مصاحبه – عمل تغییرجنس مرد به زن (ساخت واژن) توسط دکتر توکلی در آبان ماه سال 1393 در مشهد
مصاحبه کننده: محمد بهامین آسمانی
⚠️هویت مصاحبه شونده محفوظ است.
براي انجام عمل تطبيق جنسيت و رسيدن به دختره درونم از تهران به مقصد مشهد به وسيله قطار و با همراهي مادرم رهسپار سفري چند روزه شدم. چون با مادرم بودم و پوشش دخترونه داشتم ماموران قطار مداركم را چك نكردند. هرچند كه با نام قبلي بليط گرفته بودم.
دور وز قبل از عمل وقتي رسيديم هتله مشهد براي سلول بنيادي با آقايي كه قبلاً توسط منشي دكتر توكلي هماهنگ شده بود تماس گرفتيم يه آقايي اومد و به اندازه يه سرنگه خيلي بزرگ خون گرفت و يه ساعت بعدش زنگيد كه خونت ضعيفه و اومد يه سرنگ بزرگ ديگه خون گرفتو 350هزار گرفت ( 300 آزمايشگاه+ 50 اياب ذهاب) خونمو گرفتن بردن ازمايشگاه با روشه خودشون از پلاسمايه خونم سلول بنيادي ساختن و گذاشتن رو ناحيه عملم تو اتاق عمل ك زودتر خوب بشه جوش بخوره.
عصري رفتيم كلينيك بقل بيمارستان امام رضا براي ويزيت قبل از عمل. خيلي شلوغ بود و وضعيت بعضي بيمارها بسيار ترسناك بود به طوري كه تعدادي بدجور ناله ميكردند و من داشتم روحيه ام رو از دست ميدادم. موقع نوبت خواهش كردم كسي رو نفرسته داخل (چون همزمان سه چهار تا مريض رو ويزيت ميكرد).
فرداش ساعت 8 شب بستري شدم (يك ميليون پذيرش گرفتن) بردنم توي اتاق. يه دختره اومد ازم خون بگيره دانشجو بود سوزن رو كه فرو كرد سرنگه گير كرد يه پرستاره ديگه اومد كمكش حالا تو اون وضعيت نظافتچيه اومده بود اتاق رو تميز كنه گرد و خاك كرده بود.
يه سوزن زدن به پشته دستم كه بهش ميگن آنژوكت (سرم بهش وصل ميكنن) توي بخش زنان يه تخت بغله ديوار بهم دادن.شبه عمل بهم روغن كرچك دادن ( اصلن بدمزه نبود فقط خيلي چرب بود) و گفتن 12 شب به بعد هيچي نخورحتي آب و دستشويي برو تا معدت تخليه بشه صبحشم تنقيه ام كردن (شستشوي روده).
صبحش لباس آبيه اتاق عمل رو آوردن كه يه چادر آبي داشت بعد صدام كردن اتاقه عمل يه دره شيشه اي كشويي داشت كه پرستاري كه باهام بود آيفون رو زد و در بازشد .داخلش دم درش يه نرده داشت كه همراه از اون جلوتر نميتونست بياد. به من يه دمپايي ديگه دادن و با پرستارم نشستم روبه رو نرده ها رو صندليه جلو راهرو (قبل از عمل گفتن بايد لاكه ناخونات رو پاك كني چون شايد بخان از رو انگشتت بفهمن كمبوده كلسيومي چيزي نداري).
من چادرمو گرفته بودم و بغض كرده بودم مامانم گفت مثه عروس خانوما شدي يهو بغضم تركيد گريه ام گرفت گفتن گريه نكن فشارت ميوفته يه خانومه كه لباسه سبز پوشيده بود اومد مدارك رو كه دسته خانم نيكوپرست (پرستاره همراهم) گرفت و چك كرد و پرسيد: كي دسشويي بودي؟
بعد از چند دقيقه صدام كردن رفتم داخله سالن اتاق عمل .يه خانم عينكي بود گف: خو آماده اي؟ اگه پشيمون شدي بگوهاا و با چنتا سوال بعد يه برگه نوشت كه اينجانب …امضا كردم يكي آيفون زد من گفتم: عه واا.من هنو عمل نكردم خاستگارا اومدن اونام همه زدن زيره خنده.گفتم دیگه سوال نداريد؟گف نه دیگه برو تو وضعيتت مشخصه .بعد برگشتم رو همون صندليه انتظار.
