1

مصاحبه عمل (واژینوپلاستی) تغییرجنس مرد به زن، دکتر توکلی در مشهد سال 1395

مصاحبه کننده: محمد بهامین آسمانی
⚠️هویت مصاحبه شونده محفوظ است.

سال نود پنج بود که رفتم مشهد وقته عمل بگیرم که برا اولین مرتبه دکتر توکلی رو دیدم تو بیمارستان امام رضا قبلا یه بار هم رفته بودم پیشش قبله مجوزم رفتم مجوزم رو نشون دادم گف باید باز تو مشهد کمسیون بشی بهم یه شماره داد منشیش گف با این شماره هماهنک کن و منشیه دکتر توکلیه یه فرد خیلی باشخصیت و مهربون بود نمیدونم تو اونجا همه بهم خوبی میکردن از نوبت دهی تا خوده دکترم.

خلاصه با شماره تماس گرفتم دکتر سوروری بود که گف عکسه مجوز معافیت خدمت و مدارکت عکس بگیر از تلگرام برام بفرس من میگم کی بیای مشهد کمسیون بشی منم مجبور شدم برگردم تبریز خلاصه فک کنم نزدیکای اسفند بود اقای سوروری زنگ زد گف بیا سه روز دیگه مشهد کمسیون داری منم تنها رفتم مشهد با یه عالمه ترس.

بعد صبح که رسیدم مشهد دنباله منزل میگشتم که اونجا زنپوش بشم که به سراغم یه هتله خوب رسید و جریانو گفتم یعنی گفتم من زنم عمل کردم دختر شدم اومدم اینجا مدارکمو بدم شناسنامه اصلیمو بگیرم من اینجا زنونه میرم میام گفتن اشکال نداره ما فک کردیم شما دخترین پسرونه پوشیدین .

خلاصه رفتم کمسیون شدم و قبول شدم از کمسیون و رفتم پیشه اقای دکتر توکلی وقته عمل گرفتم و برگشتم شهر خودم و سال نودو پنج عمل کردم ولی خیلی روزاهای سخت و ناجوری رو سپری کردم.

اول باید قبله عمل یه ماه قبلش هورمون نخوری بعدشم یه هفته قبلش چیزای که دکتر گفته رو بخوری مثلا سوپ میوه اب گوشت یا مرغ یا مرغ اب پز شده خلاصه درضمن از کسای که هورمون میخورن لطف کنن سبزیجات و میوه بخورن که به کبد کم تر اسیب برسه.

خلاصه با خواهرم و برادرم رفتیم مشهد برا عمل که بستری شم ولی بستری نکردن گفتن جا نداریم منم گریه کردم اعصابم داغون شد رفتم پیشه دکترم نامه داد به بخش اولورژی با هزار مکافات بستریم کنن.

درضمن وقتی در مشهد کمسیون شدین حتما بعد کمسیون از اقای سوروری نامتون رو بگیرین نظریه کمسبونه فک کنم .اکه اون نامه نباشه بستری نمیتونین بشین .و بعد یه روز بستریم کردن تنقیه و کارهای بیمارستان در بخش زنان و با مکافات و ترس بیمارستان همه ناله میکردن و منم اضطراب داشتم خلاصه صبح ساعت ده فرستادن اتاقه عمل.

قبله اتاقه عمل بردنم به یه جای که یه توالت فرنگی داشت و گلاب به روتون که داخل توالت فرنگی دوربین بود که باید جیش بکنی بعد اونم فرستادن اتاق عمل باید لاک و گوشواره یا بدلیجات نداشته باشی تو اتاق عمل یه اقای امد به نام دکتر حسن زاده شماره خواهرم رو خواست که بعد عمل با اون هماهنگ کنه که برا پانسمان مرخصی بیمارستان پیشه اون برم خلاصه منو بیهوش کردن عمل کردن بعد هفت هشت ساعت بیدار شدم شوکه بودم.

خواهرمو دیدم بالا سرم میگه خوبی بیدار شو عمل شدی و فلان دردم انچنانی نبود که نتونم تحمل کنم ولی کمکم فهمیدم زیاد شده بدنم نمیفهمید که کجای جای عملم درد میکنه نمیتونستم تکون بخورم یه چیزی داخل واژنم گذاشته بودن که نمیتونستم تخملش کنم و تکون بخورم. وای شبا نمیتونستم بخوابم یکی دوتا پرستارا خیلی کم لطفی کردن ولی چنتا هم بودن مثله خواهرم بودن مثله خانوم رضوی یا خانم نیکو پرست و چنتای دیگه که اسمشون یادم نیس.

درضمن اینو هم بگم خانم نیکو پرست هم پانسمان میکنه خیلی انسانه مهربونیه ولی من به اقای دکتر حسن زاده گفتم یعنی میرفتم مطبش برا پانمسان نزدیک بیمارستان امام رضا بود یه کلیلنکیه فک کنم اسمش ازادی بود بعد تو بیمارستان خیلی عذاب کشیدم حتی گاها خواهرمو میگفتن نیا پیشه مریضت فلان باید پایین بمونی چیکار میشه کرد.

