
🙏🌺با شرمساریِ تمام مینویسم ؛کلمات را یارایِ قدردانی نیست🌺🙏
محمد بهامین، مرد بزرگ و آسمانی!❤️❤️❤️
روزی که با تو آشنا شدم در گمراهیِ تمام به سر می بردم، با شمع هایی که با «نورِ چشمهایت❤️» در مسیرمان افروختی، لنگان و کورمال! مقصد را یافتیم…!
روزی که تورا پدری دلسوز خواندم، بیراهه نرفتم و نگفتم چرا که پدرانِ من و ما و ماها، عشقی به سانِ عشق تو،بر ما جاری نکرده اند!
سالها گذشت، خداوند دروازه ای گشود از توفیق، تا به واسطهی آشناییِ بیشتر با بزرگ مردِ دهه بیستِ زندگیِ نه چندان پربارم، معدن فداکاری و نورِ عشقیِ یابم تا شرمگین شوم از روزهای کسالت و شبهای بطالتم!!! آنگاه که خداوند بر فرشتگانِ بارگاهش فرمانِ «اسجدوا لآدم» سر داد ، لا شک «طینت های پاکی» چون تورا مد نظر داشت با تبسمی بر لب !!!
با شرمساری تمام می نویسم، کلمات را یارایِ قدردانی نیست!
پروردگارِ عشق را برای وجودت شاکرم و نعمتِ حضورت را قدر میدانم.
فداکاری هم نمی تواند «شرافت وانسانیتِ تو» را توصیف کند.
«باغبانِ عشق!»
بر دستهایِ پر مهرت بوسه میزنم!
برایِ انسانِ پاکی چون تو، آرزویی بیش از این نمیتوان داشت که «روحِ خدایی َت» را همواره سیراب تر کُنَد از رحمتِ لا یزالِ خویش
درود بر شرفِ پاکِ تو
«علی سام»