بعد از چند قيقه كه طولاني ترين دقيقه عمرم بود (قشنگ ثانيه ها رو حس ميكردم) يه مرد خوشتيپه خوش صدا با لباسه سبز اومد صدام كرد منم مامانم رو بغل كردم و خدافظي و گريه و…و با آقاهه رفتم من رو برد توي يه راهرو گف اون اتاق ته ايه رو ميبيني دسته راست برو اونجا.منم ترسيده بودم گفتم شما نميايي؟ خنديد گف تو برو منم الان ميام. آروم آروم رفتم.رفتم تو ديدم يه تخته باريكه مشكيه اون وسطه اتاق.
دسته چپ بالا مانيتوره ضربانه قلبه دوتا پرژكتوره كه هركدوم چنتا چراغه گرده آبي يه قسمته خالي رفتم تو وگفتم سلام. چادرم رو گرفتن. زيره سرم قشنگ ميوفتاد تويه يه گيره سفيدي گذاشتن دوره يكي از انگشتاي دسته راستم. بعد به دسته چپم آمپول زدن چشمم همش به مانيتوره ضربان قلب بودكه يكي از سمته چپم گفت: خو خوبي؟
برگشتم ديدم دكتر توكليه. اينقدر خوشحال شدم كه حد نداشت گفتم عه سلام دكتر گفت اگه پشيمون شدي ميتوني الان پاشي بري خونتون هنو كاريت نكرديم گفتم نه ديگه آخرشه. بعد بدونه اينكه حالته خواب آلودگي بهم دست بده بيهوش شدم.
مامانم ميگه از اتاقه عمل كه اومدم ناله ميكردم. تختو از اتاقه عمل آوردن بغله تختم گفتن خودتو جابه جا كن ولي من اصلن يادم نمياد.به هوش كه اومدم اون جسمه سختي كه داخله مهبل بود یا همون شكل دهنده به مهبل كه داخله جاي عمل بود به طرزه شديدي فشار مياورد به مقعد و خوده كناره هاي آلت هم درده شديد ميكرد.
منظورم از جسمه سختي كه داخله مهبل بود یا همون شكل دهنده به مهبل، يه چيزه محكم و صفته ك گذاشته بودن داخله مهبل ك شكل استوانه خالي بگيره. بعد از روزي ك ترخيص شدم صبحش ك پانسمانمو عوض كردن اون رو هم دراوردن و بجاش از اين باندايه سفيد (مثه گاز استريله سفيده پارچه توري سفيده) رو پماده تتراساكلين ماليدن بهشو داخله مهبل فرو كردنن و گذاشتنند.
دلمم ب خاطره خالي بودن درد ميكرد و پامم بيحس شده بود اثراته داروي بيهوشي هم حالت تهوع و تب مياورد يه دستمم ترانسه خون يه دستمم سرم. سُرُمهاشونم بعضي وقتا نميرفت پرستار هي ميومد ميزد رو دستم روزاي آخر دستم سه برابر باد كرده بود كيسه آب داغ گذاشتن روش. خودشون هر8 ساعت يه آرام بخش ميزدن تو سُرُم.. يه بارم پرستار اومد بطريه سرمو از آويز درآورد پرت كرد روجايه عمل.
ميومد نظافتچي هي طيو ميزد ب تخت ( اون جسمه سختي كه داخله مهبل بود یا همون شكل دهنده به مهبل تكون ميخورد) سوندم داشتم ميترسيدم در بياد. بعد از ظهرام ملاقات بود يه عالمه آدم ميريختن دوره تختا جا هم كم. روال اينطوري بود كه صبح ساعت5ونيم يكي ميومد دمه اتاق ميگفت آب جوش .چراغارو روشن ميكردن. همراها ميرفتن بيرون و پرستارا داروها رو ميدادن بعد يه دكتره ميومد چكاب بعد ميرفت با چنتا دكتره ديگه دوباره ميومد (اونا به من كاري نداشن) بعد پرستارا پانسمانا رو عوض ميكردن و نظافت. همراها ميومدن ناهار ميخوردن بعد از ظهرم ملاقاتي ميومد.
