ترنس بودید که به کمک من آمدید. وقتی کاملا ناامید بودم، ایمیلهای شما بود که به من یادآوری میکرد زندگیام ارزش و اهمیت دارد، و همیشه جامعهای در انتظار من است و آغوش خود را برایم گشوده است، جامعهای که خود حقیقی مرا میبیند.
بدون عشق و حمایت افراد ترنسجندر، هرگز نمیتوانستم در جایگاهی که الان هستم باشم. به همین دلیل است که واقعا دلم میخواهد افراد ترنس حامی یکدیگر باشند – منظورم این نیست که افراد ترنس را حامی همدیگر نمیدانم، نه، به این دلیل میگویم که شاهد تغییری بودهام که این حمایت در زندگی یکایک ما ایجاد میکند.
من به قدرت و توانایی جامعه ترنس ایمان دارم. و دقیقا به همین دلیل معتقدم بسیار مهم است که دربرابر یکدیگر خود را مسئول بدانیم و تلاش کنیم فضایی ایمن و حامی برای همه افراد ترنس ایجاد نماییم.
امیدوارم که عملکرد بهتری داشته باشیم. تغییر از خود ما شروع میشود. و باید از همین حالا شروع کرد.
مترجم: سعید.ش
🌐منبع: هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس
https://helptranscenter.org
مرجع:
https://letsqueerthingsup.com
Copyright © 2019 سعید.ش https://helptranscenter.org هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس All Rights Reserved