بیمارستان دولتی بعد پنج روز موندن تو بیمارستان روز پنحم امدن پانسمانم رو باز کنن من فک کردم دکترم میاد که نیومد من کلا دکترم رو سه بار دیدم یه بار تو اتاق عمل دوبار هم صبح یه دقیقه امد حالمو ببینه و دیگه ندیدم

خلاصه خانم نیکو پرست و همکارش اومدن پانسمانمو باز کنن که من فریاد میزدم و گریه میکردم و خواهرم حالش خراب شد دید دارم عذاب میگشم یه چیزی مثله گاز استریل فشرده شده شبیه بادجون سیاه کرده بودن و داخل مبهلم گذاشته بودنو بیرون کشیدن احساس میکردم زایمان طبیغی میکنن فریاد میزدم بعد پانسمانم از بس درد کشیدم خوابم برد بعد سه چهار ساعت خواهرم گف پاشو راه برو گفتن باید راه بری تو خودم گفتم الان قویم میتونم راه برم که یواش یواش پا شدم ولی دیدم نه نمیتونم که چشام سیاهی رفت و حالت تهوع بهم رخ داد و رنگم زردو سیاه شد زود بهم اب قندو ابمیون دادن.

البته خواهرم از دستم نگه میداشت که نیفتم من بغلش کرده بودم نیفتم که همراه یه بیمار بهم اورد خوردم و یواش یواش رفتم یه دور راه رو زدیم و برگشتم یه کم بعد وسایلامونو جمع کردیم رفتیم هتلی که داداشم گرفته بود باید تو اون هتلی که میمونین حتما توالت فرنگی داشته باید حداقل اکه نباشه از اون پلاستیکا باشه چون باید یواش یواش غذا بخوری دستشوی بری وتو توالت ایرانی خطرناکه دستشوی کردن.

بعد عصرش به دکتر حسن زاده زنگ زدیم قرار گذاشتیم هر عصر بریم مطبش برا پانسمان اکه داخل مطبش بریم هزینش هفتاد تومن و گفته بود وسایل پزشکی بیار مثلا سرم شتشو گاز استریل پتادین وغیره که با هزینه اژانش از صد با بالا رفت و گف اکه بیام هتل صد میگیرم ولی من دوستام گفتن نیازی نبود هر روز پانسمان شی دوستان میگفتن یه روز در میون پانسمان میکنن.

و خانمه نیکو پرست من جاهلیت کردم نگفتم باید به اون میگفتم اونم صد میگرفت میومد هتل پانسمان میکرد و بستگی به حالت داشت که خوب بود وضع عملت کم پانسمان عوض میکرد نه هرروز خلاصه اینم بگم اولین دستشوی رفتنتون خیلی ترسناکه میترسی بخیه هات پارن شه یا مدوفوع بخوره به پانسمات ولی طبیعیه چیزی نمیشه ولی باید زیاد فشار به خودت نیاری.

بعد پنج روزم رفتم بیمارستان دکترم سوندم رو کشید کمی سوزش داشتم که با قرص وفلان حل شد و برگشتیم تبریز.الان نزدیکه چهل روزه از عملم میگذره ولی عوارضی که داشتم خوب نشده یادم رفت بگم از اقای دکتر حسن زاده برا دیلاته کردن یه چیزه پلاستیکی بهتون میده که فک کنم به دکتر توکلی بگین مینویسه از داروخونه بخرین دکتر حسن زاد بهم داد دویست تومن گرف که گفته بود اول دو هفته روزی سه بار نیم ساعت دیلاته بکن دوهفته بعدش روزژ دوبار نیم ساعت بعد دوهفته روزی یه بار نیم ساعت.

من تو مشهد وقتی پانسمانم عوض میکرد از عمقم راضی بودم نزدیکه دوازده سیزده میشد ولی الان شده هشت سانت که ماله چن تا دوستم که مثله من دیلاته به موقع انجام هم میدن عمقشون بعد عمل هشت سانت شده.

الانم که چهل روز رو رد کردم بگی نگی هم از ظاهر عملم هم راضی نیستم اکه هم احساس میکنین بعد عمل واژنتون کاملا طبیعی میشه نه نمیشه ماله من که طبیعی نیس شاید به مرورزمان بعد کامل خوب شدن وچربی جمع کردن طبیعیتر بشه.

در ضمن بعد کشیدنه سونت ادارتون میپاشه به مرور زمان خوب میشه و پایین کلیکتوریستون یه چیزه گوشتی هس اندازه دونخود نترسین دکتر وپرستارا گفتن اونو همه ترنسا دارن که به مرور زمان کوچیک میشه ورنگش هم روشن تر میشه یعنی صورتی میشه.

و دهانه مبهلتون همیشه بازه انکار ببخشین اینو میگم بعد رابطه جنسی که باز میشه اونجوری بازه و بالا مبهلتون یه چیزه تیوپی شکل هس که دکتر اونو گذاشته برا تماس جنسی که دارین احساس جنسی داشته باشین که به مرور زمان اونم صورتی میشه وکوچیک میشه.

هزینه جراحی و بیمارستانم یک میلیون و هشتصد هزار تومن شد و بیمه من بیمه سلامت بود. عفونتم داشتم طبیعی هست و بعد عمل نزدیک یک ماه و نیم انتی بیوتیک خوردم از قوی هاش.

این تمام سرگذشت من بود هیچ کدوم دورغ نبود فقط سرگذشتم بود امیدوارم همه ترنسا پروانه شن منم الان بعد پروانه شدن از التی که داشتم الان نیس راحت شدم امیدوارم شما هم عمل کنین دعام کنین بعد این خوشبخت بشم کناره عشقم یا علی خدافظ.

مصاحبه کننده: محمد بهامین آسمانی
🌐منبع: هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس
https://helptranscenter.org

Copyright © 2016 محمد بهامین آسمانی https://helptranscenter.org هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس All Rights Reserved