من دکتر توکلی را فقط موقع ويزيت قبله عمل و تو اتاقه عمل چن ثانيه و تو بيمارستان بعده عمل3ثانيه كه اومد دكتره كه ميچكاويد گف اين تي اسه صورتمو ديد گف خو و رفت دكتر توكلي رو ديدم با روزه هشتم ويزيته بعد عمل كه سريع پانسمانو كند داد بالا گف خوبه انداخت پايين..
صبحه روزه ششم (5روز بعده عمل) هم اومدن پانسمان رو عوض كردن و (حتما يه لباس زيره تنگ و دمپايي ببريد) گفتن20دقيقه بشين يه چيزه شيرين بخور كم كم راه برو تا مرخصت كنيم (800هزار بابته ترخيص. موقع ترخيص حتما دارو از دكتره كه چكاب ميكنه آنتي بيوتيك بگيريد تا عفونت نكنيد) دوبارم پرستاراومد تو هتل پانسمانمو عوض كرد (جلسه اي70هزار) روزه هشتم دكتر ويزيت كرد و دارو و سرمه شستشو و پماد داد (تومان11-12هزار).
روزه دهمم توي درمونگاهه بخشه ارولوژي سندم رو كشيدن.بعد از باز شدنه پانسمان و اولين شستشو روزه دهم احساس خارشه شديد به خاطره تراشيده شدنه پوسته نشيمنگاه به وجود مياد كه داره پوست جديد مياره و نبايد مستقيم خاروندش چون گوشته اضافه مياره مگه اينكه از رو لباس آروم دست بكشي رو اون ناحيه. ممكنه پانسمان به جاي عمل فشار بياره و پوستش چروك باشه اما بعده چندبار شستشو به حالته طبيعي برميگرده…
الان چكاپ بعد عمل رو مينويسم ك خيليها نميرن.
من 7 دي ماه 93 يعني چهل روز بعد از عمله اصلي ساعت 5رفتيم كلينيك امام رضا براي انجام چكاپ بعد از عمل. دكتر توكلي ب من گفت كه حتماً چهل روز بعد از عمل بيا تا چكت كنم تا مشكلي پيش نياد. من هم برا اينكه كارم بي نقص باشه رفتم اما ميدونم خيلي از دوستانم به خاطره مصافت زياد چكاپ بعده عمل رو انجام نميدن. با اينكه از يه هفته قبل وقت گرفته بوديم نوبتمون 12بود و تا 130وخورده اي نوبت داده بودن ك نفره آخر تا 10 شب ميكشيد.
سوالاتمو پرسيدم برگه ي بستريمم براي چكاپ نوشت و بيرون از منشيش هم برگه برای تغيير مدارك دانشگاه و ثبت احوال گرفتم يه آمپول آنتي بيوتيك نوشته بود كه شبش بزنم و صبحش ناشتا باشم. صبحش اول60هزارتومن ريختيم بعد رفتم زيرزمين آزمايش نواره ادرار. گفتن قبلش آب بخور مثانت پر باشه بعد رفتم تو اتاق. يه توالت فرنگي بود (گلاب به روتون) وسطه اتاق كه زيرش يكسري دستگاه بود. گفتن شروع كن ادرار کردن و بعدش كه تموم شد از خانومه سوال كردم ببخشيد عكس گرفتيد يا فيلم. گفت نوار.
نيگا كن اين ريتمه اومدن گلاب ب روتونه. نرمالش اينه ك بايد نوارش شكلش مثه كله قند (توي رياضیات مهندسي بهش ميگن سهمي شكل) باشه تا 20بره بالا بعد بياد پايين در غيره اينصورت تنگي مجاري ادرار داري كه شما (يعني من) احتمالاً دارين. بعد گفتن يه 22تومن با يه 3تومن بريز تا جوابشو بديم. برا اتاقه عمل (عمله سرپايي) 50 تومن گرفتن. رفتم تو بخش ازم سوال پرسيدن كه چه داروهايي خوردي تا حالا.
بعد لباس دادن آنژوكد زدن بردنم اتاق عمل (دوباره گفتن لاك نبايد داشته باشي ) رفتم تو سالنه اتاق عمل توي راهروي انتظاره خانمها. دكترمم اومده بود ميگفت: شبه كيريسمس مامانه كيريستينو رونالدو ميگه كيريس مسته.
بعد صدام كردن رفتم تو اتاق عمل….بهوش ك اومدم درد نداشتم ولي پره بتادين تويه اون ناحيه بودم و تو دستمم يه سري آنتي بيوتيك زده بودن مثله سانديس بود. بعده يك ساعت65تومن گرفتن و توي دفترچه بيمه هم برام سفكسين (چرك خشك كن روزي يه دونه) با فنازوپيريدين (هر8ساعت برا كم كردنه سوزش ادرار) نوشتن و گفتن اين سفكسين كه ميخوري ممكنه ادرارت تيره بشه نگران نباش بعدا درست ميشه…
اون آقا خوش صداهه و خانمه كه دفعه پيش ازم امضا گرفت و اون خانومه كه مداركمو چكيده بود هم ديدم گفتن:خوبي؟ چي شد؟ خاستگارا اومدن؟ گفتم آررررره اين دفه اومدم بــــــــــــــــــــــــــزام
نكات كلي وكلام آخر: مسيري كه پره سختيه بوي جنگ ميده
درده عمل تغييرجنسيت زياد بود. آخرين حده تحمل ولي فقط همان روزهاي اوليه بستري در بيمارستان بعد از عمل. يعني هفت روز دوام آوردم راحت شدم بعدش كه مرخص شدم بدنم خشك بود كه با تحرك كم كم خوب شد (در دوران بستري بودن در بيمارستان لزومي نداره تمام افراد از نوع مشكل شما خبر داشته باشند)
خوردن عسل در بهبود زخمها خيلي موثره و همچنين آب ماهيچه باعث ميشه قوت بگيريد (سعي كنيد تا قبل از عمل روي آن ناحيه قرمزي زخم يا سوزشي ايجاد نشه. مراقبتهاي بهداشتي از آلت تناسلي هم در دوران قبل از عمل مهمه هم بعد عمل. كاره تعويض پانسمان را حتماًً بدست يك فرده وارد و با تجربه بسپاريد.
ظاهر عمل بعد از گذشت مدت زمان و شستشو و رسيدگي هاي مداوم بهتر ميشود. ممكنه روزهاي اول بعد از عمل ادرار موقع خروج پخش بشه اما به مرور زمان بهتر ميشود و خودتان قلقش دستتان مي آيد.
ماههاي اول روي ناحيه عملم مخصوصاً كلیتوريس تكه هاي خيلي ريز سفيد بوجود ميومد كه با دست كشيدن ميرفت و انگار پوست پوست ميشد كه بعد از چند وقت از بين رفت و ديگه بوجود نيومد.
من اولين بار ده روز بعد از عمله اصليم با اينكه سُند داشتم ولي با استفاده از محلولي كه دكتر توكلي برام نوشته بود داخله مهبل رو با سرنگ بدونه سوزن شستشو دادم. استفاده از اسپري يا ژلهاي بهداشتي مخصوصه شستشو واژن بانوان رو توصيه نميكنم چون ممكنه حساسيت پوستي و خارش ايجاد كنن.
مهمترين كار بعد از عمل اصلي كه درنتيجه كله زحمات شما برا رسيدن به هدفتون مهمه انجام ديلاته صحيح و به موقع است. براي ديلاته هم از ديلدو (منشي خوده دكتر توكلي بعده عمل به من دوتا ديلدو كه يكي نازك و ديگري كلفتتر بود داد كه هزينش160 هزارتومن شد) و كرم تتراساكلين و لوبريكانت استفاده كردم و در انتها با دوشه واژينال و سرنگ بدونه سوزن داخله مهبل رو شستشو دادم.
تتراساكلين رو استفاده ميكنن تا ضدعفوني بشه اما به مرور زمان استفاده از آن ضروري نيس (چون لباس زير رو هم زرد ميكنه) فقط لوبريكانتو ديلدو. ديلاته رو در روزهاي اول هر روز و روزهاي اول با سايزه كوچك انجام ميدادم .به مرور زمان تا الان كه يك سال ميگذره ديگه هفته اي يك بار يا دوبار انجام ميدهم به مدت45دقيقه و با ديلدو سايز بزرگ.
خونريزي به وجود نيومده تا به حال خداروشكر. فقط ماههاي اول كه ديلاته رو انجام ميدادم و شستشو ميكردم ازم خون آب (مايع رقيقي كه رنگ قرمز كم رنگ داشت) كه از تركيب محلول ضدعفوني كننده آب و نمك و خونهايه داخل مهبل بود خارج ميشد.من 17آبان عمل كردم از دي ماه ديگه خونريزي نداشتم.
حسه جنسي بعد از عمل تو روزهاي اول وجود نداشت و به مرور زمان در 26/9 يعني يك ماه و نه روز بعد كم كم برگشت و تا مدتي حالته سينوسي (متغير) داشت.حدود 20 روز كه از عملم گذشته بود براي اولين بار بعد از عملم در خواب جنب شدم (مايع غليظي از من خارج شد ولي رنگي نداشت و بي رنگ بود) و همينطور در 13/01/94يعني تقريباً 5ماه بعد از عملم اولين ارگاسم رو در بيداري تجربه كردم. ممكنه بعد از ارگاسم دچار سوزش و يا تكرر ادرار شويد كه به مرور زمان خوب ميشود.
نقطه تحريك بيشتر انتهاي مهبل و كلیتوريس هستش كه در صورت برخورده ديلدو و يا آلت تناسلي طرف مقابل به انتهاي مهبل حسه لذت بخشي ايجاد ميشود. در كل بخوام بگم از تغييرجنسيتم كاملاً راضيم. خداروشکر .عمق مهبله من حدوده 16الی17سانت دراومده ک برای خیلیها با روش پوستی غیره باوره. حس جنسيم از نظره خودم خوب و حتي عالي هستش.
از عملم فقط محيطه بيمارستانش بد بود. همه اين اتفاقها با خوب و بدش گذشت همشم درد و ناله نبود مثلاً تو بيمارستان يه شب نصفه هاي شب يكي از مريضها همراهش كه يه زنه پيري بود ميخواست براش شياف بزاره بلد نبود هي چراغهارو روشن ميكرد پرستارا رو صدا ميكرد. يا تو مرحله مجوز به خاطره فشارهاي رواني كه روم بود من رو آوردم به نوشتن و وبلاگ نويسي و باعث شد من با مردي آشنا بشم كه زندگيمو تغيير بده. اسمشون رو گذاشتم بابا لنگ دراز.
حسه حمايت شدن خيلي حسه خوبيه مخصوصاً تو مرحله مجوز و راضي كردن خانواده. وقتايي كه به سرت ميزنه كه اگه من جايي نداشته باشم كجا برم؟با حرفهاي كي آرامش بگيرم؟كي برام بزرگي كنه؟كي بهم بگه دخترم آروم باش؟ اونم تو وقتايي كه عزيزترين كسات رنگ عوض ميكنن. مثلاً شوهر عمت زنگ ميزنه به بابات فحش ناموسي ميده كه تو بي غيرتي يا عموت ميگه بديد من بندازمش تو گوني ببرم آدمش كنم. پسراي فاميل از كارايي كه با دوست دختراشون كردنو با افتخار برات تعريف ميكنن تا بفهمي پسربودن بهتره و…..
الان بعده سالها همه چي خوب شده .من مهندس شدم .شاغل شدم. همه با من خوب شدن. همه با شرايطه من كنار اومدن و عادت كردن. منم به خواسته ام رسيدم و آرامش گرفتم عاشق شدمو… اما كارهايي كه آدما درحقم كردن رو هيچ وقت نميتونم فراموش كنم.
⚠ توجه !
این مصاحبه دارای تصاویر نتایج جراحی تغییرجنس می باشد که بصورت رمز دار شده ، در وبلاگ گالری تغییر جنس به آدرس زیر قرار گرفته است. وبلاگ در ایران مسدود است و برای باز شدن وبلاگ از فیلتر شکن و یا وی پی ان استفاده نمایید.
https://helptranssrs.wordpress.com/2016/05/22/135/
🔵جهت مشاهده تصاویر جراحی تغییرجنس، کد زیر را در وبلاگ وارد نمایید.
✅کد رمز برای تماشای تصاویر
helptranscenter
مصاحبه کننده: محمد بهامین آسمانی
🌐منبع: هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس
https://helptranscenter.org
Copyright © 2016 محمد بهامین آسمانی https://helptranscenter.org هلپ ترنس سنتر – شبکه اطلاع رسانی ترنسجندر و تغییرجنس All Rights Reserved